به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ در پی تحولات امنیتی اخیر در جنوب غرب آسیا، دکتر «حقی اویغور» معاون رئیس آکادمی اطلاعات ملی ترکیه و تحلیلگر ارشد موسسه ایران شناسی موسوم به «ایرام»؛ در مقالهای جامع برای خبرگزاری «آناتولی» ترکیه به تشریح گسترش حملات اسرائیل به لبنان و تأثیرات این اقدام بر ایران و حزبالله پرداخته است.
او این تحولات را بهعنوان پیامدی جدی برای ثبات و امنیت منطقه ارزیابی کرده و اقدامات انجام شده را در راستای پیادهسازی استراتژی نتانیاهو مبنی بر «نظم نوین منطقه» دانسته است و هشدار داده که این شرایط میتواند به افزایش تنشهای نظامی و سیاسی در منطقه و جهان منجر شود.
ارزیابی وضعیت کنونی
دکتر اویغور در مقاله خود، یکی از نخستین ارزیابیها پس از حملات 7 اکتبر را بررسی کرده است. او توضیح میدهد که پس از این حملات، عملکرد گروههای مسلح غیردولتی تحت تأثیر بعضی از انتقادها، ممکن است به دخالت مستقیم دولتها منجر شود. این در حالی است که اسرائیل با استفاده از توان نظامی خود، به هدف قرار دادن حامیان ایران در منطقه پرداخته و به ادعای خود، به مبارزه با آنچه «گروههای تروریستی» مینامد، ادامه میدهد و به دنبال این است که اهداف استراتژیک خود در منطقه را پیاده کند.
به گفته او، اسرائیل با استفاده از قدرت نظامی بالای خود مخصوصا در عرصه هوایی، به نسلکشی در غزه پرداخته و به دنبال مجازات حامیان بینالمللی فلسطینی است. این حملات با حمایت ایالات متحده و با انتقال نیروی نظامی از جمله ناوهای هواپیمابر به منطقه، شدت بیشتری یافته است.
وضعیت حزبالله و استراتژی ایران
دکتر اویغور به تاریخچه حزبالله و تأسیس آن در اوایل دهه 1980 اشاره میکند. او معتقد است که حزبالله بهعنوان یک نیروی مهم در لبنان و در سطح منطقه، بهدلیل عدم تمایل به رویارویی مستقیم با اسرائیل و آمریکا، بهطور عمده از یک استراتژی محتاطانه پیروی کرده است؛ در حالی که حزبالله از یک سو در تلاش برای حفظ موقعیت خود و از سوی دیگر، به دنبال تضعیف قدرت اسرائیل است.
وی به حملات اخیر اسرائیل به شخصیتهای کلیدی حزبالله و بهویژه حمله به «سیدحسن نصرالله» دبیرکل حزبالله لبنان، اشاره میکند. او این حملات را بهعنوان نشانهای از تلاشهای تلآویو برای تضعیف حزبالله و کاهش قدرت آن در برابر ایران تفسیر میکند. به گفته او، این اقدامات نشاندهنده اراده اسرائیل برای تغییر موازنه قدرت در منطقه و ضربه زدن به حامیان ایران است.
پیامدها برای ایران
تحلیل دکتر اویغور بر این نکته تأکید دارد که حملات اسرائیل به تاسیسات و شخصیتهای کلیدی در ایران، تهدیدی جدی برای سیاستهای ایران در جنوب غرب آسیا است. او بهویژه به ترور ژنرال «قاسم سلیمانی» در سال 2020 اشاره کرده و آن را ضربهای بزرگ به ایران میداند. با این حال وی معتقد است که تا 7 اکتبر، استراتژی ایران در منطقه نسبتا موفق بوده و ساختارهای شیعی در عراق و یمن همچنان پابرجا ماندهاند.
به گفته او، اکنون توپ در زمین ایران است و تهران باید تصمیماتی سرنوشتساز بگیرد. او به پیشنهادات آمریکا به ایران برای تضمین امنیت در ازای کاهش نیروهای مسلح اشاره کرده و بر این نکته تأکید میکند که این موضوع میتواند چالشی جدی برای سیاستهای ایران باشد.
تحلیل آینده
دکتر اویغور همچنین به تغییرات احتمالی در سیاستهای خارجی ایران اشاره میکند. وی با تأکید بر اینکه ممکن است ایران مجبور به ارزیابی مجدد نفوذ خود در منطقه شود، خواستار توجه به تهدیدات و چالشهای پیشرو برای ایران میشود. این وضعیت ممکن است به تغییر در موازنههای قدرت در جنوب غرب آسیا و بازنگری در سیاستهای منطقهای تهران منجر شود.
در پایان، اویغور به تغییرات در جغرافیای سیاسی جنوب غرب آسیا و نیاز ترکیه به انطباق با این تغییرات اشاره کرده و بر لزوم توجه به رویکرد «بشار اسد» رئیسجمهور سوریه، در قبال تحولات جدید تأکید میکند. وی معتقد است که در این دوره، باید نظارت بیشتری بر سیاستهای ایران و حزبالله وجود داشته باشد تا مشخص شود که آیا این گروهها میتوانند با شرایط جدید سازگار شوند یا خیر؟
دکتر «حقی اویغور» در تحلیل خود، بهروشنی تأکید میکند که جنوب غرب آسیا در آستانه تحولی بزرگ و غیرقابل پیشبینی قرار دارد. همزمانی تنشها و چالشهای داخلی و خارجی، میتواند آینده امنیت و ثبات این منطقه را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. او با طرح این پرسش که آیا ایران خواهد توانست استراتژیهای خود را حفظ کند یا به سمت مصالحه خواهد رفت، بر اهمیت نظارت بر تحولات آینده تأکید میکند.
لذا برای درک مناسبت این تحلیل، لازم است نگاهی به چالشها و واقعیتهای نظم نوین صهیونیستی در منطقه جنوب غرب آسیا داشته باشیم:
۱. زمینههای ادعای نتانیاهو
«بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در شرایطی از برقراری «نظم نوین منطقهای» سخن میگوید که تحولات اخیر در جبهه مقاومت، بهویژه با حملات به حزبالله و حماس، نشاندهنده تداوم قدرت و نفوذ این گروهها است. این ادعا در حالی مطرح میشود که تاریخ نشان داده است که تلاشهای گذشته اسرائیل برای تغییر توازن قدرت با استفاده از نیروی نظامی، عمدتاً به نتایج معکوس انجامیده است.
۲. عملیات نظامی و پیامدهای آن
حملات اخیر اسرائیل به حزبالله، اگرچه ممکن است در کوتاهمدت آسیبهایی به این گروه وارد کند، اما بر اساس تجارب گذشته، این چنین استراتژیها به تقویت روحیه مقاومت و ایجاد اتحاد در میان نیروهای مختلف منجر میشود. حملات نظامی و ترورهای هدفمند، نه تنها توازن قدرت را به نفع اسرائیل تغییر نمیدهد، بلکه ممکن است به تشدید تنفر عمومی و اتحاد بیشتر در جبهه مقاومت منجر گردد.
۳. نقش جمهوری اسلامی ایران
جمهوری اسلامی ایران به عنوان حامی اصلی محور مقاومت، به تداوم حمایتهای خود ادامه خواهد داد. این حمایتها به تقویت جبهههای مقاومت کمک میکند و موجب میشود که ادعای نتانیاهو مبنی بر تضعیف این محور به واقعیت نپیوندد. از این رو، به نظر میرسد که قدرتهای منطقهای باید به طور جدی به تأثیرات این حمایتها توجه کنند.
۴. شکافهای درونی اسرائیل
جنگ غزه و تنشهای اخیر در لبنان، در عین حال که برخی از بخشهای جامعه اسرائیل را متعهد به ادامه سیاستهای نظامی کرده، همچنین شکافهایی در داخل جامعه اسرائیل ایجاد کرده است؛ این شکافها بهویژه در مورد سرنوشت گروگانهای حماس، نشاندهنده تنشهای جدی اجتماعی است که میتواند در آینده بر حمایت عمومی از سیاستهای نظامی تأثیر بگذارد.
۵. چالشهای بینالمللی و منطقهای
اسرائیل در برقراری نظم نوین به حمایتهای بینالمللی نیاز دارد. مقامات اسرائیلی همواره به تکیه بر حمایت آمریکا اشاره میکنند، اما واقعیت این است که این حمایتها نیز در سایه تغییرات ژئوپلیتیکی و فشارهای بینالمللی، در حال کاهش است. بهعلاوه عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی نیز شرطهای روشنی برای عادیسازی روابط خود با اسرائیل دارند که ازجمله آن ایجاد کشوری به نام فلسطین است.
۶. نتیجهگیری
در مجموع، درحالی که نتانیاهو و حامیانش تلاش دارند تا نظم نوین مورد نظر خود را به تصویر بکشند، واقعیتهای موجود نشان میدهد که مقاومت در منطقه همچنان با قدرت و انسجام به فعالیتهای خود ادامه خواهد داد. طرحهای نظامی اسرائیل نه تنها به تحقق اهدافش نخواهد انجامید، بلکه ممکن است به ایجاد موجی از وحدت و حمایت از مقاومت در میان کشورهای عربی و اسلامی منجر شود. به نظر میرسد که راه تحقق نظم نوینِ مورد ادعای نتانیاهو، در واقع سرابی است که با توجه به تاریخ و واقعیتهای موجود، به سادگی در دسترس نخواهد بود.
................................
پایان پیام | ۳۴۸