خبرگزاری اهل بیت (ع) / ابنا: فهم سیره ائمه معصوم، در تحلیل زندگانی ایشان و دریافت موضع صحیحِ اتخاذ شده از سوی آن ها در موقعیت های گوناگون، یکی از مهم ترین ارکانِ اصل اصیل «معرفةالامام» است.
ما شیعیان با تمام اراداتی که نثار اهل بیت پیامبر می کنیم و علاقه خالصانه که نسبت به آن ها داریم گاهی در فهم چگونگی سیره برخی از ائمه معصوممان عاجزیم و تصور و اطلاعات دقیقی از فضای سیاسی و اجتماعی آن ها بالاخص ائمه ابن الرضا نداریم.
گرچه امام حسن عسکری (ع) به حکم اوضاع نامساعد و محدودیت بسیار شدیدی نظامی و امنیتی که حکومت عباسیان برقرار کرده بود، موفق به گسترش دامنه دانش خود در سطح جامعه نشد، اما در عین حال، در همان فشار و خفقان شاگردانی تربیت کرد که هر کدام به سهم خود در نشر و گسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان نقش موثری داشتند.
شیخ طوسی (ره) عالم برجسته شیعه و رجال پژوه قهار، شاگردان حضرت را بیش از صد نفر ثبت کرده است.
حضرت عسکری (ع) در کنار تربیت شاگردان از تشویق نویسندگان غافل نبود؛ از جمله داود بن قاسم جعفری می گوید: کتاب «یوم و لیلة» از یونس آل یقطین را به حضرت عسکری (ع) عرضه داشتم.
امام فرمود: نوشته چه کسی است؟ گفتم: نوشته یونس است.
آن گاه فرمود: خداوند در مقابل هر حرف، نوری به او در روز قیامت عطا فرماید. البته سیره تمام امامان شیعه بر این بوده که بر نویسندگی و کتابت ترغیب و نویسندگان و قلمزنان را تشویق کنند.
و همچنین نقل شده است که برخی آثار را خدمت حضرت عسکری (ع) عرضه داشتند که درباره آن نظر دهد. حضرت فرمود: صحیح است بدان عمل کنید! بر اثر همین تشویق ها بود که شانزده تن از شاگردان حضرت، دست به تألیف زدند و صد و هجده عنوان کتاب، ثمره آن شد.
از میان آن ها علی بن حسن فضّال سی و شش کتاب، محمد بن حسن صفار سی و پنج کتاب، عبدالله بن جعفرحمیری نوزده کتاب، احمد بن ابراهیم هفت کتاب و هارون بن مسلم شش کتاب دارد.
نقطه اصلی حیات ۲۸ ساله امام عسکری را باید در آنجا دانست که پس از ایشان برهه حساسی برای شیعیان به وجود می آید و تقریباً پس از ۲۵۰ سال ارتباط مستقیم و نیمه مستقیم با حجت معصوم، حال با رخداد غیبت آخرین امام الهی به دلایل مختلف، دست شیعیان از ارتباط مستقیم با ولی زمان خود کوتاه می شود.
و این آغاز حضور در عصر حیرت و سرگردانی است. خبر دادن از غیبت از جمله اقدامات مهم امام حسن عسکری (ع)، در زمینه سازی غیبت امام زمان (ع) و طرح پیشاپیش مسأله غیبت بود.
ایشان در موارد متعددی، غیبت فرزندشان را که جانشین پس از خودشان محسوب می شد خبر دادند و اینگونه مردم و جامعه را برای پذیرش غیبت آماده کردند.
موسوی بغدادی نقل می کند: از امام حسن عسکری (ع)، شنیدم که می فرمود: گویا شما را می بینم که پس از من درباره جانشینم اختلاف می کنید.
آگاه باشید که هر کس به ائمة بعد از رسول خدا (ص)، اقرار کند، اما منکر فرزندم شود؛ مانند کسی است که به همه انبیای الهی و رسولانش اقرار داشته باشد، اما نبوت رسول اکرم (ص)، را انکار کند؛ زیرا اطاعت از آخرین نفر ما، مانند اطاعت از اولین ماست و منکر آخرین نفر ما مانند منکر اولین ماست.
آگاه باشید که برای فرزندم، غیبتی است که مردم در آن شک می کنند؛ مگر کسی که خدای تعالی وی را حفظ فرماید.
امام حسن عسکری (ع) در تبیین باور و آموزه مهدویت و ورود جامعه به عصر غیبت می فرمایند:
سوگند به خدا حضرت مهدی (عج) آن قدر غایب می شود که در زمان غیبت (طولانی اش) از هلاکت نجات نمی یابد، مگر کسی که خدای بزرگ او را بر عقیده به امامت مهدی (عج) ثابت گرداند و به او توفیق دهد که برای تعجیل فرجش دعا کند.
همچنین از ایشان است که: مَثَل او (امام زمان (عج)) در این امت، مثل خضر و ذوالقرنین است او غیبتی خواهد داشت که هیچ کس در آن نجات نمی یابد؛ مگر کسی که خدای تعالی او را در اعتقاد به امامت ثابت بدارد و در دعا به تعجیل فرج موفق سازد.
امام عسکری (ع) برای مهیا کردن ذهنیت مردم و خصوصاً شیعه، درباره امر غیبت، شیوه نهانسازی خود را بیش از آنچه در زندگی امام هادی (ع)، مورد توجه بود به کار گرفت.
از این رو، ایشان به جز ایامی که به دستور معتمد، برای دیدار وی از خانه بیرون می رفت و یا به جهت مصالحی که در نظر داشت به کسی اجازه ملاقات می داد، یا خود، شخصاً به دیدار آنها می رفت، دیدار و ملاقات دیگری با مردم نداشت.
طبیعی است که ایشان به نحوی شیعه را باید به این موضوع عادت دهد که به زودی قرار است ادامه کار خود را بدون رجوع مستقیم انجام دهید. به گفته مسعودی، امام حتی برای شیعیان خود ظاهر نمی شد و از پشت پرده، با آنان سخن می گفت.
این عمل حضرت عسکری و پدر بزرگوارش (ع)، مقدمهای برای غیبت صاحب الزمان (ع)، بود تا شیعیان با آن مأنوس شده و منکر غیبت نشوند؛ چرا که اگر غیبت امام عصر (ع) به صورت ناگهانی رخ می داد، وضعیت بسیار سخت و غیرقابل تحمّلی برای شیعیان به وجود میآمد.
و چه بسا درک غیبت امام زمان (ع)، برای یاران و اصحاب خاص حضرت هم مشکل می شد؛ تا چه رسد به مردم عادی که مدت های زیادی با امام و حجت خدا به طور مستقیم ارتباط برقرار می کردند.
در آن شرایط، حتی ممکن بود در اصل وجود حضرت مهدی (ع) نیز شبهه ایجاد شود.
از سوی دیگر، امام عسکری (ع) چون در پادگان نظامی سامراء، تحت کنترل شدید حکام عباسی بودند، غالباً با شیعیان فاصله داشتند و امور و ارتباطات ایشان از طریق مکاتبات و توقیعات و وکلا بود؛ مثلاً از طریق مکاتبه به سؤالات شیعیان پاسخ می دادند؛
تا جایی که «محمد بن یحیی» نقل کرده که «احمد بن اسحاق قمی» از امام عسکری (ع)، طلب دست خطی کرد تا بدان وسیله، خط حضرت را از غیر آن بازشناسد. بنابراین، میتوان ارتباط مخفیانه و پنهانی امام با شیعیان را از تمهیدات مؤثر ایشان در زمینه سازی غیبت امام عصر(ع)، دانست.
پی نوشت ها و منابع:
1- شیخ طوسی، الغیبة؛ درباره غیبت امام مهدی (عج).
2- صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای۳۸۱ه)، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۰۹.