خبرگزاری اهل بیت (ع) / ابنا: بندگان واقعی خدا، آن کسانی هستند که به زبان حال و قال و با درک و فکری که از خدا گرفته اند، این جور می گویند و نیز این طور می اندیشند که:
پروردگارا! از همسران ما و از فرزندان ما فروغ دیده هایی به ما عنایت کن؛(1) یعنی همسر و فرزند باید مایه روشنی چشم و دل انسان باشند.
برای اینکه بفهمیم که چطور فرزند و همسر مایه فروغ دیده و دل انسان
می شوند، ناگزیر باید بدانیم که فروغ دیده و دل به چه چیزی باید حاصل بشود.(2)
از نظر اسلام، تمام نیروهایی که در وجود انسان هست و همه امکاناتی
که به او عنایت شده است، در حقیقت ابزارهایی هستند برای این سِیری و حرکتی که خدا
برای او معیّن و مقرّر کرده.
همه چیز در راه خدا ارزشمند است؛ وقتی برای خدا بود، از نظر اسلام عزیز و معتبر است. نماز و عبادت و زندگی و مرگ، همه برای خدا و در راه خدا باید باشد.(3)
نمازی که برای ساخته شدن انسان و به تَبَع، ساختن محیط پیرامون انسان نباشد و در انسان آن اثر سازنده را نگذارد، آن نماز، نماز واقعی نیست و آن نماز انسان را به خدا نزدیک نمی کند.
تمام جلوه های زندگی همین جور است. در اسلام این جور نیست که ما عبادت و غیر عبادتمان فرق داشته باشد، یعنی بگوییم عبادت را برای خدا انجام می دهیم و کارهای غیر عبادی را برای خاطر مقاصد دیگر.
تمام کارهایی که از یک مسلمان سر می زند و یک انسان معتقد به اسلام و به توحید انجام می دهد، باید در جهت گیری و در آن روح و معنا مثل نماز باشد یعنی برای خدا باشد.
اگر چنانچه یک انسان مسلمان یک بخشی از زندگی اش را برای خدا قرار داد و در راه خدا قرار داد و دیگر بخش ها را نه، این انسان صد درصد یک انسان خدایی و توحیدی نیست.
شرط خدایی بودنِ به طورِ کامل این است که دربست و به طور کامل، همه
نمودهای زندگی این انسان در راه خدا و برای خدا باشد؛ از جمله همسر گرفتن، از
جمله فرزنددار شدن و از جمله آینده این فرزندان.
ما امروز با یک کج رَوی بسیار عمیقی در میان خودمان و در اجتماع
خودمان رو به رو هستیم؛ فرزند و زن، حتّی در حوزه مردمی که یک پایبندی ای به
دین دارند، یک ابزار و وسیلهِی پرش و تکامل نیست، بلکه به عکس، یک وسیلهی سکون و
جمود و عدم تحرّک است.
به جای اینکه زنِ انسان یا شوهرِ انسان یا فرزندِ انسان بالی باشد که با آن بال انسان پرواز کند، لنگری است که با آن لنگر، انسان هر چه به زیرتر و طبقه اسفل کشانده می شود، و مانع از حرکت معمولی ما می شود. و این به خاطر این است که ما معنا و مفهوم فرزند را یا همسر را نفهمیده ایم.
زوجیّت، دوگونگی نوع انسان و خصوصیّات و ویژگی هایی که در هر جنسی، متناسب با ویژگی های آن جنسِ دیگر قرار داده شده،(4) برای این است که هر یک از این دو جنس -زن و مرد- بتوانند با آسایشی که در سایه ازدواج، همسری، با هم بودن و توأم بودن به دست می آورند، راه را آسان تر بپیمایند و بهتر حرکت کنند.
یعنی ازدواج و همسر یک وسیله است برای پویندگی بهتر این راه، حرکت بهتر در این راه.
وقتی که فاطمه زهرا (س) به همسری علی ابن ابی طالب در می آید، این به این معنا نیست که علیّ بن ابی طالب حالا [باید] یک بخشی از نیروی خود را که جز در راه خدا مصرف نمی شد و جز برای خدا به کار نمی رفت، اختصاص بدهد به یک موجودی در برابر خدا، به نام همسر؛ نه.
بلکه به این معنا است که این نیرویی را که تا کنون در راه خدا مصرف می کرده، باز هم همچنان در راه خدا مصرف کند، منتها با کمک یک انسان پوینده جوینده دیگری که او نیز برای خدا و در راه خدا است و او نیز همه انرژی های خود را در راه خدا مصرف می کرده؛ تا ضریب این دو جریان فردی، یک جریان جمعیِ با کاربرد بیشتر را به وجود بیاورد.
لذا علی ّبن ابی طالب بعد از ازدواج با فاطمه زهرا (س) یک سرباز سلحشورتر است، یک انسان پوینده تر است؛ و دلیلش هم همین است که به نیروی او نیروی دیگری منضَم شده.
و موجودی مثل خود او، نیاز او را و خلأهای وجود او را که ممکن بود او را از کار و از راه و از حرکت و از پویش باز بدارد تأمین می کند و این خلأها را پر می کند و موجب می شود که هیچ بخشی از این انرژیِ متراکم هدر نرود و همه در راه خدا بهتر و بیشتر و با شتاب بیشتری مصرف بشود.
مسئلهی فرزند و کودک هم همین است؛ فرزند و کودک با دید اسلامی، یک وسیله ای برای حرکت باید باشد، یک مایه ای برای پرش بیشتر باید باشد، نه یک لنگری بر پای انسان، نه یک سنگی که انسان را از پرواز که هیچ، از حرکت معمولی خود هم باز بدارد.
و این هم با این دریافت و تلقّی امکان پذیر است که انسان بداند که آنچه به او داده شده است به عنوان فرزند، امانتی است از سوی خدا، امانتی است که او باید این امانت را در جهت هدف و غایت آفرینشش، به اندازه امکان و مقدور بسازد؛ مرغ بی پر و بالی است که پدر و مادر باید او را تحت تربیتِ توأم با عطوفتِ خود، کمک کنند تا بال و پر بیاراید.
می بینید که اگر ما با این دید به همسر و به فرزند نگاه کنیم، بسیاری از اشتباه نگری ها و سطحی نگری ها و اشکالات کار ما به خودی خود برطرف می شود.
ما برای فهمیدن افکار اسلامی و بینش اسلامی -که این بینش با توجّه به طبیعت و فطرت انسان ارائه شده و عرضه شده- هنوز آن چنان که باید، کاری و تلاشی نکرده ایم و بسیاری از مسائل اسلامی هنوز برای ما روشن نیست.
در بخش بزرگی از جامعه ما متأسّفانه مسائل به این شکل مطرح نیست؛ هنوز ازدواج شکل تجارت دارد و مراسم ازدواج شکل خودنمایی های خیلی پست و بی ارزش را دارد.
و هنوز مسئله تشکیل خانواده فراتر از اشباع یک غریزه حیوانی و یا چیزی در همین حدود نیست، و به عنوان یک ابزار، به عنوان یک وسیله، برای حرکت و سیر تکاملیِ انسان به حساب نمی آید.
این، واقعیّت تلخ پیرامون ما است. [پس] در آن حدّی که برای ما امکان پذیر
است بایستی کمک بگیریم از بینش اسلامی و از طرز تعلیم و آموزشی که اسلام در این
زمینه ها برای ما دارد.
پی نوشت ها و منابع:
1- سوره
فرقان، آیهی ۶۳
2- همان، آیهی ۷۴
3- سوره انعام، بخشی از آیه ۱۶۲
4- سورهی اعراف، بخشی از آیه ۱۸۹