خبرگزاری اهل بیت(ع) / ابنا: نگاه جامعه شناسان به شیوه و سبک زندگی جاری در هر جامعه ای بدون نگاه ارزشی و تجویزی و تنها توصیفی است. آنان با تحلیل وضعیت موجود و عوامل ایجادی یک پدیده در سبک زندگی، خواسته و ناخواسته به ارزش گذاری سبک ها می پردازند؛ چنان که ماکس وبر با توصیف جوامع کاتولیک و منش پارسایی گرایی آنان، این سبک زندگی را منشای پدیده ای به عنوان دنیا گریزی و عدم اهتمام به تولید و اقتصاد دانسته است و در برابر منش پروتستان ها را عامل مهم در تولید و انباشت سرمایه و ثروت در این جوامع معرفی می کند. در حقیقت با بررسی وضعیت اقتصادی دو جامعه متفاوت در شیوه و سبک زندگی، به شناسایی عوامل و چرایی پرداخته و در ضمن خواسته و ناخواسته توصیه هایی را نیز ارائه داده است؛ ولی هرگز این توصیه ها در قالب تجویزی و ارزشی صرف نبوده است. به سخن دیگر، جامعه شناسان آنچه را موجود است توصیف و تحلیل می کنند و با تکیه بر نگاه آماری، سبک زندگی افراد را توضیح می دهند بی آنکه آن را در قالب ارزش و ضد ارزش یا هنجار و ضد هنجار دسته بندی کرده و به نفی و اثبات ارزشی آن بپردازند.
اما اسلام به عنوان یک فلسفه زندگی در قامت رهبری
جوامع بشری ظهور کرده است تا آنچه کمال ساز برای فرد و جامعه است در قالب
عقاید و اخلاق و احکام ارائه دهد و مردم را به آن سمت وسو با بشارت و انذار
هدایت کند. از این روست که رهبران آن هرگز در قالب یک جامعه شناس صرف و
یا روان شناس اجتماعی و مانند آن ظهور پیدا نمی کند، بلکه به عنوان عالمان
ربانی عمل می کنند تا مردمان را به خدا و فلسفه آفرینش آگاه سازند و در
قالب سه گانه پیش گفته، بشر و جوامع بشری را به سوی عدالت قسطی رهنمون
سازند تا زمینه برای عبودیت و خلافت ربوبی بشر فراهم آید (حدید، آیه ۲۸؛ آل
عمران، آیه ۷۹ )
بنابراین، رویکرد عالمان ربانی و رهبران اسلامی به پیروی از آموزه های قرآنی و پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) ارائه چارچوبی است که همه زندگی بشر را از سرتاپا تحت تأثیر قرار می دهد و افکار، عقاید، باورها، جهان بینی، ایدئولوژی، ارزش ها، اخلاق، بایدونبایدها، رفتارها، منش ها، کنش ها و واکنش های او را می سازد. پس سبک زندگی به عنوان خرده ترین چیز در این میان نیز موردتوجه بوده و به تعبیر فقهی ارش و خسارت یک خدشه را نیز بیان می کند؛ چراکه به تعبیر قرآن، آموزه های وحیانی آن تبیان و بیان کننده هر چیزی است (نحل، آیه ۸۹)
آموزه های اسلامی به عنوان معیار تجویزی و ارزشی مفاهیم و رفتارها، دارای یک نظام مفهومی کامل است که در مقام عمل دارای سلسله مراتبی است که طیف گسترده ای از رفتارها و اعمال را در قالب حقیقت می پذیرد و بابیان همه امور ریزودرشت زندگی، در انتخاب مسیر درست زندگی حضورداشته و به شخص و جامعه یاری می رساند.
این بدان معناست که اسلام هرچند در اصول کلان و مبانی و قواعد یک اصول پنج گانه اصلی دارد که شامل توحید، نبوت و معاد و نیز امامت و عدالت است؛ ولی در طول تاریخ بشریت دارای چند شیوه زندگی به عنوان شرایع بوده است. (شوری، آیه ۱۳؛ مائده، آیه ۴۸) که به مقتضیات به نسبت ثابت توجه داشته است. به این معنا که شرایع پنج گانه نوح (ع)، ابراهیم (ع)، موسی (ع)، عیسی (ع) و محمد (ص) با توجه به برخی از تغییرات کلان که در طول تاریخ بشریت رخ داده تعریف و تبیین شده است. البته بر اساس آموزه های قرآنی، آنچه درنهایت پذیرفته شده از سوی خداوند برای بشر تا قیامت است، تنها همان شریعت محمدی(ص) است که شریعت کامل و نهایی از اسلام است. اگر بخواهیم شریعت را در قالب امروزی و اصطلاحات و ادبیات آن ترجمه کنیم می بایست آن را همان شیوه اصلی زندگی دانست که می تواند دارای سبک های زیادی به عنوان زیرمجموعه ها باشد.