خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳
۲۱:۴۲
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
شنبه
۱۷ شهریور
۱۴۰۳
۱۲:۰۶:۲۵
منبع:
سایت تبیان
کد خبر:
1483417

تاثیر نماز بر تعادل ناقل های عصبی - بخش اول

دستگاه عصبی انسان از میلیاردها سلول عصبی( نورون) تشكیل شده است. باید توجه داشت خالق یکتا، همه این سلول ها را با نظمی خارق العاده و اعجاب انگیز، در كنار هم قرار داده است.

آآ

خبرگزاری اهل بیت(ع) / ابنا: ناقل های عصبی(نوروترانسمیترها)، مواد شیمیایی بسیار ریزی هستند كه در هر لحظه ای از حیات انسان، دچار میلیاردها تغییر شگرف می شوند و ارتباط اجزای دستگاه عصبی را با یكدیگر و با سراسر بدن، فراهم می كنند.

با پیشرفت علم در دهه های اخیر روشن شده است كه تمام فرآیندهای جسمی و روانی بشر در ارتباط نزدیك با تغییرات این ناقل های عصبی است؛ به عنوان مثال، افزایش برخی ناقل های عصبی در سیستم اعصاب، از جمله یك ناقل عصبی به نام "دوپامین" منجر به ایجاد شادی در انسان می شود و از طرفی، كاهش "دوپامین" منجر به ایجاد افسردگی در فرد خواهد شد. لذا اگر میزان "دوپامین" خیلی افزایش یا كاهش یابد، حالت های بیمار گونه روانی را در انسان به وجود می آورد؛ از جمله "سرخوشی بیمار گونه(مانیك یا شیدایی)" و یا "افسردگی شدید"، كه هر دوی این اختلالات نیازمند بستری شدن در بیمارستان و مراقبت كامل هستند.

به این ترتیب ناقل های عصبی، نه فقط نقش تعیین كننده و بسیار موثر در بروز بیماری های جسمی و روانی ایفا می كنند، بلكه عامل اصلی تغییر حالات معمولی انسان نیز هستند و بر همه اعمال و افكار او، در طول زندگی اثر می گذارند. حتی خواهیم گفت، انسان تحت تاثیر همین ناقل های عصبی، اعمال نیك انجام می دهد و یا برعكس، به گناه آلوده می شود.

به همین دلیل، بررسی و مطالعه ناقل های عصبی از سال 1960 به بعد، اصلی ترین تحقیقات روانپزشكی جهان را تشكیل می دهد، زیرا اگر این بررسی به نتیجه برسد، بشر قادر خواهد بود همه ناراحتی های روحی و روانی و حتی انحرافات خود را، به وسیله مواد شیمیایی(مثلا با دارو) درمان نماید!

پیشرفت های بشر در این زمینه باعث شده كه در حال حاضر، غربی ها برای بسیاری از مشكلات روحی(مثل افسردگی)، داروهای شیمیایی پیشنهاد نمایند و در جستجوی مواد شیمیایی دیگری برای درمان مشكلاتی مثل خودخواهی، دروغگویی، حسادت و .. باشند!

تحقیق پیرامون این مسئله از چندین جهت حائز اهمیت است، از جمله این كه:

الف) با این دیدگاه جدید "انسان بد"، جای خود را به "انسان بیمار" می دهد چرا كه هر بدی را می توان، نوعی بیماری به حساب آورد؛ مثلا شخص دروغگو، آدم بدی نیست، بلكه مبتلا به بیماری دروغگویی است، یا شخص حسود دچار بیماری حسادت، شخص خسیس، دچار بیماری خست و .. می باشند.

ب) غربی های ماده گرا با سوء استفاده از این بررسی ها(پیرامون ناقل های عصبی) به خود اجازه دادند كه پدیده "روح" را به عنوان افسانه ای قدیمی و خرافی، به فراموشی محض بسپارند، زیرا معتقدند برای هر آن چه كه به عنوان "فرآیند روحی" در طول تاریخ بشر معرفی شده است(مثلا حتی حس معنویت جویی)، می توان توجیهی در جسم و به ویژه در سلسله اعصاب پیدا كرد.

در راستای همین طرز تفكر بود كه عده ای از پزشكان روسی، به خاطر عقاید ماركسیستی و ماتریالیستی حاكم بر كشورشان، در صدد پیدا كردن مناطقی در مغز انسان برآمدند كه با از كار انداختن آن مناطق، حس خدا جویی را، حتی در بزرگان دینی، به كلی از بین ببرند!

ج) چنان چه تمامی 100 میلیارد سلول دستگاه اعصاب و ناقل های عصبی و روابط آن ها با سایر مناطق بدن، به خوبی برای دانش بشر شناخته شوند، می توان به وسیله ایجاد تغییر در ناقل های عصبی، مثلا با دارو، همه انسان ها را به مفهوم "انسان سالم" نزدیك كرد و انسان سالم را كسی دانست كه "تعادل ناقل های عصبی" در بدن او، به بهترین نحو برقرار باشد و این شخص كسی است كه نه تنها از لحاظ جسمی، بلكه از لحاظ روانی، اجتماعی و .. نیز كاملا سالم است و همه ضروریات لازم برای پیشرفت خود را داراست.

اما تحقق رویای "انسان سالم" تا زمانی كه مواد تغییر دهنده ناقل های عصبی به نحو مطلوب، كشف و تولید نشده اند به تعویق می افتد، چرا كه عظمت خارق العاده دستگاه عصبی انسان، برآورده شدن این آرزو را در آینده ای دور ترسیم می كند.

اما باید دید، دین مبین اسلام كه ما معتقدیم، انتهای راهی است كه علم بشر می پیماید، در این مورد چگونه دیدگاهی دارد و آیا اساسا این اكتشاف علمی بزرگ بشر را تایید می كند، یا خیر؟

پاسخ مثبت است، چرا كه (كل ما حكم به العقل حكم به الشرع )، یعنی هر آن چه كه علم، به طور مسلم بدان می رسد، قطعا و به طور یقین، نه تنها مورد تایید دین است، بلكه دین، قرن ها قبل و در زمان تكمیل خود، یعنی ظهور اسلام از آن مسئله علمی اطلاع داده است.


ادامه دارد...