خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳
۷:۲۴
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
یکشنبه
۲۵ شهریور
۱۴۰۳
۷:۵۵:۵۳
منبع:
ابنا
کد خبر:
1485278

سهیل اسعد: کادرسازی اولین اولویت فعالان شیعی در جهان است/ در عرصه بین‌الملل به نیروی انسانی نیاز داریم

مبلغ عرصه بین الملل گفت: آنچه من به عنوان ضعف اصلی در عرصه رسانه مشاهده می‌کنم این است که ما قدرت توزیع نداریم؛ ما ساختار توزیع نداریم و بخش عمده‌ای از تلاش‌های ما را تولید پر کرده است.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ شیخ «سهیل اسعد» از کشور آرژانتین، چهره‌ی معروف و مشهور رسانه‌ای و مبلّغِ عرصه بین‌الملل است.

سهیل اسعد در کشورهای مختلف، فعالیت‌های فرهنگی متفاوتی از جمله تبلیغ دین اسلام داشته است. او برای تبلیغ دین اسلام در کشورهای مختلف، در مراکز علمی و فرهنگی، دانشگاه‌ها و مدارس، مساجد و کلیسا سخنرانی می‌کند و با جوانان به گفت‌وگو می‌پردازد.

آنچه در پی می‌آید گفت‌وگو با این مبلغ فعال در عرصه بین الملل در حاشیه هفتمین اجلاس مجمع عمومی مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) است که در ادامه می‌خوانید:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کوشش: علی کمال‌آبادی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

*به عنوان مقدمه بفرمایید معنای مد نظر شما از مفهوم گفت‌وگو چیست و ضرورت طرح این مساله در دنیای اسلام چیست؟

گفت‌وگو مساله‌ای است که به طور جدی مدتی است در حال پیگیری آن هستم؛ حال چه در فضای نظریه‌پردازی و چه در راستای ایجاد ساختارهایی برای تحقق این هدف.

بحث گفت‌وگو از اینجا شروع می‌شود که به صورت طبیعی در امت اسلامی و در جوامع شیعی لبنان، عراق، ایران و ... وجود اختلاف مشهود است. به نوعی که انگار تخصص ما در ایجاد تفرقه است و اساساً تعالیم اسلام در عرصه وحدت به هیچ وجه درک و فهم نشده است.

اختلافات گاهی رشد کرده و تبدیل به کینه و حتی دشمنی می‌شود و نمونه بارز آن درگیری جریان امل و حزب‌الله است که در دهه هشتاد رخ داد. اختلاف به حدی موضوع جدی است که اگر به صورت جدی به آن پرداخته نشود نتیجه‌اش جنگ و مرگ است.

راه حل اصلی حل این چالش ایجاد گفت‌وگو است. منظور از گفت‌وگو صرفاً برگزاری نشست و همایش نیست بلکه یک سنت اجتماعی فراگیر است که باید در جامعه اسلامی نهادینه شود؛ البته در قالب معاشرتی که فرد مجبور به َآشنایی و ایجاد علقه برادری گردد.

در این راستا ضرورت دارد یک دسته مفاهیم که مورد قبول تمام فرق و مذاهب اسلامی است پررنگ شود؛ همچون مفهوم اخوت و برادری یا درک متقابل بر اساس مباحث اخلاقی و نه مباحث ایدئولوژیک.

اگر دقت کنید شاخصه‌های اخلاقی در تمام تفکرات وجود ندارد. برای نمونه درباره مفهوم برادری، شاید در بسیاری از ایدئولوژی‌ها الزامی به نگاه برادرگونه وجود نداشته باشد ولی در اسلام به آن تاکید شده است که بروز آن را به کثرت در رفتار و کلام اهل بیت علیهم السلام مشاهده می‌کنیم. به عنوان نمونه آموزه عالی امیر المومنین علی علیه السلام این است که «فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ‏ فِي‏ الْخَلْق‏» مردم به دو گروه تقسیم می‌شوند: یا برادر دینی تو هستند یا مثل تو مخلوقی از مخلوقات خداست.   

بنابراین مهم‌ترین نقطه‌ای که باید اصلاح شود نوع نگاه است. به این معنا که باید بدانیم وظیفه‌ی هدایت داریم و باید با این نگاه با افراد برخورد کنیم. این دقیقاً عامل ایجاد الفت و وحدت از سوی پیامبران در جامعه است چون خود را هادی می‌دانستند.

در صحنه عاشورا و کربلا نیز همه چیز در همین نگاه خلاصه می‌شود. به دلیل اینکه سیدالشهداء(ع) قصد هدایت طرف مقابل را داشتند و از هیچ تلاشی در هیچ برهه‌ای برای نیل به این هدف دست نکشیدند.

با مداقه در سنت‌های اجتماعی پیامبر اکرم(ص) این نکته واضح است که ایشان به دنبال ایجاد الفت در فضای جامعه هستند؛ لذا روش‌هایی مثل سلام کردن، عیادت مریض، تشییع جنازه، صله رحم؛ حضور در جمع، اطعام، اهمیت دادن به همسایه و دیگر موارد کثیری که در سنت‌ پیامبر(ص) به وضوح قابل ادراک است. متأسفانه ما به جای عمل به همین مبانی، مشغول خط‌کشی‌های ایدئولوژیک و برچسب زدن به یکدیگر هستیم.

*به نظر شما بهترین عامل شروع و بهانه برای شروع گفت‌وگو چیست؟

بهترین بهانه‌ی گفت‌وگو رسیدن سریع تر هر دو طرف به هدف است. با این بیان که تمام طرف‌ها تا کنون مدل اختلاف، رقابت و دشمنی را تجربه کرده‌اند حال آیا وقت آن نیست تا روش گفت‌وگو و هم‌افزایی را شروع کنیم؟پس آنچه مهم است تصحیح نگاه است.

در فضای مجازی به وضوح قابل مشاهده است که به جای نگاه ساده به اختلاف در عقاید و سلایق، نگاه دشمنی وجود دارد که اصلاح آن ضرورت دارد.

بعد از شروع جنگ سوریه، عده‌ای سوریه را رها و مهاجرت کردند. در کمال تعجب از یکی از بازیگران سوری به نام «درید لحام» سوال شد، شما با اینکه توانایی مالی و امکانات خوبی دارید چرا کشور را ترک نکردید؟ گفت وطن مثل مادر است. اگر مادرت مریض ‌شود، آیا ترکش می‌کنید یا سعی می‌کنید علاجش کنید؟

*چگونه این نگاه مدنظر شما ایجاد می‌شود؟

اولین نقطه برای تغییر نگاه، تغییر نگاه بزرگان است. در این راستا به کسانی که این نوع نگاه و اخلاق را در سطح جامعه دارند تریبون داده شود تا دیده شوند و نگاه‌شان کثرت پیدا کند. این شیوه باید در عرصه‌های رسانه، هنر، سینما، آموزش و تربیت وارد شود و به تدریج نهادینه گردد.

همچنین باید یقین کنیم که اساساً عدم گفت‌وگو و دشمنی جواب نمی‌دهد. لذا یکی از مهم‌ترین اصل‌ها، تقویت نگاه انسانی به یکدیگر است و باید به این سمت رفت که لازمه اثرگذاری، این نگاه است. همچنین مرزبندی‌های اعتقادی، قومی و نژادی ما را از نیل به اهداف بزرگ اسلامی محروم نکند.

*یکی از چالش‌های بزرگ تشکیلات شیعی در جهان، فقدان پشتوانه‌ی مالی برای انجام و پیاده‌سازی ایده‌هاست. چگونه با این چالش می‌توان کنار آمد؟

به نظرم مباحث مالی به عنوان چالش مطرح نیست چون شیعه ظرفیت‌های زیادی در جای جای عالم دارد. مساله اصلی عدم ارتباط و گفت‌وگو است. به این معنا که برخی مساجد نیازمند فقط 10 هزار دلار است و اگر به این مسجد وصل بودیم، مساعدت کافی انجام می‌دادیم ولی این عدم اتصال آسیب وارد می‌کند.

مدیریت مالی از دیگر چالش‌های جدی است: مثلا در یک شهر عراق با اموال جمع شده در راه امام حسین علیه السلام، اقدام به ساخت هزار حسینیه شده است در حالی که همان شهر یک مدرسه ندارد!

*به نظر شما اولویت‌های اصلی فعالان شیعی در جهان در چه موضوعاتی باید باشد؟

کادرسازی اولین اولویت است: ما همه چیز داریم به جز نیروی خوب؛ پس در تمام عرصه‌ها کادرسازی لازم است. عامل اصلی موفقیت شیعیان در تاریخ، نیروی انسانی طراز مثل سلمان، مقداد و ... است. حزب‌الله لبنان هم با تربیت کادر موفق بوده است. هر شعاری بدون نیرو روی زمین می‌ماند. خود ما در آمریکای لاتین در بیش از 20 کشور جهان مرکز اسلامی داریم ولی روحانی، کادر متخصص، مدیر تشکیلاتی و ... نداریم.

اولویت بعدی مدیریت است. باید تمام امکانات و نیروی انسانی را با یک مهندسی به جلو برد تا به هدف نایل شویم و کار با فکر و برنامه‌ریزی باشد نه هیجانی و مقطعی! به طور مثال در آستانه اربعین هزار موسسه با من تماس می‌گیرند که فلان کار را انجام دهیم یا فلان مستند را بسازیم ولی یکی نگفت بیا فکر کنیم و ایده‌ها را بررسی کنیم. در مدیریت اسلامی اجرا آخرین مرحله است و خیلی هم سریع اتفاق می‌افتد ولی مهم وقت گذاشتن برای مقدمات و برنامه‌ریزی است.

در غرب 19 طبقه از یک ساختمان 20 طبقه، فکر و ایده و برنامه‌ریزی است و یک طبقه اجرا است ولی در ساختمان‌های بزرگ ما حتی یک اتاق برای فکر و ایده وجود ندارد. هر کس از اتاق فکر نام می‌برد به عنوان یک انسان مترقی یاد می‌شود و فکر، مقدمه‌ی اولیه در عرصۀ مدیریت است.

مطلب دیگری که در حساب‌های ما مورد بررسی قرار نمی‌گیرد، نکات دینی، معنوی و اخلاقی است. تمایز اصلی ما با دیگران، باور به خدا و کار برای خداست. نکته مهم تقویت معنویت میان شیعیان است اما این عامل را در معادلات در نظر نمی‌گیریم و فراموش می‌کنیم لذا دائم در حال بررسی عوامل دنیوی و مادی موضوعات هستیم در حالی که در روایتی آمده است هرکس رابطه خود را با خدایش اصلاح کند خدا رابطه او با مردم را اصلاح می‌کند.

ما هنوز نفهمیده‌ایم که باید در کنار مدیریت‌ها یک سجاده داشته باشیم، با وضو باشیم و سجده کنیم و در عرصه تهذیب نفس گام برداریم.

*در عرصه کادرسازی آیا نسخه‌ای آماده کرده‌اید که قابل ارائه به دیگر مجموعه‌ها باشد؟

بله، بنده یک کتابچه‌ای در این عرصه آماده کرده‌ام. در فضای حوزوی بسیاری از افراد علوم مختلف را یاد می‌گیرند و تا سرحد نظر عالم شدن و نظریه‌پردازی پیش می‌روند ولی اگر مهارت انتقال دانش‌ها را نداشته باشند، و به اصطلاح غربی‌ها برنامه‌ای برای توزیع نداشته باشند، علم آنان ثمره نخواهد داشت.

بنده چارچوب کارآموزی دانشگاهی را که برای ترم‌های پایان دانشگاه است، به صورت حوزوی طراحی کردم. اتفاقا در دانشگاه زمینه‌های مختلفی برای کار میدانی برای دانشجو طراحی شده است ولی در حوزه برنامه دقیقی برای این عرصه وجود ندارد.

*یکی از دغدغه‌های اصلی و به اصطلاح سکه رایج بیشتر مجامع شیعی در حال حاضر موضوع رسانه است؛ علاقه‌مندیم نگاه شما را در این عرصه جویا شویم.

آنچه من به عنوان ضعف اصلی در عرصه رسانه مشاهده می‌کنم این است که ما قدرت توزیع نداریم؛ ما ساختار توزیع نداریم و بخش عمده‌ای از تلاش‌های ما را تولید پر کرده است؛ مثل تولید مستند، تولید برنامه و ...

دشمن با طراحی فیسبوک، اینستاگرام، واتساپ و حتی جشنواره‌های، عملیات توزیع را در دست گرفته است. مهم این است که عرصه‌های بین‌المللی طراحی شود نه بومی!

ما تولیدات خوبی داشته‌ایم ولی کجا پخش می‌شود و چه کسی می‌بیند؟، اما دشمن با طراحی شبکه ـ نه صرفا تولید ـ توانسته وارد خانه‌های ما شود.

*مگر نمی‌شود در همین بسترهای مجازی دشمن، تولیدات خود را نشر دهیم؟

باید به صورت عملی بگوییم چقدر در این عرصه موفق بوده‌ایم. به طور مثال یک خواننده توانسته تولید خود را به مشاهده‌ی 8 میلیارد نفر برساند، ما کدام تولیدمان را به این حد رسانده‌ایم؟

*آیا به صورت تخصصی، قدرت توزیع و تجارب مشابه را بررسی کرده‌اید؟

راه‌حل فقط تولید پلتفرم‌های بومی است البته نه فقط ایرانی؛ مشکلی که شما دارید این است که می‌خواهید همه چیز را ایرانیزه کنید. این کار درست نیست، چون به نگاه‌ها و فرهنگ‌های دیگر اعتماد ندارید و اگر انتشار را به خودشان بسپارید خواهید دید که خواهند توانست به روش خودشان به گوش مخاطبان برسانند.

پس ایراد اصلی ما استراتژِی توزیع است ولی هم و غم ما فقط تولید است. ما در موسسه‌ای در بیروت چند سال کار می‌کردیم که کارش فقط ترجمه و چاپ بود اما اصلاً برنامه‌ای برای توزیع نداشت و کتاب‌ها همه انبار می‌شد.

در عرصه انتشارات اگر ما یک انتشارات بین‌المللی داشته باشیم، در مقابل دشمن یک میلیون انتشارات بین‌المللی دارد.

*یکی از مهم‌ترین چالش‌ها، تضعیف هویت شیعی در نسل‌های آینده است؛ به طوری که درصد هویت شیعی در نسل‌های بعدی رو به کاهش است. برای حل این مشکل و چالش، فعالیت یا ایده‌ای دارید؟

در بحث هویت، نمادها بسیار حائز اهمیت می‌باشند. شیعه در عرصه‌ی هویت‌سازی بسیار غنی است. یکی از نکات امیدبخش در نمادهای هویتی شیعه  ولایت است. شیعه ارتباط خاصی با امامت دارد و هیچ مکتبی در تاریخ نداریم که توانسته باشد این چنین و به این زیبایی رابطه بین امام و ماموم برقرار نماید.

به طور مثال در غرب، انسان و جامعه رها و تنها است ولی در تفکرات شیعه انسان بدون امام یتیم و هیچ است. از لحاظ وجودی هم متعلق به امام هستیم. پس برای تقویت هویت، مهم‌ترین کار تقویت امامت است که در امامت نیز، امام حسین علیه السلام و ماجرای عاشور حائز اهمیت است.

به طور مثال در بیانات مقام معظم رهبری مطلبی آمده است که به نظرم خلاصه هویت شیعه است: عقلانیت، عدالت و معنویت که برگرفته از مساله امامت است. لذا اگر ما بتوانیم در سطح جامعه به آن‌ها بپردازیم توانسته‌ایم مردم را به مفهوم امامت نزدیک کنیم. یعنی ساخت شیعه‌ای که عاقل باشد، عادل باشد و اگر معنوی باشد که نور علی نور است.

*حال که به نگاه مقام معظم رهبری اشاره کردید؛ با توجه به فعالیت بین‌المللی که دارید، درباره عمق راهبردی و تأثیر ایشان بر شیعیان جهان بگویید.

بنده محو حضرت آقا هستم؛ خدا رزق‌های مادی و معنوی به بنده داده است. به طور مثال بنده 50 کشور را دیده‌ام، با حدود 4 فرهنگ زندگی کرده‌ام، چند زبانی هستم و دیدن این همه ابعاد مختلف در دنیا به انسان کمک می‌کند تا تشخیص دهد که چه چیز خوب است و چه چیز بد است!

خیلی صریح و ساده می‌گویم: من بهتر از حضرت آقا پیدا نکردم. یعنی حتی اگر کسی را پیدا می‌کردم که بهتر از آقا بود پیرو و محو او می‌شدم. بنده انسان تطبیقی و مقایسه‌ای و هستم و با این تطبیقات به این نتیجه رسیده‌ام. چون مسأله ولایت فقیه و رهبری، در طول ولایت الهی و امامت تعریف می‌شود.

*در مقام معظم رهبری چه دیدید که می‌فرمایید بهتر از ایشان پیدا نکردم؟

باید نتایج کار رهبران جهان را بررسی کرد. باید دید که رهبران، امت خود را به کجا و به چه نقطه‌ای رسانده‌اند؟ راننده اتوبوس، مسافران را به کجا رسانده است؟

اثرگذاری حضرت آقا برای من ملاک است. فقط حضرت آقاست که در جهان از جبهه مقاومت حمایت می‌کند. هم‌اکنون 99 درصد تفکرات جهانیان مادی است؛ این آقاست که توانسته درصدی از جوانان را در کشورهای عضو جبهه مقاومت، معنوی کند و این‌ها به شهادت علاقه پیدا کنند.

ایشان محور مقاومت را به جایی رسانده است که حزب‌الله پهپاد درست می‌کند و اسرائیل از محور مقاومت می‌ترسد! قبل از حضرت آقا کجا بودیم و الان به کجا رسیدیم؟

یک نکته دیگر هم وجود دارد که اساساً برهانی و عقلی نیست بلکه وجدانی، عشقی، حسی، عرفانی و شهودی است و آن این است که من مقام معظم رهبری را می‌بینم ذوب و عاشق ایشان می‌شوم؛ یا در بین شهدا، حاج قاسم که چنین حسی را به ایشان دارم. یا به سید حسن نصرالله هم این حس را دارم که هیچ دلیل برهانی عقلی برای این حس ندارم و کاملاً دلی است.

*مهم‌ترین دغدغه‌ فرهنگی و دینی شما چیست؟

باطن مساله‌ی اصلی است؛ متاسفانه دغدغه‌ها و نگاه‌ها بسیار مادی و ظاهری شده و از باطن غفلت شده است. در حالی‌که سرّ موفقیت باطن است نه ظواهر!

نیت خالص از هزاران شاخصه‌ی مدیریتی مهمتر است. همچنین کار برای خدا از هزاران مستند اهمیت بیشتری دارد. باطن اصل است؛ به همین دلیل، هدایت و تربیت در اصل مسأله‌ی باطن است و ظواهر در اولویت بعدی قرار دارد.

*برای مبلغین این سوال مطرح است که آیا آقای سهیل اسعد از فضای بین‌الملل ناامید شده که با خانواده در قم ساکن شده یا دلیل معنوی و تربیتی خاصی داشته است؟

ارزیابی من نسبت به نیازهای منطقه‌ای عوض شده است. یعنی در حدود 20 سال گذشته فکر می‌کردم به یک ساختار برای فعالیت در آمریکای لاتین نیاز داریم چون مدرسه‌، مرکز، موسسه‌ و هیچ مرکزی به عنوان بستر فعالیت نداشتیم. در این 20 سال تمام تلاش خود را برای ساختارسازی و تشکیل امت اسلامی در کشورهای مختلف آمریکای لاتین صرف کردیم و در این عرصه اشباع شدیم، ولی بعدها فهمیدیم نیاز اصلی ما نیروی انسانی است.

یعنی برای ادامه و رشد این مراکز در نگاه مدیریتی و برای موفق بودن آن‌ها، باید هم اکنون هزار سهیل اسعد داشته باشیم. با توجه به این نیاز بنده به قم آمدم و برای تربیت سهیل اسعدهای آینده، موسسه‌ی تربیتی تاسیس کردم.

...............................................
پایان پیام/ 167