خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳
۲:۱۳
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۲۳ مهر
۱۴۰۳
۷:۲۲:۳۶
منبع:
سایت یاران امین
کد خبر:
1494423

اخلاق و سیره علما در خانه چگونه بود؟

در متون دینی، بهترین مردان کسانی هستند که نسبت به خانواده‌ خود، مهربان تر باشند. رسول خدا (ص) می‌فرماید: «بهترین شما کسی است که در رابطه با خانواده‌اش بهترین باشد و من در رابطه با خانواده‌ام، بهترین شما هستم.». رفتار علمای دین با همسران خود می‌تواند الگوی خوبی برای نیکی به همسر در اسلام باشد.

آآ
خبرگزاری اهل بیت(ع) / ابنا: در متون دینی، بهترین مردان کسانی هستند که نسبت به خانواده‌ خود، خشن و متکبر نباشند و آنان را آزار ندهند. رسول خدا (ص) می‌فرماید: «بهترین شما کسی است که در رابطه با خانواده‌اش بهترین باشد و من در رابطه با خانواده‌ام، بهترین شما هستم.» (تهذیب الاحکام) رفتار علمای دین با همسران خود می‌تواند الگوی خوبی برای نیکی به همسر در اسلام باشد. در میان این علما، چند شخصیت دینی انتخاب شده‌ تا گوشه‌‎ای از زندگی آنان یادآور رفتار دینی پسندیده در میان زوجین باشد.

 امام خمینی(ره)

امام خمینی(ره) علاقه و محبت وافری به همسرش داشت. ایشان همواره می‌فرمود: «خوش به حال من که چنین همسری دارم! فداکاری‌ای که خانم در زندگی کردند، هیچ‌کس نکرده است.» همسر امام تعریف می‌کرد چون شب‌ها بچه‌ها خیلی گریه می‌کردند و تا صبح بیدار می‌ماندند، امام شب را تقسیم کرده بود؛ دو ساعت خودش بچه را نگه می‌داشت و دو ساعت هم امام. روزها بعد از تمام‌شدن درس، امام ساعتی را به بازی با بچه‌ها اختصاص می‌داد تا در تربیت بچه‌ها کمک کرده باشد. امام درباره نقش مهم زنان فرمود: «شما تربیت‌کننده مردها هستید. قدر خودتان را بدانید. اسلام قدر شما را می‌داند.» (صحیفه امام، ج 6، ص 308)

  امام خامنه‌ای حفظه الله

همسر رهبر انقلاب می‌گوید: «دوران مشقت‌بار و امتحان الهی بود و من خودم را برای تمام مشکلات ممکن آماده کرده ‌بودم و هرگز درباره هیچ‌چیز لب به شکوه نگشودم… فکر می‌کنم بزرگ‌ترین نقش من حفظ جو آرامش در خانه بود؛ طوری که بتوانند با خیال راحت به کارشان ادامه دهند. من سعی داشتم تا ایشان را از نگرانی در مورد خود و فرزندانم دور نگه دارم.» رهبر معظم انقلاب، در تبیین اهمیت مدیریت زن می‌فرماید: «مدیر داخل خانه، زنان هستند… خیلی کار بازحمتی است، خیلی کار ظریفی است. فقط هم ظرافت زنانه از عهده‌ انجام این کار برمی‌آید… مهم‌ترین کار زن، این است که زندگی را سر پا نگه دارد.» (مطلع عشق، ص 82)

آیت‌الله محمدتقی بهجت(ره)

پسر آیت‌الله بهجت می‌گوید: «هر وقت در خانه بحثی پیش می‌آمد ایشان اهل جواب‌دادن نبود. گلایه‌ها و ناراحتی‌ها را می‌شنید؛ اما هیچ‌وقت لب باز نکرد به گله و خشم حرفی بزند. می‌گفت: «هماهنگی کامل و موافقت صددرصد بین زن و مرد در محیط خانواده از هر لحاظ برای غیر انبیاء و اولیای الهی دست‌نیافتنی است. در محیط خانواده حاضرجوابی و روکم‌کردن جواب نمی‌دهد.» اطرافیان علاقه و حرمت آیت‌الله به همسرش را می‌دیدند. اینکه در خانه پر رفت‌وآمد، که هرکس به امیدی در خانه‌اش را می‌زد و ساعاتی مهمان آن خانه می‌شد؛ خیلی مراعات احوال همسرشان را می‌کرد.

شهید آیت‌الله محمدعلی قاضی‌طباطبایی(ره)

آیت‌الله شهید قاضی در هر محفلی، فرزندان را به احترام و تکریم مادرشان سفارش می‌کرد و به آنان می‌گفت: «مادر در حق شما زحمت‌های طاقت‌فرسایی تحمل کرده و کم‌تر بانویی این‌گونه با سختی‌ها و دشواری‌ها کنار آمده است. قدرش را بدانید و با او رئوف و فروتن باشید.» ایشان با آن‌که ناملایمت‌های زیادی را تحمل می‌کرد؛ اما عوارض این گرفتاری‌ها و آشفتگی‌ها را به منزل نمی‌برد و با سیمایی آرام، شاد و بانشاط به خانه گام می‌نهادند، گویی هیچ اتفاقی روی نداده است.

آیت‌الله عبدالکریم حائری(ره)

مؤسس حوزه‌ علمیه قم، می‌گفت: «من به جایی نرسیدم؛ اما اگر توانسته باشم خدمت به اسلام بکنم در اثر دو عمل است: اول این‌که در نجف زنی داشتم کور و پیر. این زن را به مستراح می‌بردم. کولش می‌کردم و روی پشت‌بام می‌بردم و پایین می‌آوردم. او را کول می‌کردم در سرداب می‌بردم. غذا دهانش می‌گذاشتم، غذا برایش می‌پختم و او هم گاهی می‌گفت آقا خیرت دهد.» (کاشانه‌ ابرار، ص27)

علامه محمدحسین طباطبایی(ره)

دختر علامه می‌گوید: «در اتاقی کرایه‌ای، در طرفی، پدر برای طلاب تدریس می‌کرد و ما پشت پرده زندگی بسیار شادی داشتیم. مادرم مشکلات را از پدرم پنهان می‌کرد و معتقد بود حتی یک ساعت اشتغال ذهن پدرم به مسائل زندگی، گناه محسوب خواهد شد. پدرم همیشه از تحمل مادرم تعریف می‌کرد و می‌گفت: «یازده‌سال‌ونیم در نجف، تحمل هر سختی را کرد. من مشغول درس‌خواندن بودم و او تنها در خانه.» مادرم پیش از فوت، 27روز در بستر بیماری بود. پدرم از کنار بسترش بلند نشد. تمام کارهایش را تعطیل کرد و به مراقبت از او پرداخت. می‌گفت این زن بود که من را به این‌جا رساند. او شریک من بود و هر چه کتاب نوشته‌ام، نصفش مال این خانم است.» (یادها و یادگارها، ص 40)

علامه محمدتقی جعفری(ره)

علامه به دلیل نماز اول وقت، صبر و شکیبایی در سختی‌ها، و مهمان‌داری همسرشان، احترامی خاص برای‌شان قائل بود. «استاد پس از مباحثه با افلاطون، ارسطو، کانت، ماکیاول و… نزد همسر می‌آمد و هم‌سطح و هم‌زبان او می‌شد. استاد بدون ذره‌ای خودبینی به زبان آذری با محبت با او صحبت می‌‌کرد. یک‌بار سوءتفاهمی بین‌شان پیش آمد. استاد ده دقیقه سکوت کرد، سپس در حضور خانواده عذرخواهی کرد؛ خم شد و دست همسر را بوسید. فیلسوف شرق خم می‌شود و دست همسر بی‌سوادش را می‌بوسد. هنگامی که همسر استاد بر اثر بیماری به دیار باقی شتافت، استاد گفت: «همه‌چیز من، از دست رفت.» (فیلسوف شرق، ص 148)

شهید آیت‌الله مرتضی مطهری(ره)

همسر شهید مطهری می‌گوید ایشان بسیار مهربان بود و همیشه همان مهر و محبت روزهای اول ازدواج بین ما برقرار بود. یک‌بار برای دیدن دخترم به اصفهان رفته بودم و بعد از چند روز به تهران برگشتم. نزدیکی‌های سحر به خانه رسیدم. وقتی وارد شدم، دیدم همه‌ بچه‌ها خواب‌ هستند؛ ولی آقا بیدار است. چای حاضر کرده بود. میوه و شیرینی چیده و منتظر من بود. به من گفت: «می‌ترسم یک‌وقت من نباشم و شما از سفر بیایید و کسی نباشد که به استقبال‌تان بیاید.» ایشان همیشه به من و دخترها می‌گفتند: «خوش‌حال باشید که زن هستید. زن مقام بالایی دارد.»

شهید آیت‌الله محمد مفتح(ره)

همسر آیت‌الله مفتح می‌گوید: «با توجه به مشغله فراوانی که ایشان داشت، نگه‌داری از بچه‌ها و رسیدگی به امور منزل بر عهده من بود و همواره سعی می‌کردم ایشان با آرامش خاطر، به مسائل اجتماعی، فعالیت‌های سیاسی و مبارزه علیه رژیم شاه بپردازد. با توجه به سختی‌هایی که در طول مبارزات سیاسی پیش می‌آمد؛ من نه تنها مخالف فعالیت‌های ایشان نبودم، بلکه زمینه‌های لازمه را برای او فراهم می‌کردم. شهید مفتح در منزل از هیچ‌گونه همکاری دریغ نداشت و به تمام مسائل ریز زندگی، تربیت و تحصیل فرزندان رسیدگی کامل می‌کرد.»

شهید آیت‌الله عبدالحسین دستغیب(ره)

از جمله ویژگی‌های شهید دستغیب، اخلاق خوش و گشاده‌رویی ایشان بود. پسرشان می‌گوید: «علاوه بر توجه به بُعد سیادت مادر، ابوی در حسن خلق با همسر خود، نمونه بود. علاقه‌ خاصی بین آن دو بود و هیچ‌وقت اهل دعوا و اوقات‌تلخی نبود. در ایام مریضی مادرم از بچه‌ها نگه‌داری می‌کرد و حتی از نظافت آن‌ها هم ابایی نداشت. به‌خاطر این‌که آثار حمله وحشیانه‌ عوامل پهلوی در سال 42 تا آخر عمر، مرحوم والده را آزار می‌داد، شهید دستغیب گاهی پرستاری از ایشان را عهده‌دار می‌شد و نهایت رفق و مدارا را داشت و هر سال، مرحوم والده را به زیارت می‌فرستاد.»

آیت‌الله سید محمدباقر صدر(ره)

همسرش ایشان می‌گوید: «دوری و فراق از خانواده و تفاوت زیادی که بین عراق و ایران بود، مرا رنج می‌داد. یک روز به حرم امیرالمؤمنین مشرف شدم و درخواست کردم تا خداوند به من قدرت و تحمل شرایط سخت زندگی را بدهد. پس از زیارت، احساس عجیبی به من دست داد. با خود گفتم: من با یک شخص عادی زندگی نمی‌کنم؛ بلکه با یکی از اولیای خدا و رهبری دانشمند ازدواج کردم. پس ‌از آن دعا و زیارت، آرامشی خاص و ظرفیتی بزرگ در برابر همه سختی‌ها در خود احساس کردم و به تمام اوامر ایشان، با کمال رضایت و خوشحالی حاضر بودم.» (الگوی خانواده اخلاقی‌، ص 63)

آیت‌الله میرزا جوادآقا تهرانی(ره)

آقا احترام زیادی برای همسرش قائل بود. هروقت فرصت بود در خانه یار و کمک‌کار ایشان بود. گاهی جارو به دست گرفته‌ و حیاط منزل را جارو می‌زد و این در حالی بود که راه‌رفتن با عصا برای‌شان مشکل بود. شبی دیروقت به منزل می‌رسد و متوجه می‌شود کلید همراهش نیست. در هوای سرد در کوچه قدم ‌می‌زند. هنگام اذان صبح که اهل خانه برای نماز صبح بیدار می‌شوند، آقا در می‌زند و وارد خانه می‌شود. سؤال می‌کنند: «چرا زنگ نزدید؟» ایشان می‌گوید: «شما خواب بودید. زنگ من موجب اذیت و آزار شما می‌شد.» (اخلاق خانوادگی عارفان، ص 44)

حجت‌الاسلام علی دوانی(ره)

استاد دوانی، در کتاب ارزش‌مند خاطره‌های خود درباره گذشت و ایثار همسرش می‌نویسد: «اگر ایشان نبود، یک کتاب هم نمی‌نوشتم.» دخترشان می‌گوید: «مادرم دچار عارضه سکته‌مغزی شد و پدرم که تحمل یک‌ربع دیرتر بیدارشدن ایشان را نداشت؛ وقتی او را می‌دید، غصه می‌خورد. بابا وقتی به اتاق می‌آمد، بلند سلام می‌کرد. جای تعجب بود که مادرم، قادر به تکلم نبود؛ اما طوری که همه می‌شنیدیم، جواب سلام را می‌داد. بابا دست مادرم را می‌بوسید و می‌پرسید حال دختر علامه‌ مجلسی چه‌طور است؟»

شهید حجت‌الاسلام عبدالکریم هاشمی‌نژاد(ره)

شهید برای همسرش احترام خاصی قائل بود، زن را موجود باارزش الهی می‌دانست و عقیده داشت زن به اختیار خود و در حد متعارف باید در خانه کار کند. گاهی هم در کارهای خانه کمک می‌کرد و می‌گفت اگر لازم باشد باید برای زن، خدمت‌کار فرستاد. همسر را شریک زندگی خویش تلقی می‌کرد و از مشورت با وی مضایقه نمی‌کرد. همسر ایشان می‌گوید: «مرد بی‌نظیری بود و از ابتدای زندگی به من گفته بود که مرز بین من و تو، خداست و خدا در زندگی ما حاکم است. من تا زمانی از این زندگی راضی هستم که خدا راضی باشد.»