خبرگزاری اهل بیت (ع) / ابنا: آنچه در پیش رو میخوانید مصاحبه ای است با یکی از بانوان مسلمان شده که هم اکنون در کشور عزیزمان ایران، زندگی می کند:
از خودتان بگویید اصلا چه شد که الان ایران هستید:
12 بهمن سال 1357، روزی که امام خمینی (ره) به ایران بازگشتند؛ شخصیت و حرکت بزرگ ایشان تاثیر بسیاری روی مردم جهان گذاشت و پدر من هم یکی از افرادی بودند که تحت تاثیر ایشان شیعه شدند. ایران آمدن من هم خواست خدا بود، همسرم ایرانی بودند و به ایران مهاجرت کردیم و الان ساکن قم هستم.
الان که ساکن ایران هستید چه فعالیت هایی دارید:
بیشتر فعالیت های فرهنگی، مثلا صحبت های حضرت آقا (به خصوص صحبت های ایشان درباره زنان) را به زبان های مختلف ترجمه می کنم و به دست خانم هایی که خارج ایران هستند می رسانم همچنین به دانشگاه های مختلف می روم و با دختران دانشجو گفت و گو می کنم؛ در بنت الهدی هم فعالیت دارم.
با توجه به تجربه ای که شما دارید از زندگی در ایران و خارج از ایران، چه تفاوت هایی در جامعه زنان ایران و غرب وجود دارد که برای شما حائز اهمیت بوده است؟
قبل از آمدنم به ایران همیشه یک سوالاتی در ذهنم بود که جوابی برای آن ها پیدا نمی کردم، من افرادی را می دیدم که مسلمان نبودند؛ پوشش دلخواهی داشتند و آزادتر از ما زندگی می کردند، با خودم میگفتم چرا زندگی ما که مسلمان شدیم انقدر سخت است؟
و احساس می کردم شاید پدرم راه درستی را انتخاب نکرده است. ولی وقتی که به ایران آمدم به خیلی از سوالاتم پاسخ داده شد و دیدم که یک زن معنای واقعی زندگی را در ایران دارد تجربه می کند و چقدر در دیگر کشورها به زنان ظلم می شود! مثلا امنیتی که زنان در ایران دارند اصلا قابل مقایسه با سایر کشورها نیست اینجا (در ایران) خانم ها واقعا دارند زندگی می کنند.
خب چرا با این وجود جامعه زنان ما به زنان غربی به عنوان یک جامعه تعالی و پیشرفته غبطه می خورد؟
افرادی که وابستگی فکری خاصی به غرب دارند اگر مثل غربی ها رفتار نکنند احساس عقب ماندگی به آن ها دست می دهد و فکر می کنند دارند در یک جامعه عقب مانده زندگی می کنند و مشکل ما اینجاست که ما چیزهایی که باید ببینیم را نمی بینیم و چیزهایی که غرب به ما نشان می دهد را می بینیم غرب با کمک رسانه به صورت تدریجی و قطره قطره یک مسائلی را به ما القا می کند.
ما چون هویت خود را خوب نشناخته ایم و معرفت کافی نداریم اجازه داده ایم که غرب روی ما تسلط داشته باشد؛ مثلا اسلام می گوید زن ریحانه است قهرمانه نیست ولی جامعه غربی عکس این را می گوید و از شان زن کم می کند و با زن مثل مرد برخورد می کند.
با توجه به صحبت های ایشان در می یابیم که زنان و دختران مورد حمله و هجوم شدید رسانه هایی قرار دارند که واقعیت جامعه غربی و اینکه چه بر سر زن غربی می آید را کتمان می کنند.
غربی ها فرهنگ بد خود را برای ما زیبا جلوه می دهند آن ها با غلبه و سلطه سرمایه داری و رسانه های خود، خودشان را مدافع حقوق زنان معرفی می کنند درحالی که چنین نیستند.
آن ها با همین رسانه های خود برای ما سوغاتی های بسیاری می آورند ما هم بی چون و چرا می پذیریم. حرف هایی به عنوان دفاع از حقوق زن می زنند که نه تنها دفاع از حقوق زن نیست بلکه ضد حقوق زنان و تمام افراد جامعه است. به بهانه آزادی در راستای لذت جویی و به اسم حقوق مدنی زنان و با تغییر مفهوم واژه آزادی، به هوس های انسان احترام می گذارند به لذت های زودگذر اصالت می دهند و همینطور افراد جامعه اسیر و بنده این نوع آزادی می شوند.
ثمره تمام این ها آزادی نیست بلکه آزادتر شدن جامعه در بی بند و باری و سواستفاده راحت تر مردان از زنان است و این کار عین مردسالاری است. در حقیقت هدف غرب از شعار فریبنده (آزادی زن، آزادی دسترسی به زن) است.
آن ها به اسم فمینیسم حتی پيشرفت های علمی پژوهشی و فکری جامعه زنان را هم به جنبش خودشان چسباندند تا دليل پيشرفت زنان را اين جنبش بدانند در حالی که اين پيشرفت ها مال خود زنان است نه جنبش فمينيسم!
اگر نگاهی به آنچه که به زن غربی گذشته بياندازيم متوجه می شویم در آن جامعه مردسالار، زنان مدام با مردها مقایسه می شدند که کدام بیشتر پول درمی آورند و کدام بیشتر لذت می برند و ...
این مقایسه ها منشا یک مسابقه شدند که مثل سونامی همه جا را فرا گرفت. مسابقه ای که هرچه زن ها بیشتر شبیه مردها بشوند بیشتر به حقوق خود رسیده اند! این مسابقه اینطور بود که زنان برای مدل بودن و تبلیغ کردن برای یک رستوران یا هر مرکز سودآور دیگری تمجید می شدند ولی اگر مادر بودند و برای تربیت فرزندان خود وقت می گذاشتند عقب می مانند از مرد شدن نه نه ببخشید زن قوی و مستقل شدن.
سرانجام زنان جامعه غربی به حقوق خود رسیدند ولی متفکران غربی در کتاب های خود خطاب به زنان نوشتند "اکنون شما آزاد و برابر هستید ولی هیچ وقت بدبخت تر از این نبوده اید..." .
اکنون اینجا بعد از این اتفاقاتی که در غرب رخ داد بعد از این همه اهانت هایی که به زن شد و بعد از فروپاشی خانواده ها و بحران مادران مجرد و تنهايی و بسیاری از بحران هايی که اينجا قابل گفتن نيستند؛ زنان و دخترانی هستند که تحت تاثير رسانه، مشتاقانه به این امواج سونامی نگاه می کنند به همان خیال تحقق حقوق مدنی خود و خشمگین از اینکه در جامعه سنتی و مذهبی بزرگ شدند و تمام حقوق شان پایمال شده است.
برخی زنان ما بر اساس گفته آن رسانه ها به این باور رسیده اند که کوچکترین حقوق اجتماعی را هم ندارند. حقوقی مثل نداشتن روسری و رقصیدن.
غافل از اينکه زنان در اسلام و ایران واقعا دارند زندگی می کنند! و غافل از اینکه اين سونامی انسان را غرق می کند در هوس ها و لذت ها و جامعه را به انحطاط و سقوط می کشاند.
- عرفانه بیات