خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳
۹:۳۲
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
چهارشنبه
۲ آبان
۱۴۰۳
۷:۵۱:۱۶
منبع:
شفقنا
کد خبر:
1497372

آیا امام سجاد (ع) قیام مختار را تأیید کرد؟

با وجود جوّ خفقان و اختناق، انتظار ارتباط علنی میان امام سجاد (ع) و مختار بی ‌مورد بود؛ لذا امام (ع) شخصاً از رهبری قیام سرباز زد همچنین با توجه به این ‌که مختار با دشمنان زیادی در حال نبرد بود، حکومت او هنوز تثبیت نشده بود، تا آن‌ را به امام سجاد (ع) تحویل دهد.

آآ

خبرگزاری اهل بیت (ع) / ابنا: 

شبهه: آیا امام سجاد (ع) قیام مختار را تأیید کرد؟

وقتی مختار به حکومت رسید قول داد که بعد از کشتن قاتلین شهدای کربلا حکومت را به شورایی می‌ سپارد تا آنان حاکم را انتخاب کنند. چرا مختار این حرف را زد؟

چرا ایشان بعد از کشتن قاتلین شهدای کربلا و شکست دادن ارتش شام، حکومت را به امام سجاد (ع) ندادند؟

پاسخ: درباره مختار و انگیزه او در این قیام و این‌که چرا حکومت را به امام سجاد (ع) واگذار نکرد، قضاوت‌ های گوناگون شده است.

و ما در اینجا در صدد تحلیل قیام مختار و مسائل پیرامون آن نیستیم. اما به هر حال؛ مطالبی که در تاریخ و روایات نقل ‌شده، نشانگر آن است که هرچند امام زین العابدین (ع) خود مستقیماً وارد نبرد با قاتلان پدرشان نشدند، اما این‌که گروهی توانسته بودند بخشی از انتقام خون شهدای عاشورا را بگیرند، تا حدودی رضایت خاطر حضرتشان را جلب کرده بود.

از طرفی می ‌توان گفت که قیام مختار یکی از نتایج نفرین امام حسین (ع) علیه کوفیان بود:

امام حسین (ع) در دعایی عرضه داشت: پروردگارا! آن جوان ثقفی را بر آنان مسلط کن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ایشان بچشاند. از قاتلان ما کسی را باقی نگذارد … انتقام مرا و دوستان و خاندان و شیعیانم را از اینان بگیرد.(1)

مختار پس از قیام نافرجام سلیمان بن صرد (رهبر نهضت توّابین)(2)، شیعیان را آماده نبرد ساخت.

او می‌دانست؛ اگر بخواهد حرکتش به نتیجه برسد، باید یکی از اعضای خاندان پیامبر آن ‌را رهبری کند یا دست کم جنبش به نام او آغاز شود.

چه کسى براى این کار مناسب است؟ امام سجاد (ع)، و اگر او نپذیرد؟ محمد فرزند على بن ابی ‌طالب عموى امام سجاد.(3)

مختار به هر دو نامه نوشت؛ امام سجاد (ع) که بی ‌وفائی عراقیان و رنگ ‌پذیری آنان را دیده بود و می‌ دانست به گفته پدر بزرگوارش:

این مردم دین را تا آن ‌جا می ‌خواهند که زندگانی خود را بدان سر و سامان دهند و هنگام آزمایش پای پس می ‌نهند.(4) به مختار پاسخ مساعد نداد.

اما تنها تا آنجا که کار او با کیفر قاتلان پدرش مربوط می ‌شد، کردار او را تصویب نمود؛ وقتی مختار سر عبید الله بن زیاد و عمر بن سعد را نزد او فرستاد، امام به سجده رفت و گفت:

سپاس مخصوص آن خدائى است که انتقام ما را از دشمنانمان گرفت. خدا به مختار جزاى خیر عطا فرماید.(5)

مختار سر عبیدالله بن زیاد را نزد علی بن الحسین (ع) به مدینه فرستاد و به پیک خود گفت:

بر در خانه حضرتش بنشین، همین که دیدی در خانه گشوده شد و مردم به درون خانه رفتند، بدان که هنگام غذا خوردن او است، تو هم به درون خانه برو!

پیک چنان کرد، و چون داخل خانه شد، بانگ برداشت: ای خانواده نبوّت و معدن رسالت و محل فرود فرشتگان و منزل وحی! من فرستاده مختار پسر ابو عبیده هستم و این سر پسر زیاد است که برای شما آورده ‌ام.

با شنیدن این بانگ، فریاد از زنان بنی هاشم برخاست و چون علی بن الحسین سر عبیدالله را دید، گفت: دوزخ جای او باد!. بعضی گفته ‌اند: علی بن الحسین (ع) را پس از مرگ پدرش جز آن روز خندان ندیدند.(6)

اما چرا امام سجاد (ع) بعد از این پیروزی‌ ها، خود حکومت را در دست نگرفت؟ در این زمینه باید گفت:

1- با تحلیلی که امام چهارم از وضعیت موجود داشتند، زمینه و شرایط را برای به دست گرفتن خلافت آماده نمی ‌دیدند و به همین دلیل به گسترش فرهنگ اسلامی از راه ‌های دیگر روی آوردند و با سلاحی چون سلاح دعا توانستند اهداف بلند خود و معارف اهل بیت را به گوش همه برسانند.

از این‌ رو، اگرچه امام سجاد (ع) هیچ دلخوشی از حکومت مرکزی نداشتند، اما بعد از شهادت امام حسین (ع) سیاستشان این بود که از طرفی خود مستقیماً با حکومت مرکزی درگیر نشوند و از طرفی در مقابل افرادی که علیه آنان قیام کرده ‌بودند نیز موضع منفی نداشته باشند.

2- با وجود جوّ خفقان و اختناق، انتظار ارتباط علنی میان امام سجاد (ع) و مختار بی ‌مورد بود؛ لذا امام (ع) شخصاً از رهبری قیام سرباز زد.

مختار نیز نمی ‌توانست امام را به عنوان رهبر قیام معرفی نماید؛ چون امام در حجاز بودند و حجاز در تسلط آل زبیر بود که با امام سجاد (ع) و دیگر بنی هاشم رابطه خوبی نداشتند.

3- گرچه مختار از قاتلان امام حسین (ع) انتقام گرفته و حکومتی در کوفه تشکیل داده بود، اما با توجه به این ‌که با دشمنان زیادی در حال نبرد بود، حکومت او هنوز تثبیت نشده بود، تا آن‌ را به امام سجاد (ع) تحویل دهد.


پی نوشت ها و منابع:

1- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏۴۵، ص ۱۰، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.

2- ر.ک: «قیام توابین، خون خواهان امام حسین»، سؤال ۳۰۲۳۵.

3- شهیدى، سید جعفر، زندگانى على بن الحسین(ع)، ص ۹۲، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى‏، چاپ دهم‏، ۱۳۸۰ش.

4- ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ص ۲۴۵، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.

5- کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال(رجال کشّی)، ص ۱۲۷، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.

6- یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب‏، تاریخ الیعقوبی، ج ‏۲، ص ۲۵۹، بیروت، دار صادر، چاپ اول، بی‌تا.