خبرگزاری اهل بیت(ع) / ابنا: برخی برای توجیه خداناباوری خویش و اخلاقمدار دانستن خود، انسانیت را محور ارزشهای اخلاقی میدانند و بر این باور هستند که اخلاق، رعایت انسانیت انسان و احترام به اوست و این امر، نیازی به باور داشتن خدا ندارد.
اینان به دلیل عدم شناخت درست از انسان و عدم درک صحیح از اخلاق؛ هرچند بتوانند در دوره محدودی، برخی از آداب را رعایت کنند؛ ولی در مرحله عمل، هرگز اخلاقمدار نخواهند شد و این یک اشتباه کلیشهای در اخلاقمداری است.
خداباوری و تحمل محرومیت
بیشک اخلاقمداری، بدون خداباوری و ایمان به خدا شکل نخواهد گرفت؛ زیرا آموزههایی مانند تقوا، عفت، امانتداری، راستگویی، درستكاری، فداكاری، احسان، گذشت، دفاع از حقوق بشر و... با اصل منفعتطلبی انسان مغایرت دارد و لازمه پذیرش هر یک از آنها، تحمل یک نوع محرومیت مادی خواهد بود.
انسان زمانی به این محرومیت و گذشت، تن میدهد که دلیلی برایش داشته باشد و تنها دلیل برای این گذشت، معنویت و اعتقاد به خداست؛ زیرا در این صورت است که باور میکند خدا اجر و پاداش کارش را خواهد داد.[1]
بنابراین کسی که به خدا و باورهای دینی پشت میکند، بیشک دیر یا زود به انسانیت نیز پشت خواهد کرد، همانگونه که نمونههای فراوان آن در تاریخ قابل مشاهده است و نمونه روشن آن حقوق بشری است که سردمداران بیرحم، فقط از آن دم میزنند.
عاطفه دینی، پشتوانه انسانیت
قرآن کریم میفرماید: «أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى تَقْوى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ في نارِ جَهَنَّمَ»؛[2] «آیا کسی که شالوده کار خود را بر تقوای الهی و خشنودی او بنا کرده، بهتر است، یا کسی که اساس آن را بر کنار پرتگاه سستی بنا نموده که ناگهان در آتش دوزخ فرو میریزد؟»
خدای مهربان در این آیه انسانها را بر اساس شالوده کارشان، به دو دسته تقسیم میکند.
1) دستهای که پشتوانه کارهایش بر ایمان و باور است، در نتیجه انسانیت نیز برایش مهم و ارزشمند میشود.
2) دستهای که برای کارهایش، هیچ اساس و ریشهای ندارد؛ بنابراین برای انسانیت نیز ارزشی قائل نخواهد بود.
نتیجه اینکه عاطفه دينی و ايمان، اساس و پشتوانه انسانيت است و با از دست دادن باور و ایمان، انسانيت و عواطف انسانی نیز از بین میروند.
منابع
[1]. هود: 115.
[2]. توبه: 109.