خبرگزاری اهل بیت(ع) / ابنا:
اسلام دین جامعی است که به همه ابعاد زندگی انسان توجه دارد. هم به معاش و هم به معاد انسان اهمیت میدهد. بعضی از توصیههای اسلام در قالب واجب و حرام نمیرود، اما برای داشتن زندگی سالم، بهتر است که به آنها هم توجه شود. علومی که انسانها با تجربه و آزمایش به دست میآورند، گاهی اوقات مطابق با حقیقت و گاهی اوقات خلاف حقیقت است. بارها در طول تاریخ دیده ایم که فرضیههای علمی ثابت شده توسط دانشمندان، بعد از چند سال توسط عدهای دیگر از دانشمندان رد شده و یا کاملتر شده است.
این خصوصیت انسان است که ظرفیت محدودی دارد و با همه تلاشهای خود نمیتواند به همه ابعاد آفرینش پی ببرد. هیچ دانشمندی را نمیشناسیم که بگوید من همه چیز را میدانم و یا بگوید که امروز علم، هر آنچه را که ممکن بوده کشف کرده و چیز ناشناختهای برای انسان باقی نمانده است. اتفاقاً به عکس، هر چه که جلوتر میرویم آنها متوجه میشوند که چیزهای بیشتری وجود دارد که هنوز انسانها نسبت به آن آگاهی ندارند. اما علمی که منشأ وحیانی دارد، از آنجایی که از مبدأ آفرینش نشأت میگیرد، به هیچ عنوان خطا پذیر نیست. هر چند ممکن است انسانها به تمام زوایای آن پی نبرند، اما این چیزی از حقیقت کم نمیکند.
اسلام و توصیه به سلامتی
از آنجایی که تغذیه و سلامتی بخشی از زندگی انسان است، اسلام نیز نسبت به آن بی تفاوت نبوده و توصیههایی را مطرح کرده است. البته استخراج این توصیه ها، تدوین و دسته بندی آنها به صورت یک علم جامع، کمک گرفتن از دستاوردهای تجربی امروز برای تبیین و فهم آنها و همچنین تشخیص روایات صحیح از روایات جعلی در این زمینه کار سخت و زمانبری بوده و نیاز به آشنایی با علوم مختلف حدیثی و غیر حدیثی دارد. همچنین باید توجه داشت که بخش زیادی از این علوم به دست ما نرسیده و یا زمان اهل بیت علیهم السلام ذهنیت پذیرش آن وجود نداشت. اما به هر صورت هزاران روایت در مورد تغذیه و سلامتی اکنون در دست ماست.
در قرآن کریم و روایات اسلامی، نام تعداد فراوانی از میوهها و خوراکیها آمده است. به ویژه اینکه در روایات خواص آنها نیز گفته شده است. باید گفت که میوه ها، این نعمتهای لذیذ الهی، فقط مخصوص زندگی این دنیای ما نیستند و قرآن کریم به بهشتیان این گونه وعده میدهد:
«و فاکهةٍ مِن ما یَتَخَیَّرونَ و لَحمِ طیرٍ مِن ما یَشتَهُونَ» [1]
و برای آنان میوههایی از هر نوع که انتخاب کنند و گوشت پرنده از هر نوع که به آن میل داشته باشند؛ یعنی در کنار میوه از گوشت نیز تناول میکنند.
توصیههای فراوانی در مورد استفاده از میوهها در کتب حدیثی موجود است و ما برای نمونه چند مورد را ذکر میکنیم:
شفاء در میوه رسیده
میوه بعد از آنکه خوب رسید – قرمز یا زرد – خورده شود و هنگامی که سبز رنگ و نارس است، نباید چیده شود. زیرا در چنین حالتی مضر بوده و گاهی اوقات خوردن آن میتواند زمینهای برای فراموشی و ضعف حافظه باشد. حتی تعبیر روایت این است که در هنگامی که میوه رسیده، در آن شفاء است، زیرا خداوند در قرآن کریم میفرماید:
«أنّ الثّمارَ إذا أدرَکَت فَفیها الشِفاءُ لقوله تعالی: کُلُوا مِن ثَمرِه إذا أثمَرَ» [2][3]
هر زمان که میوههای باغها رسید، از میوه هایش بخورید.
خوردن هر میوه در آغاز فصلش و پرهیز از آن در پایان آن فصل
حتماً تجربه کرده اید که میوهی اول فصل، طعم و مزه دیگری دارد. اگر برای زودتر رسیدن، با حیلههای عجیب و غریب انسانها روبرو نشوند، بسیار هم فائده دارند. پیامبر اکرم (ص) و سلم میفرمایند:
«علیکم بالفاکِهةِ فی إقبالِها؛ فإنّها مَصَحَّةٌ للأبدانِ مَطرَدَةٌ للأحزانِ، و ألقُوها فی إدبارِها، فإنّها داءُ الأبدانِ»
بر شما باد میوه در هنگام روی کردنش. چرا که در این هنگام، مایه سلامت تن و از میان رفتن اندوه است. آن را در هنگام پشت کردن واگذارید که در این هنگام دردی برای بدن است. [4]
اگر دقت کرده باشید بعضی از میوههای آخر فصل، دیگر آن طعم واقعی و طراوت ابتدای فصل را ندارند و مزه میوه آفت زده و مانده میدهند.
استفاده از هر میوه در فصل خود
امام صادق (ع) به مفضل بن عمر به این مضمون میفرمایند:
«نگاه کن که چگونه بعضی از گیاهان (و درختان) در زمان خاصی به بهرهبرداری میرسند، مثل اینکه [بعضی از آنها] در شدت گرما ثمر میدهند تا انسان با شور و اشتیاق بیشتری به طرف آنها برود؛ و اگر زمان این میوه [تابستانی] در فصل زمستان بود، مردم برای برداشت آنها اشتیاقی نداشتند، علاوه بر اینکه رنگ میوه تغییر میکرد و به بدن نیز ضرر میرساند؛ مگر نمیبینی که گاهی خیار در فصل زمستان میرسد و مردم از خوردن آن دوری میکنند؛ همان طوری که انسانهایی هستند که از خوردن چیزهای مضر و ناسازگار با معده دوری نمیکنند؛» [5]
خداوند متعال ترتیب فصول و میوههای هر فصل را آنچنان پشت سرهم قرار داده است که هر فصل خوراک مورد نیاز همان فصل را با خودش میآورد. محصول و سبزی هر فصل میتواند کمبود فصل قبل را جبران کند، ولی امروزه با توجه به پیشرفتهای صورت گرفته در کشاورزی، بسیاری از میوهها در هر فصلی وجود دارند. برای مثال ما در فصل سرما با انواع بیماریهای ویروسی روبه رو هستیم که برای ایمنی برابر آنها نیاز داریم ویتامین C زیادی مصرف کنیم و تمام میوههای این فصل مثل پرتقال، نارنگی و لیموشیرین و… سرشار از این ویتامین هستند. همچنین فصل تابستان که بدن به آب بیشتری نیاز دارد، پر از میوههای آبدار است.
در فصل بهار به دلیل آن که میزان سبزیها و میوههای تازه در اواخر زمستان کم است، توصیه شده سمنو مصرف کنید تا تامین کننده ویتامینهای از دست رفته بدن شود و پس از آن مصرف نوبرانهها و میوههای فصل بهار.
هندوانه با توجه به مزاج و ترکیبات آن، مناسب تابستان است و استفاده از آن در زمستان بیماری زاست. در گذشته دور ایرانیان در شب چله از کدو استفاده میکردند. از آنجایی که بدن انسان در شرایط مختلف سال نیاز به مواد غذایی متنوع و گوناگون دارد، خداوند نیز طبیعت را به گونهای آفریده تا پاسخگوی نیاز او باشد. بگذاریم نظم طبیعت با هوسهای ما دگرگون نشود.
شستن میوهها قبل از خوردن آنها
شاید باورتان نشود، اما در گذشته با وجود اینکه مردم مانند امروز از سموم شیمیایی استفاده نمیکردند، اهل بیت علیهم السلام سفارش کرده اند که میوهها قبل از خوردن شسته شوند.
بنابر روایتی از امام صادق علیه السلام؛ روی هر میوهای سمی وجود دارد، اگر برای شما میوهای آوردند، به آن آبی بزنید یا آن را در آب فرو ببرید.
«إنّ لکلِّ ثَمَرةٍ سمّاً، فإذا أتیتُم بِها فَمَسُّوها بالماءِ – أو اغمِسُوها فی الماءِ – یعنی اغسِلُوها» [6]
قاعده کلی، خوردن میوه با پوست
قاعده کلی در مورد میوهها این است که با پوست خورده شوند؛ مگر آنکه میوهای وجود داشته باشد که با پوست خورده نمیشود و یا اینکه پوست آن ضرر داشته باشد. براساس روایتی از ابن قداح در کتاب کافی، امام صادق علیه السلام پوست کندن میوه را ناپسند میدانستند؛ [7]
پوست میوهها در معرض نور مستقیم آفتاب قرار دارد و حاوی انواع ویتامینها و فیبر (تنظیم کننده حرکات دودی روده) است. امروزه به دلایل مختلف کشاورزان از سموم و کودهای شیمیایی استفاده میکنند و گاهی اوقات از حد مجاز هم تجاوز میکند؛ بنابراین پوست میوهها میتواند آلوده به سمهای خطرناک باشد، در مصرف پوست آنها نیز باید احتیاط کرد، اما اگر هر وقت میوهای سالم پیدا کردید، در صورتی که پوست آن قابل خوردن باشد از خوردن پوست آن غافل نشوید.
دور انداختن میوههایی که قسمتی از آنها فاسد است
میوههای با طعم تلخ و کرم زده باید دور انداخته شوند. [8] در بعضی کتب حدیثی، روایات مفصلی آمده است که امیرالمومنین علی (ع) توصیه کرده اند که بطیخ (خربزه یا هندوانه) تلخ، یا ترش و یا کرم زده دور انداخته شود و شیرین آن خورده شود؛ [9]
هر چند که بطیخ میوهای آبدار است، اما بعید است که این قاعده فقط مخصوص میوههایی مانند آن باشد، ظاهراً این قاعده برای همه میوهها جاری است.
امروزه گفته میشود که کپک درون میوه، کم و بیش به تمام اجزاء آن سرایت میکند؛ شاید کرم زدگی میوه نشان از استفاده نکردن سموم شیمیایی و سالم بودن آن میوه باشد، اما بهتر است از سایر میوههای آن سبد و یا درخت استفاده شود. بر اساس این روایت بهتر است که قسمت سالم میوه کپک زده یا کرم زده هم جدا نشده و خورده نشوند.
انار؛ سرور میوهها
از امام باقر (ع) و امام صادق (علیهما السلام) نقل است که:
«مَا عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ثَمَرَةٌ کَانَ أَحَبَّ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) مِنَ الرُّمَّانِ» [10]
بر روی زمین میوهای دوست داشتنیتر از انار در نزد رسول خدا (ص) و سلّم نبود.
در قرآن کریم و روایات، نام تعدادی از میوههای بهشتی آمده است، اما از جمع بندی روایات میتوانیم بگوییم که انار سید و سرور میوه هاست [11] و روایات فراوانی در مورد خواص عجیب و متنوع انار گفته شده که بعضی از آن آثار، در هیچ میوهای یافت نمیشود.
البته انار انواع گوناگونی دارد. در ایران ما نیز چندین گونه انار وجود دارد و بعضی از انواع آن خوشمزهتر و مفیدتر از بعضی دیگر است. شاید تا به حال ندیده باشیم، اما میگویند نوعی انار وجود دارد که معروف به بیدانه بوده و بسیار مرغوب و خوشمزه است.
______________________________________________________________________________________
پی نوشت:
1. سوره واقعه، آیه ۲۰ و ۲۱،
2. الفقه المنسوب الی الإمام الرضا علیه السلام، ص. ۳۴۷،
3. سوره انعام، آیه ۱۴۱،
4. دانشنامه احادیث پزشکی، ج. ۲، ص، ۱۳۷، ۱۳۶، طب النّبیّ، ص. ۷، بحارالأنوار، ج. ۶۲، ص. ۲۹۶،
6. توحید مفضل، ترجمه علی اکبر میرزائی، ص. ۱۳۴،
6. الکافی ج. ۶، ص. ۳۵۰، بحار الأنوار ج. ۶۶، ص. ۱۱۸، ح. ۷،
7. الکافی، ج. ۶، ص. ۳۵۰،
8. دراسة فی طب الرّسول المصطفی، ج. ۴، ص. ۵۹۹،
9. بحارالأنوار، ج. ۲۷، ص. ۲۸۲، مستدرک اوسائل و مستنبط المسائل، ج. ۱۶، ص. ۴۱۳ و ۴۱۴،
10. المحاسن، ج. ۲، ص. ۵۴۱، ح. ۸۳۳، کافی، ج. ۶، ص. ۳۵۲،
11. المحاسن، ج. ۲، ص. ۵۳۹، ح. ۸۲۱،