خبرگزاری اهل بیت (ع) / ابنا: علی (ع) مرد حق و حقیقت بود و می خواست عدالت را در جامعه پیاده کند و حقوق زیر دستان را از ستمگران بگیرد.
امام (ع) در نامه به مالک اشتر نخعی، فرمانروای مصر، این مساله را یادآور می شود و به او سفارش می کند: مقداری از وقت خود را در اختیار نیازمندان، ضعیفان و محرومان قرار بده و درهای «دارالاماره» را باز بگذار، تا مردم آزادانه و بدون موانع نزد تو بیایند و مشکلات خود را با تو در میان بگذارند تا خود شخصا به کارها و گرفتاری های ایشان رسیدگی نمایی؛ چرا که من بارها از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود:
امتی که حق ضعیفان را از زورمندان با صراحت و بدون خوف و ترس نگیرد، هرگز پاک نمی شود و روی سعادت را نمی بیند.(1)
علی (ع) در پرورش عدالت و حمایت از زیردستان در اوجی قرار دارد که بدون اغماض و گذشت، اعمال و کردار خود را نیز مورد محاسبه قرار می داد و ستمگران را مجازات می کرد و حقوق مظلومین را به آنان باز می گرداند و با قاطعیت فریاد می زد:
ناتوان ستمدیده در نظر من، عزیز است تا حقش را بگیرم و زورمند ستمگر نزد من، حقیر و ضعیف است تا حق دیگران را از او بستانم. ما در برابر فرمان خدا راضی هستیم و در مقابل امر او تسلیم می باشیم.(2)
امام (ع) بعد از پذیرفتن مقام خلافت، در صدد برمی آید تا حکام ظالم و ستمگر را از تصدی امور مسلمین معزول دارد و در این تصمیم خود قاطع و مصمم بود.
لذا در مقابل ابن عباس وعده ای دیگر که با عزل معاویه از قدرت مخالف بودند و حضرت را به سازش توصیه می کردند و می گفتند: فعلا عزل معاویه به صلاح نیست، ایستاد و در جواب آن ها فرمود:
«من برای یک روز هم نمی توانم اشخاص فاسد و ناشایست را بر جماعت مسلمین حکمروا ببینم.(3)
علی (ع) در زمان خلافتش می خواست جلوی حیف و میل اموال عمومی و سیستم ظالمانه ای که در تقسیم بیت المال به وجود آمده بود را بگیرد و جامعه اسلامی را به مساوات و سادگی عصر پیغمبر (ص) برگرداند.
این چیزی بود که اشراف زادگان قریش و ثروت مندان حجاز و صاحبان زر و زور و تزویر هرگز با آن موافق نبودند. چون می دانستند که امام (ع) در تقسیم بیت المال همه را به یک چشم می نگرد.
امام (ع) در مقابل تمام توطئه و خرده گیری ها ایستاد و از مسیر حق قدم فراتر نگذاشت و با استدلال و منطق جواب آن ها را می داد.
روزی حضرت علی (ع) خراج و موجودی بیت المال را بین مسلمین تقسیم می کرد. مرد سرشناسی از انصار جلو آمد و امام (ع) سه دینار به او داد و بعد از او، غلام سیاهی آمد. امام علیه السلام به او نیز سه دینار پرداخت کرد.
مرد انصاری در مقام اعتراض عرض کرد: ای امیرمؤمنان! این غلام من بود که دیروز آزادش کردم، تو او را با من یکسان قرار می دهی؟!
امام (ع) در جواب آن مرد انصاری فرمود: من در کتاب خدا نظر کردم، و هیچ برتری ای برای فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق ندیدم.
همانا از آدم غلام و کنیزی متولد نشد، همه مردم آزادند.(4)
متاسفانه این نحوه از رفتار امام (ع) در نظر مردمی که یک ربع قرن با روش «تبعیض» خوگرفته بودند، خوش نیامد، لذا با آن حضرت به مخالفت برخاستند و تا سرحد جنگ پیش رفتند.
علامه مجلسی در بحار، از کتاب «دعوات راوندی» و او هم از «علی بن جعد» نقل می کند و می گوید: مهم ترین چیزی که سبب شد تا عرب از حمایت امیرمؤمنان علی (ع) دست بردارند، امورمالی بود؛ چرا که آن حضرت هرگز شریفی را بر غیر شریف و عرب را بر عجم ترجیح نمی داد.
و برای سران و امرای قبایل حساب ویژه - آن چنان که سیره سلاطین بود- بازنکرد و هیچ کسی را به وسیله مال به سوی خودش جذب نمی ساخت، در حالی که معاویه کاملا به عکس ایشان عمل می کرد.(5)
___________________________________________
پی نوشت ها و منابع:
1- نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه 53.
2- نهج البلاغه، خطبه 37.
3- علی کیست؟، ص 212.
4- الکافی، ج 8، ص 69، ح 26.
5- بحارالانوار، ج 41، ص 133.