خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا: طی دهههای اخیر اصطلاح «سبک زندگی» (lifestyle) به یکی از اصطلاحات رایج در کتابها، مقالهها، رسانهها و گفتگوهای مرتبط تبدیل شده است.
گفته شده است که سبک زندگی، همان رفتارهای عادی روزمره هستند؛ به عبارتی سبک زندگی، راه و روش گوناگون زندگی فردی و اجتماعی است که هر فرد برای خود یک سبک زندگی ایجاد کرده است .
در این میان سبک زندگی اسلامی به منظور دستیابی به حیات طیبه و مومنانه از موضوعاتی است که مورد تاکید قرار دارد و پرداختن به سیره عملی معصومین علیهمالسلام در این خصوص دارای جایگاه ویژه و خاصی است.
حجتالاسلام والمسلمین محسن غرویان از اساتید مطرح حوزه و دانشگاه و از جمله پژوهشگران و مولفانی است که سالها در زمینه علوم اسلامی تدریس و تالیف داشته است. وی در گفتوگویی با خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ در بارهی سبک زندگی اهلبیت علیهمالسلام مباحثی را مطرح کرده است که در ادامه میخوانید.
ابنا: گفتوگوی ما با حضرتعالی در موضوع سبک زندگی است. مقام معظم رهبری تأکید دارند که علما، اندیشمندان و بزرگان، سبک زندگی اهل بیت(ع) را در جامعه ترویج کنند. از منظر شما منظور از سبک زندگی اهل بیت(ع) چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم. ما باید به چند نکته در زمینهی سبک زندگی اهل بیت(ع) دقت کنیم و اینها را تبیین کنیم، یکی خود کلمهی «سبک» است، یکی واژهی زندگی است و دیگری هم زندگی اهل بیت(ع) است.
من ابتدا از مفهوم زندگی آغاز میکنم. ما وقتی از سبک زندگی صحبت میکنیم، باید روشن کنیم که منظور از «زندگی» چیست؟ آیا صرفاً مراد ما از حیات و زندگی؛ حیات حیوانی، زندگی فیزیولوژیک و زندگی حیوانی است؟ این یک معنای عام و وسیعی دارد، تفاوتی بین زندگی اهل بیت(ع) و غیر اهل بیت(ع) در این زمینه وجود ندارد. اگر زندگی به معنای خوردن، آشامیدن و نفس کشیدن باشد، اگر راه رفتن و این حیات حیوانی باشد، بحث زیادی ندارد و یک مفهوم روشنی است و تقسیمبندی هم در آن نیست. بله، فلاسفه بحثهای فلسفی کردهاند که مثلاً حیات را به حیات نباتی، حیات حیوانی و حیات انسانی تقسیم کردهاند. میگویند که نباتات هم حیات دارند، حیوانات، یعنی غیرانسان هم حیات دارند، انسانها هم حیات دارند. همین تقسیم را در نفس هم انجام دادهاند: نفس نباتی، نفس حیوانی، نفس ناطقهی انسانی. اینگونه بحثها به نظر ما بحثهای مهمی نیست و مقصود ما هم در بحث سبک زندگی اهل بیت(ع) و یا سبک زندگی اسلامی، این حیات نیست. این اصلاً سبکی ندارد و هیچ تفاوتی هم در سبکهای خوردن و آشامیدن و راه رفتن بین جوامع و انسانها وجود ندارد، همه یک جور میخورند و میآشامند.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که ما وقتی وارد بحث سبک زندگی اهل بیت(ع) یا سبک زندگی اسلامی میشویم، مرادمان یک معیار دیگری است و فراتر از حیات فیزیولوژی و حیوانی مد نظر ما است که بُعد معنوی زندگی است. مکاتب اغراض مختلفی در زندگی مطرح میکنند. فلاسفه بر اساس مبنای فلسفی خود هر کدام غرضی برای حیات ذکر میکنند، ما بر اساس آیات قرآن و روایات و بر اساس مبانی الهیاتی که داریم میگوییم: «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ» (الانشقاق: 6). انسانها، شما باید تلاش کنید و در زندگی به سمت خدا بروید. اینجا بین سبک زندگی یک انسان یا فیلسوف الهی با یک فیلسوف ماتریالیست و ملحد تفاوت ایجاد میشود و تقسیمبندی صورت میگیرد. پس مراد ما از زندگی، زندگی فیزیولوژیک نیست، زندگی همراه با غرض، هدف، معنویت، و فراتر از عالم ماده و طبیعت است و میخواهیم بدانیم برای اینکه به آن اهداف و اغراض فراتر از عالم فیزیک برسیم، در ترانسفیزیک و متافیزیک یکسری اهدافی داریم که میخواهیم به سمت آنها حرکت کنیم و تکامل پیدا کنیم. بنابراین بحث قرب الهی و تقرب به خدا مطرح میشود. پس ما میخواهیم یک زندگی متقربانه إلی الله داشته باشیم و باید ببینیم که پیشوایان این سبک زندگی چه کسانی هستند. ما در اینجا معتقدیم که انسان کامل انبیاء، پیشوایان دینی و ائمهی معصومین(ع) هستند، به عقیدهی ما اینها انسانهای کاملی هستند که میتوانند ما را به زندگی الهی و عبادی هدایت کنند و اینها برای ما الگو هستند.
حال، ما باید سبک زندگی آنها را مطالعه کنیم تا بتوانیم به آن سبک زندگی کنیم، هدف زندگی و حیات را بشناسیم که چه مناسک و سلوکی باید داشته باشیم؟ بالأخره از حیث رفتار، گفتار، کردار و اخلاق چگونه باشیم. حتی در زندگی طبیعی و مادی هم اهل بیت(ع) به ما رهنمودهایی دادهاند. برای نمونه؛ کم خوردن، ریاضت کشیدنهای شرعی، روزه گرفتن، نماز خواندن و ... اینها مناسک و سلوکها و مسلکهایی است که اهل بیت(ع) به ما نشان میدهند. چون انسان یک موجود ذوابعاد است. ما هم ابعاد مادی و معنوی داریم. اینجا رابطهی معنویت با مادیت مطرح میشود که ما آیا میتوانیم هر چیزی را بخوریم؟ هر طور میتوانیم بخوریم؟ مال حلال چیست؟ مال حرام چیست؟ عبادت به چه شکلی باید باشد؟ تقسیمبندی اوقات روزمان چگونه باید باشد؟ چند ساعت برای خورد و خوراک، چند ساعت برای عبادت، چند ساعت برای مطالعه و چند ساعت برای تفریح و ورزش باشد؟ روابط خانوادگی پدر با مادر، زن و شوهر، روابط پدر و مادر با فرزندان و امثال اینها که مطرح است، نیز همان روابط مادی و زندگی حیوانی ما هم برای رسیدن به اهداف معنوی باید از یک نظم و برنامهی خاصی برخوردار باشد. برای نمونه زیاد چرب و شیرین نخورید، دائم به فکر خوردن، آشامیدن و مسائل شهوانی نباشید لذا باید اوقاتمان را تقسیم کنیم.
پس سبک زندگی که ما میخواهیم دربارهی آن بحث کنیم، زندگی صرفاً فیزیولوژیک و مادی نیست بلکه زندگی همراه با معنویت است. اینجا باید سبک زندگی اهل بیت(ع) را هم بشناسیم و هم مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.
ابنا: نحوهی دستیابی به سبک زندگی اهل بیت(ع) چگونه است؟ آیا باید تقلید کرد؟ برای نمونه منِ شهری که میخواهم سبک زندگی اهل بیت(ع) را یاد بگیرم و آنطور که اهل بیت(ع) فرمودهاند زندگی کنم، چه کنم که دچار افراط و تفریط نشوم؟
خداوند برای ما یکسری پیشوایان، پیامبران و رهبران بیرونی قرار داده که انبیاء و جانشینان پیامبران هستند و ما از آنها به اهل بیت(ع) تعبیر میکنیم که امامان معصوم و چهارده معصوم هستند. اینها پیشوایان بیرونی هستند. در روایات آمده است که خداوند یک پیامبر باطنی به نام عقل هم برای انسانها قرار داده است. یعنی ما یک پیامبر در درون هم داریم که آن عقل، عقلانیت و سیرهی عقلا است. در فقه و اصول، سیرهی عقلا در بعضی از امور حجت است، و عقل حجت است. اساساً یکی از منابع چهارگانهی فقه ما عقل است که در کنار کتاب، سنت و اجماع قرار میگیرد. این عقل چیست؟ ما کجا باید از عقل استفاده کنیم؟
ما امروزه در زمان غیبت هستیم و دسترسی مستقیم به پیامبر و اهل بیت(ع) نداریم. اینجا جای کاربرد عقل است، یعنی باید از عقل و عقلانیت استفاده کنیم. میخواهم بگویم که ما 100 درصد نمیتوانیم عین کار اهل بیت(ع) را تقلید کنیم. یک مثال میزنم؛ ببینید در سیرهی پیامبر(ص) آمده است که پیامبر(ص) مراقب بهداشت دهان و دندانشان بودهاند، یعنی مسواک میزدند. سنن النبی(ص) علامه طباطبایی را ببینید؛ بر اساس روایات یکی از سنتهای پیامبر(ص) عطر زدن، خوشبو بودن و مسواک زدن است. ما اصل بهداشت دهان و دندان را از پیامبر(ص) اخذ میکنیم. عقل به ما میگوید که رعایت بهداشت و سلامت دهان و دندان چیز خوبی است یا نظافت هم همینطور است. حدیث «النَّظَافَةُ مِنَ الْإِيمَانِ» را هم داریم اما پیامبر(ص) در زمان خودشان مسواکهای مدل ما را نداشتند بلکه ایشان از چوب درختی به نام «اراک» استفاده میکردند که در کتب روایی، و فقهی شهید اول و شهید ثانی و در شرح لمعه نام آن آمده است. پیامبر(ص) از چوب درختی به نام «اراک» برای مسواک زدن استفاده میکردند. الان هم در عربستان بعضی از عربها و حتی پلیسهای عربستان سر چهارراه، یکی از این چوبها را در دهان دارند. حال، آیا ما باید در مسواک زدن در حال حاضر حتماً از همان چوب استفاده کنیم؟ ما که میخواهیم سبک زندگی پیامبر(ص) و سبک زندگی اهل بیت(ع) داشته باشیم، باید این کار را کنیم؟ نه، لزومی ندارد. ما اصل کلی نظافت، بهداشت و سلامت را از پیامبر(ص) میگیریم، اما دلیلی ندارد که عیناً ابزارهای زمان پیامبر(ص) را در زمان خودمان تقلید کنیم. چون امروزه مسواکهای جدید و خمیردندان و امثال اینها ساخته شده، اینها هم همان بهداشت دهان و دندان را برای ما تأمین میکند و ما از اینها استفاده میکنیم. از طرف دیگر هیچ دلیلی هم بر منع و رد آنها نداریم بلکه دلیل عقلی و عقلایی بر این داریم که اینها راجح هستند و ترجیح دارند. خب، در زمان پیامبر(ص) این تکنولوژیهای جدید نبوده است، ولی در زمان ما هست و عقل بشر به جایی رسیده که از وسایل و ابزارهای جدید تولید میکند و ما از اینها استفاده میکنیم. این یک مثال بود، در سایر امور هم اینگونه است.
من یک مثال دیگر هم بگویم. خداوند به ما عقل داده است، ما در زمستان هیچگاه لباس نازک و کم نمیپوشیم، چون سرما میخوریم. عقل به ما میگوید که خودت را با شرایط آبوهوایی زمستان تطبیق بده، سرد است، سرما میخوری و بیمار میشوی لذا لباس ضخیم و پشمینه و گرم میپوشیم. بالعکس در تابستان لباس گرم نمیپوشیم، لباس نازک میپوشیم برای اینکه اگر بخواهیم لباس ضخیم بپوشیم، گرما ما را اذیت میکند. چه کسی این را به ما گفته است؟ این سبک زندگی اهل بیت(ع) است یا نیست؟ بله، است. اهل بیت(ع) هم همین کار را میکردند. ما با عقل خودمان و سیرهی عقلا هم که به قضیه نگاه کنیم، تمام عقلای عالم این کار را میکنند. این هم سبک اهل بیت(ع) است. یعنی نباید منتظر بمانیم که حتماً یک روایتی از پیامبر(ص) یا امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بیاید که شما در زمستان لباس ضخیم و در تابستان لباس نازک بپوشید. نه، عقل بشر هدایت میکند و هدایت فطری و غریزی است، ما اینها را میفهمیم. این هم سبک زندگی اهل بیت(ع) است.
بنابراین در جواب سؤال شما که میفرمایید آیا باید تقلید کنیم؟ بنده عرض میکنم نه، باید تحقیق کنیم. در اصل کلی رعایت بهداشت و نظافت و سلامت، بله، اگر پیامبران هم نبودند باز هم عقل ما به ما میگفت که رعایت بهداشت و سلامت چیز خوبی است، حالا اهل بیت(ع) هم آمدهاند و همان کار را کردهاند پس ما هم باید همان مسیر را ادامه دهیم، اما در ریز مسائل حتماً باید مسواکمان چوب باشد و از یک درخت خاص باشد؟ نه. ما الان در دنیایی زندگی میکنیم که هر روز یک پدیدهی جدیدی میآید که این پدیدهها در زمان اهل بیت(ع) نبوده است، کامپیوتر و موبایل در زمان اهل بیت(ع) نبوده است. ما باید اصول کلی را از اهل بیت(ع) بگیریم و بر موارد موضوعات مستحدثه و مسائل جدیدی که پیش میآید، تطبیق دهیم. همچنین باید عقل خودمان را هم در اینجا بهکار بگیریم و صرف تقلید اصلاً عقلایی نیست و معنا ندارد.
ابنا: آیا میتوانیم بگوییم که سبک زندگی اهل بیت(ع) برای تمام جوامع و اصناف، مطلق است یا به صورت مشکک است؟ یعنی میتوانیم قائل شویم که سبک زندگی اهل بیتی(ع) شهری، روستایی، کارمندی، دانشجویی و... به صورت جداگانه داریم یا نه؟
من در اینجا به فرمایش معروف پیامبر(ص) اشاره کنم که فرمود: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ». «إنما» از ادات حصر است و در صدر جمله قرار گرفته است. «بُعثتُ» جملهی فعلیه است. «إنما» که در ابتدا آمده، حصر میکند که بعثت پیامبر(ص) فقط برای اخلاق است. اخلاق شعبهها و سطوح زیاد و مختلفی دارد. امروزه اخلاق را تقسیمبندی میکنند و میگویند اخلاق پزشکی، اخلاق در بازار، اخلاق در آموزشوپرورش، اخلاق در خانواده و... پاسخ سؤال حضرتعالی این است که بله، ما باید سیرهی اهل بیت(ع) را در مواضع و موارد مختلف مطالعه کنیم.
همه شنیدهایم که پیامبر(ص) با امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بازی میکردند و به آنها میدان میدادند که روی دوش پیامبر(ص) سوار شوند و در خانه با آنها بازی میکردند. این یک سبک زندگی است، یعنی ما هم باید یاد بگیریم که با فرزندانمان تفریح داشته باشیم و برای خانواده، همسر و فرزندان وقت بگذاریم. فرزند هم تفاوتی ندارد که روستایی یا شهری باشد. این که باید پدر یا پدربزرگ و یا مادر و مادربزرگ با فرزندان و نوهها، زمانی بگذارند، تفریح و شوخی کنند، با آنها سرگرمی داشته باشند، یک اصل کلی است و تفاوتی ندارد که در روستا یا شهر باشد. بعضی از مباحث متعلق به زندگی روستایی است، بعضی از مباحث هم متعلق به زندگی شهری است، بعضی از مباحث هم در روابط کارگر و کارفرما خود را نشان میدهد. در ادارات هم رئیس و مرئوس داریم. در مورد اینها باید تاریخ و سیرهی اهل بیت(ع) را مطالعه کنیم، سیرهی متشرعه و عقلا را ببینیم و سیرهی اهل بیت(ع) را ببینیم. بعضی از این مسائل در اصطلاح فقها حقیقت شرعیه دارد و بعضی ندارد. وقتی اینها را مطالعه کنیم، کمکم به دست میآوریم که فلان سیرهی اهل بیت(ع) را در کجا و چگونه استفاده کنیم. این به کارشناسی و مطالعه نیاز دارد و با مواضع و نسبتها و روابط اجتماعی مختلف میتوانیم از این سیره استفاده کنیم. برای نمونه، روابط زن و شوهر با یکدیگر و روابط والدین با فرزندان در سیرهی حضرت زهرا(س)، سیرهی امیرالمؤمنین(ع) و سیرهی سایر ائمه(ع) آمده است؛ وقتی به اینها مسلط باشیم، موضوع و مورد را تشخیص میدهیم و از همان سیره، متناسب با زمان و مکان استفاده میکنیم.
ابنا: با چه شیوهها و ابزارهایی میتوانیم سبک زندگی اهل بیت(ع) را در جامعه ترویج کنیم؟
این سؤال بسیار مهمی است. برخی که میخواهند سیرهی اهل بیت(ع) را برای مردم این زمان بیان کنند به شکل نامناسبی مطرح میکنند، و به شکل تعبدی محض میخواهند مطرح کنند. به نظر من این شیوه درست نیست. به عنوان مثال همین حجاب که بحث آن امروزه در جامعه مطرح است، ما میخواهیم حجاب را برای نسل جدید و جوان امروز مطرح کنیم، به نظر من ابتدا باید فلسفهی عفت را توضیح دهیم و بگوییم که شخصیت یک زن به چیست؟ عفت یعنی چه؟ عفت مخصوص به زن نیست، مردان هم باید عفت داشته باشند. یعنی ابتدا پایهی حجاب که مسئلهی عفت و پاکدامنی و شخصیت و احترام و ارزش انسانی است، را با بیان عقلی و عقلایی تبیین کنیم و توضیح دهیم که خانم، آقا، ارزش شما به چیست؟ آیا ارزش یک انسان به اندام و بدن او است؟ یا اینکه ارزشهای متعالی داریم و ارزشهای انسانی فراتر از این اندام و بدن است. ما باید اینها را در جامعه با گفتوگوها و میزگردها برای نسل جوان تبیین کنیم و او را از نظر فکری، عقلی و فرهنگی به جایی برسانیم که خودش بفهمد که ارزش او به این است که عفت را رعایت کند و خودش را در جامعه ارزان عرضه نکند و همچنین در مسائل دیگر.
من میخواهم به طور کلی بگویم که ما امروزه در عصری زندگی میکنیم که نسل جوان ما با گوشیهایی که در دست دارد، با صدها سبک زندگی مواجه است، صدها سبک زندگی و بلکه هزاران فرم لباس پوشیدن، آرایش کردن، راه رفتن، ورزش کردن، تفریح کردن و ... را یاد میگیرد. یعنی در معرض دید او است. او میخواهد انتخاب کند، لذا ما با صرف تعبدی برخورد کردن هرگز نمیتوانیم ارزشهای دینی را به جوانان تحمیل کنیم. به همین دلیل خوب است که ارزشها را به آنان تبیین کنیم و توضیح دهیم. بعضی از فقهای پیشین در احکام فقهی، علل الشرایع نوشتهاند. علل الشرایع محقق حلی را داریم، یعنی علت و فلسفه و دلیل احکام فقهی چیست؟ صرف اینکه بگوییم ما متعبد هستیم، سؤال میکنند که اصلاً چرا باید متعبد باشیم؟ چرا باید نسبت به اهل بیت(ع) تعبد داشته باشیم؟ ما باید اینها را توضیح دهیم و علما، مجتهدین و مبلغین ما اینها را در دنیای امروز توضیح دهند.
چرا امام حسین(ع) اینقدر جاذبه دارد؟ برای مسیحی جاذبه دارد، برای سنّی جاذبه دارد، برای شیعه جاذبه دارد، بسیاری از مذاهب و مسلکهای مختلف، از آن طرف دنیا به کربلا میروند و در پیادهروی اربعین شرکت میکنند، چون میگویند که امام حسین(ع) شما (البته آنها میگویند امام حسین(ع) ما هم است و فقط امام حسین(ع) شما نیست) یک انسان باشخصیت بوده است، یک انسان کامل بوده است، یک انسان آزادیخواه بوده است، او تحمل ظلم و بیداد و ستمگری را نداشت و برای انسانیت و آزادی قیام کرد. اینها ریشه در فطرت دارد. شما وقتی فطرتها را متوجه امام حسین(ع) کنید، خودبهخود امام حسین(ع) انسانها را جذب میکند. مطابق روایت «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً» عشق امام حسین(ع) خاموش نمیشود. این همه در دنیا علیه دین، مذهب، خدا و پیامبر(ص) تلاش میکنند، برای دینزدایی و دینستیزی تلاش میکنند، اما امام حسین(ع) جاذبهی خود را دارد. این به خاطر این است که امام حسین(ع) ریشه در فطرتها و قلبها دارد. در سایر احکام هم همین را میگویم که ما اگر واقعاً فلسفه و تبیین عقلی و عقلایی از معارف اهل بیت(ع) در تمام زمینهها ارائه کنیم، خودبهخود مثل آهنربا و مغناطیس، جاذبهی خود را دارد و قلبهای صاف، پاک و بیآلایش را در دنیا جذب میکند. روش ما باید به این شکل باشد.
ابنا: آن طرفِ سبک زندگی اهلبیت(ع)، سبک زندگی جامعهی غربی است، از مضرات، خطرات و تهدیدهای سبک زندگی غربی بگویید.
من با این سخن مخالفم که بگوییم زندگی غربی مطلقاً مضر و بد است؛ چون خیلی از چیزها در زندگی شرقی و غربی هست، در زندگی اسلامی هم وجود دارد. یعنی ما انسانها مشترکات معنوی داریم. بنده یکسری سفرهای خارجی به کشورهای غربی، شرقی و اسلامی داشتهام. من در ژاپن واقعاً یک سبک زندگی دیدم که معتقدم زندگی اهل بیت(ع) همین بوده است. ژاپنیها در رعایت نظم، در رعایت وقت مردم، در احترام به فکر دیگران و ... به گونهای عمل میکنند که به نظر من بهتر از ما به نسخهی اهل بیت(ع) عمل میکنند. بعد از سفر به ژاپن، خبرنگاری از من پرسید: دستاورد شما از سفر ژاپن چیست؟ گفتم: دستاورد من «نان» است. گفت: یعنی از آنجا «نان» آوردهاید؟ گفتم: بله، نه این نانی که میخوریم. بلکه سه حرف «نون»، «الف» و «نون» است. گفت: مرادتان چیست؟ گفتم: «نون» اول نظم است، «الف» احترام و «نون» آخر هم نظافت است. تمام شهرها و ماشینهای ژاپن از تمیزی برق میزد. من صحنههایی در آنجا دیدم که عجیب بود. لودر در خاک و سنگ کار میکرد ولی بدنه، چرخها، پیچ و مهرهها، و روی لاستیکهایش برق میزد. شاید تعجب کنید که راننده با مایع شیشه پاککن بدنهی لودر را برق میانداخت. من اینها را به چشم خودم دیدم. این به معنای نظافت است، تمام شهر از تمیزی برق میزد. این سبک زندگی اهل بیت(ع) نیست؟ خُب همین است. ژاپنیها نظم داشتند، یعنی وقتی اعلام میکنند که کنفرانسی ساعت 8 شروع میشود، محال است که 8:05 شروع شود بلکه رأس ساعت 8 جلسه با تمام اعضاء شروع میشود. رأس 10 که قرار است کنفرانس تمام شود، بلندگو خودبهخود خاموش میشود، یعنی جلسه تمام است. اینها جاذبه دارد، من اینها را در بعضی از کشورهای غیراسلامی از نزدیک دیدهام و معتقدم که اینها بهتر از ما سیرهی اهل بیت(ع) را رعایت میکنند. ما «النَّظَافَةُ مِنَ الْإِيمَانِ» داریم ولی آنها عمل میکنند. ما «الله الله فی نظم أمرکم» داریم و آنها عمل میکنند و هکذا موارد دیگر.
بنابراین من مطلقاً نمیگویم که زندگی غربی بد و مضر است، نه؛ درباره خیلی از چیزها، آنها هم بر اساس عقل و سیرهی عقلا عمل میکنند که خیلی خوب است و اینها هم متعلق ما است و ما داریم؛ متأسفانه ما اهل علم هستیم و آنها اهل عمل هستند. ما علمش را داریم و آنها عملش را انجام میدهند لذا ما باید به تراث علمی خودمان دوباره رجوع کنیم و بسیاری از معارف را به صحنهی عمل بیاوریم.
بله، زندگی غربی از حیث افراط در مادیت و بیتوجهی به معنویت معیوب است. اخیراً کسی برای من کلیپی فرستاد که مثلاً انسانها داخل مترو یک ماسک با قیافهی بوزینه زدهاند، یا با قیافهی سگ هستند و یا بعضی مثل حیوانات روی چهاردستوپا در مترو راه میروند. انسانها به اینجا رسیدهاند که در پوشش سگ و خرس و خوک و بوزینه میروند و قیافههای عجیب و غریبی درست میکنند. اینها بنبستهای فلسفهی ماتریالیستی غرب و بنبستهای اومانیسم غربی است، چون فراتر از این عالم طبیعت چیز دیگری نمیبینند، جهانبینی آنها محدود به همین غرایز و شهوات است و اینها به اوج شهوتهای مادی هم رسیدهاند، کلوپهای منحط تشکیل میدهند تا انتها میروند و میبینند که یک مطلوب بالاتری دارند.
زندگی غربی اغلب به همین اهداف و اغراض شهوانی مادی طبیعی و ماتریالیستی محدود شده است و از این حیث به بنبست رسیدهاند ولی در عین حال در جوامع اروپایی، آمریکایی و غربی هم فلاسفهای داریم که اهل معنویت و اهل خدا هستند. در بین خود مسیحیان افراد زیادی داریم که به دنبال معنویت هستند. من با اساتید دانشگاه مینهسوتای آمریکا نشست و گفتوگو داشتهام که استاد مسیحیت و کلام مسیحی بودند؛ به من کتابی به نام (After Life) دادند که به معنای زندگی پس از مرگ و معاد است. میگویند که ما هم بحث معاد داریم و به دنبال این هستیم که ببینیم بعد از مُردن چه میشویم و کجا میرویم؟ یعنی اینها هم اعتقاد به معنویت دارند و به دنبال آرامش روح هستند. اینها هم به این رسیدهاند که آرامش و آسایش روحی و معنوی با خوردن و آشامیدن و اطفاء شهوات محقق نمیشود و به دنبال مسائل ماورایی و معنویت هستند.
ما باید همین مباحث را برای نسل جوان تبیین کنیم. من اصرار اکید و مؤکد بر میزگردها، گفتوگوها و نشستهای علمی دارم. باید جوانان را دعوت کنیم و صحبت کنیم، یکطرفه و متعصبانه هم قضاوت نکنیم؛ بگوییم که زندگی غربی و این هم اخبار و گزارشات آن است، و این هم زندگی اهل بیت(ع) است. ببینید اهل بیت(ع) چه گفتند و چطور ما را راهنمایی کردند، فلسفهاش فلان است. آنها نگفتهاند که شما هر روز روزه بگیرید و هر روز گریه و عزاداری کنید. خود اهل بیت(ع) تقسیمبندی ساعات زندگی انسان را گفتهاند و فرمودهاند که چقدر تفریح کنید، چقدر مطالعه کنید، چقدر فکر کنید، «أَكْثَرَ عِبَادَةِ أَبِي ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ التَّفَكُّرُ»، «تفكرُ ساعةٍ افضل من عبادة سبعین سنةٍ». فکر کردن مهم است. من در مملکت خودمان تبلیغاتی را دیدم که نوشته بود: «کنگرهی شتر». ما برای شتر، کنگره برگزار میکنیم و از صاحبنظران برای ارائه دیدگاه درباره شتر استفاده میکنیم. من ذیل آن کنگرهی تفکر نوشتم: «شما کنگرهی شتر دارید، کنگرهی تفکر هم بگذارید.» ما باید نسل جوان را دعوت کنیم، با آنها صحبت کنیم، به حرفها، سؤالات و شبهاتشان جواب بدهیم، و در لابهلای آن، فرمایشات اهل بیت(ع) را توضیح دهیم و بگوییم که خودت انتخاب و قضاوت کن.
ابنا: رسالت و وظیفهی اندیشمندان، بزرگان و علما برای ترویج سبک زندگی اهل بیت(ع) به خصوص در جامعهی ما و عرصه بینالملل چیست؟
من مهمترین رسالت علما، مراجع، مجتهدین، حوزههای علمیه و مبلغین دینی را این میدانم که تغییر و تحول را بپذیرند. یعنی به عنوان یک واقعیت باور کنند که دنیا در حال تغییر است و انسانها در حال تحول هستند. نمیگویم همه چیز تحول پیدا کرده است، نه، ارزشهای اخلاقی اینطور نیستند، ما در فلسفهی اخلاق معتقد به اطلاق ارزشهای کلی اخلاق هستیم؛ نسبیت هست اما در آداب و رسوم است. امروزه ماشینهایی که سوار میشویم، خانههایی که در آنها زندگی میکنیم، شهرهایی که در آنها زیست میکنیم، جادهها، خیابانها، وسائل، رسانهها و ارتباطات، اینها دائم در حال تحول هستند. آیا فقه ما میخواهد این تحولات را بپذیرد یا نه؟ آیا اخلاق ما، فلسفهی ما، جهانبینی ما، ایدئولوژی ما این تغییر و تحولات را لحاظ میکند یا نه؟ به نظرم امروزه مهمترین رسالت علمای ما این است که این تحولات را بپذیرند، ابتدا قبول کنند، همراه شوند، بعد ببینند که چه پاسخی برای این تحولات داریم؟
ما نباید شیوع تحولات و تغییرات در حوزههای مختلف زندگی بشر را دستکم بگیریم. باید بیندیشیم، فکر کنیم و پاسخهای واقعبینانهی رئالیستی مطابق با واقع برای اینها پیدا کنیم. دائم با تحریم تحریم تحریم، حرام است حرام است حرام است، جایز نیست و خلاف شرع است که مسئله حل نمیشود، مردم هم به این فتاوا گوش نمیدهند. ما باید حدود و ثغور اینها را مطالعه کنیم، جوانبش را در نظر بگیریم و بگوییم که اگر برای فلان اهداف باشد اشکال دارد، اما اگر برای فلان اهداف دیگر باشد اشکالی ندارد. بههرحال فتوا دادن مطلق و حرام کردن و ... دردی دوا نمیکند و اعتماد مردم هم به فتاوا کم میشود؛ میگویند که اینها از دنیای امروز خبر ندارند، در داخل بیتشان مینشینند، فتوایی میدهند و نمیدانند که در بیرون چه خبر است.
آیتالله جوادی آملی حفظه الله میفرمودند که علامه طباطبایی گاهی روایتهای ضعیفی را مطرح میکردند و نام تک تک سلسله رُوات را میخواندند. ما میگفتیم: آقا، شما که میگویید این روایت ضعیف است، پس چرا نام 7-8 نفر از راویان را ذکر میکنید؟ علامه طباطبایی میگفتند همینها هستند که نقل روایت کردند تا این روایتها از زمان صدور، یعنی از زمان ائمه(ع) به دست ما رسیده است لذا اینها احترام دارند. اینها روایتها را در کتابهایشان نوشتهاند و سینه به سینه نقل کردهاند و به دست ما رسیده است، پس اینها باید احترام شوند. بههرحال این اسلامی که به دست ما رسیده، از طریق همین علما بوده است. ولی علما امروزه باید مسائل مستحدثه را از همهی جوانب بررسی و مطالعه کنند و شورای فکری داشته باشند، شورای علمی داشته باشند، شورای فقهی داشته باشند، با یکدیگر بحث، گفتوگو و مباحثه کنند، به یک جمعبندی برسند و دربارهی تحولات و تغییراتی که در عرصههای مختلف زندگی بشر روز به روز، ساعت به ساعت و دقیقه به دقیقه اتفاق میافتد، نظری بدهند. امیدواریم که چنین شود.
ابنا: برای معرفی سبک زندگی اهل بیت(ع) آیا میتوان در عرصهی بینالملل کتابی مثل «مفاتیح الحیاة» نوشت و برای کل دنیا عرضه کرد؟
بله، کاملاً میشود. حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی مفاتیح الحیاة را نوشتند و فرمودند که مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی راههای رسیدن به بهشت را به ما نشان میدهد، لذا برای همین دنیا هم باید کلیدها، مفتاحها و مفاتحی باشد که راه همین زندگی دنیا را به ما نشان دهد و سبک زندگی در این دنیا را به ما نشان دهد، سپس «الدنیا مزرعة الآخره». اگر ما در اینجا سبک زندگی اهل بیت(ع) را به درستی بفهمیم و عمل کنیم، راه بهشت از همینجا باز میشود، دنیا مزرعهی آخرت است، آنجا هم به جنان و بهشت میرویم. همین کار را در سطح بینالملل هم میتوان انجام داد. محققین مجمع جهانی اهلبیت(ع) میتوانند این کار را شروع کنند، مثلاً سبک زندگی در نیویورک، سبک زندگی در لندن، سبک زندگی در پاریس، و کشورهای مهم اروپایی و آمریکایی را مطرح کنند. چون یکسری مسائلی در کشورهای اروپایی و آمریکایی مطرح است که برای ما مطرح نیست. من اخیراً دیدم، در فضای مجازی آمده بود که یک کشتی در آمریکا از افراد ثبتنام میکند و یک اردوی 20 روزه روی آب برگزار میکند. عجیب است، نوشته بود که شرط شرکت در این اردوی 20 روزه روی کشتی و آب این است که همه لخت مادرزاد باشند! فلسفهی این کار این است که افراد با لباسهای خودشان به یکدیگر تفاخر نکنند. بلاتشبیه مثل اینکه ما در لباس احرام میگوییم که همه باید به یک سبک لباس احرام بپوشند تا تفاوت بین فقیر و غنی و رئیس و مرئوس دیده نشود، آنها گفتهاند همه باید بیلباس شرکت کنند تا کسی به خاطر لباسش نگوید که من بالاتر از دیگری هستم. میخواهم بگویم که اینها در دنیای امروز فلسفههایی دارد. یعنی پشت این تفکرات، آدمهایی نشستهاند، این فکر را مطرح کردهاند و به افراد پول میدهند که بروند و 20 روز در این فضای معنوی شرکت کنند! یعنی یک اردوی معنوی است! برای اینکه افراد احساس تفاوت با یکدیگر نکنند.
ببینید ما برای این نوع زندگیها، این نوع فلسفهها و این نوع افکار چه فکری کردهایم؟ آنها هم برای خودشان یک فلسفه میبافند و ارائه میدهند، و میگویند که ما از این راه میخواهیم عدالت را رعایت کنیم که همه لخت باشند! یکسری قوانین و مقررات دیگر هم از این قبیل دارند.
ما در دنیایی زندگی میکنیم که این حرفها، این مکتبها و این فلسفهها مطرح است و جوانان ما اینها را مطالعه میکنند. پیشنهاد جنابعالی پیشنهاد بسیار خوبی است که ما باید در کنار این نوع فلسفههایی که در نقاط مختلف جهان هست، سبک زندگی اهل بیت(ع) را تبیین کنیم. امروزه جزایری در دنیا وجود دارد که انسانها لخت زندگی میکنند و اصلاً لباس نمیپوشند. امروزه مسئلهی همجنسگرایی مطرح است و از این معضلات فرهنگی، زیاد داریم. لذا ما باید بر اساس اصول و مبانی قرآن، کتاب، سنت و اهلبیت(ع) به این فلسفهها پاسخ دهیم، به زبان روز بنویسیم، به زبانهای مختلف ترجمه کنیم و وارد گفتوگوها و مبادلات علمی - فرهنگی شویم.
ابنا: در پایان اگر نکتهای یا مطلبی دارید به عنوان حسن ختام بفرمایید.
ما یکسری حرفها را گفتیم ولی جا دارد که من به خصوص از حضرت آیتالله رمضانی تشکر کنم که از دوستان قدیم ما و از شاگردان برجستهی آیتالله العظمی جوادی آملی هستند و در جلسات گاهی یکدیگر را زیارت میکنیم و میبینیم. ایشان سالها تجربهی خوبی در غرب داشتند و با آن نگاه این مجموعه را مدیریت میفرمایند. این گفتوگوها هم بسیار میتواند مفید و مؤثر باشد. من به سهم خودم از عنایت ایشان و زحمات شما تشکر میکنم. امیدواریم که در این عصر تحول و تغیّرات و تغییرات سریع جهانی بتوانیم وظیفهی سربازی خودمان را نسبت به امام زمان(عج) انجام دهیم و برای مکتب اهل بیت(ع) سرباز خوبی باشیم.
.................................
پایان پیام/ 167