به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ «مهدی توکلیان» سرپرست اداره کل کتابخانه های عمومی استان قم در یادداشت زیر به جایگاه و مهربانی مادران، و محنت و سختیهای مادران غزه و لبنان اشاره کرده است که متن کامل آن در پی میآید:
با مهربانترین مشی و منش که همان مادرانگی است و چشمهای مادران پیامآور تمام نگرانیها و دغدغههای قلب مهربان مادران است و این تصویر برای هر مخاطبی پیام مهربانی همراه با استقامت و صبوری را دارد و بیشتر از همه مادران جبهه مقاومت این روزها و ایام نگاهشان و حال و هوای چشم هایشان هم سوی همین چشمهاست.
چشمهای مادری مقاوم و محکم که سالها اسارت فرزندش را در قلب مهربانش نگه داشته است و با رفتار مهربانانه و مادرانهاش در نهایت خلوص و صفا به مردم منطقه پیام مقاومت را هدیه میداد چرا که خالصترین مهر و محبت جهان مخصوص مادرهاست محبت بیمنت و مهربانی به وسعت کویر و اقیانوسی از عشق و مهربانی؛ محبت و مهر مادرها با همه محبتها فرق دارد فرقی مثل «دوست داشتن» و «عاشق شدن» مهربانی پایان ندارد اما مهربانی مادران با تمام مهربانیها متمایز است و هیچ مهربانی آن قدر دوام ندارد که با مهر و عشق مادری برابری کند، دلتنگی و دلواپسی مادران؛ آنها را بیتاب میکند؛ مادرها عاشقاند و عاشق شدن آنها دقیقا برعکس تمام دوست داشتنهای دنیاست، حتی با بدترین نامهربانیها مهربانی میکنند حتی در نهایت برخوردهای نابخردانهای که غرور و احترام آنها را گاهی خدشهدار میکند و غرور آنها را شکسته است بازهم نمیتواند دست از دوست داشتن بردارند حتی اگر یک روز فرزندی را نبیند یا حتی یک ساعت از فرزندش بی خبر باشند بیقراری میکنند، مدام دلتنگی میاد سراغ قلب مهربانشان و این عاشقانهترین محبت دنیاست با عطرخلوص و رایحه صفا و مهربانی و .....
و این عشق در ایامی که غزه و بیروت در زیر آتش دشمنان غرق در آتش است هم چنان عاشقانه و خالصانه فرزندان رشیدشان را راهی جبهههای مقاومت میکنند و با تمام نگرانیهای مادرانه فرزندانشان را عاشقانه نگاه میکنند و عشق را با نگاه مهربانشان به دنیا انتقال میدهند و استقامت و مقاومت را تعریف میکنند؛ درست مانند مادران شهیدان ایران اسلامی چشمهای مهربان مالامال از درد مادر در این تصویر. روایت روزها و شبهای انتظار آمدن فرزندی است که پس از سال ها به آغوش وطن و مادر برگشته است .. روایت تمام چشمهای مادران مظلوم و محبوب محور مقاومت است.
............................
پایان پیام/ 167