به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ پاکستان، کشوری متشکل از اقوام مختلف، با نظام سیاسی جمهوری اسلامی و با جمعیت اکثریت مسلمان در جنوب آسیا قرار دارد که در سال ۱۹۴۷ میلادی، در پی استقلالطلبی مسلمانان و جدایی از کشور هند تشکیل شد.
شیعیان در کشور پاکستان، حدود ۲۰ درصد از کل جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. شیعیان در سراسر این سرزمین پراکندهاند و بسیاری از شهرها و روستاهای ایالات پاکستان، دارای جمعیت شیعه است.
با توجه به رویکرد غیر فرقهای حکومت پاکستان، محدودیتی برای فعالیت سیاسی شیعیان وجود نداشته و بسیاری از سیاستمداران و سران نظامی این کشور از شیعیان بودهاند. علاوه بر این، فعالیت سیاسی شیعیان در قالب سازمانهای شیعی با هویت مذهبی نیز جریان داشته است. حوزههای علمیه و نهادهای آموزشی و دینی شیعی، آموزش شیعیان را بر عهده دارند.
در دهههای اخیر خشونتهای فرقهای علیه شیعیان به کشتار و آزار آنان در پاکستان منجر شده است. کشتار شیعیان از سوی گروههای تروریستی از مهمترین تهدیدهایی است که متوجه جامعه شیعی پاکستان میباشد. تروریستهای تکفیری از سال ۱۹۸۵م به این سو به صورت سازمانیافته و فعال، مبارزه با شیعیان را آغاز کردهاند که بزرگترین تهدید، خطر و تهدید تروریسم فرقهای است که توسط «سپاه صحابه» و «لشکر جنگوی» هدایت میگردد. در دهههای اخیر افزون بر ترور شخصیتهای شیعه، حملات زیادی به مراکز مذهبی و تجمعات شیعیان و نیز مناطق شیعهنشین در پاکستان صورت گرفته است.
«بَلْتِسْتان»، منطقهای با اکثریت شیعه، بخشی از جامو و کشمیر تحت کنترل پاکستان است. در قرن هشتم قمری مذهب شیعه توسط مبلغان ایرانی به آنجا رسید. بلتستان از شش درّه، یعنی دره شگر، کهرمنگ، خپلو، روندو، سکردو و گلتری تشکیل شده و شهر سکردو مرکز آن محسوب میشود.
مذهب شیعه را میرشمس الدین عراقی در قرن هشتم قمری به منطقه بلتستان آورد و قریب به اتفاق ساکنان این منطقه، شیعیان هستند. در کنار شیعیان، تعداد کمی از نوربخشیه و اهل سنت نیز در بلتستان زندگی میکنند.
آنچه در پی میآید گفتگوی خبرنگار ابنا با حجتالاسلام و المسلمین «محمد علی توحیدی» از اعضای پاکستانی مجمع عمومی مجمع جهانی اهلبیت(ع) و موسس و مدیر حوزه علمیه «جامعه النجف و العلمیه» پاکستان، در خصوص وضعیت شیعیان این کشور به خصوص شیعیان منطقه بلتستان است.
حجت الاسلام و المسلمین توحیدی روحانی سرشناس و فعال ساکن شمال پاکستان منطقه بلتستان، که به مدت 15 سال در حوزه قم مشغول به تحصیل بوده و پس از آن 25 سال است که در پاکستان به فعالیتهای دینی میپردازد. از همان ابتدای بازگشت به کشورش، حوزه عملیهای در منطقه خود تاسیس کرده و به تربیت و آموزش طلاب جوان مشغول است. وی مولف کتاب و همچنین مترجم آثار بسیاری به زبان اردو است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کوشش: محمدجواد مونسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ابنا: شما از بدو ورودتان به پاکستان حوزه علمیهای در منطقه بلتستان تاسیس کردهاید، از نتایج و دستاوردهای این کار برای ما بگویید.
طی 25 سال، 300 فارغ التحصیل از این مجموعه بیرون آمده و برخی از نخبگان آنان در قم و نجف و مشهد به فعالیت علمی مشغول هستند. برخی فارغ التحصیلان این حوزه علمیه، پس از اخذ دکترا در دانشگاههای مختلف ایران و پاکستان به تدریس در فضای دانشگاهها مشغولند. غیر از رشتههای اسلامی، 4 نفر از طلاب ما در ادبیات زبان اردو موفق به اخذ مدرک دکترا شده و در دانشگاه مشغول تدریس هستند. برخی امام جمعه شهرهای مختلف شده و برخی به مناطق محل زندگی خود در شهرها و روستاها جهت تبلیغ بازگشتهاند. گروهی از آنان نیز به فعالیت سیاسی مشغول شده و در کابینه استان محلی وزیر شده یا به مجلس شورای محلی راه یافتهاند.
از آن جهت که دانشگاه دولتی بلتستان و حوزه علمیه مذکور در یک ساختمان قرار دارند، روابط خوبی میان حوزه و دانشگاه شکل گرفته است.
ابنا: آیا رشد فعالیت حوزههای علمیه در پاکستان با انقلاب اسلامی ایران ارتباط معناداری دارد؟
بله این مساله بسیار پررنگ است؛ پیش از انقلاب اسلامی ایران ما نهایتا در پاکستان شاید 7 تا 10 حوزه علمیه داشتیم، اما به برکت انقلاب، هماکنون 550 حوزه علمیه برادران در کشور پاکستان فعال هستند. همچنین 100 مدرسه به تربیت طلاب خواهر مشغولاند. این یک تحول بسیار جدی است.
ابنا: برای به روز ساختن طلابی که در مجموعه شما در حال تحصیل هستند، چه برنامهای دارید و چه کاری انجام میدهید؟
قبلا طلاب فقط دروس حوزوی میخواندند اما ما تلاش کردیم که طلاب دروس روز را هم بخوانند. مثلا ما طلاب را از مقطع سیکل پذیرش میکنیم و پس از مقطع کارشناسی آنها را تشویق به حضور در دانشگاهها میکنیم.
این سبب شده است تا تقریبا 10 نفر از طلاب ما در رشتههای مختلف دانشگاهی موفق به اخذ دکترا شدهاند. این کار باعث میشود تا طلاب با علوم روز آشنا باشند؛ برخی از آنها اقدام به تأسیس مدارس جدید در منطقه خود کردهاند و برخی نیز در دانشگاه مشغول به تدریس شدهاند. بسیاری در تلویزیونها و رسانهها فعالیت دارند و برخی در جایگاههای دولتی مشغول به کار شدهاند.
ابنا: درباره تخصصی شدن مباحث در حوزه چه نظری دارید؟ روش شما برای این کار چیست؟
پیش از انقلاب، اعتقادی به تخصصیسازی در حوزه وجود نداشت. پس از انقلاب که جامعة المصطفی شکل گرفت که شکل آکادمیک نیز دارد، باعث شد تمامی طلاب، خود را دست به قلم کردند. در سبک قدیم شاید از هر 100 نفر، یک نفر به نگارش کتاب مشغول میشدند اما هم اکنون طلاب باید برای مقطع کارشناسی، نوشتهای تنظیم کنند.
در کارشناسی ارشد پایان نامهی مفصل و دقیقتر و در مقطع دکترا محققانهتر، و کتاب علمی نگاشته میشود؛ از اینرو این سیستم جدید باعث پرورش تعداد زیادی مصنف و مؤلف و محقق شده است. به نظر میآید این کار بسیار عظیمی بود که در طول تاریخ تشیع سابقه نداشته است.
مثلا در ده، پانزده سال اخیر، 1000 طلبهی منطقه ما، همچنین 3000 طلبه کل پاکستان در قم و مشهد مشغول به تحصیل هستند که هرکدام، حداقل دو کتاب تحقیقی نگاشتهاند. چهار، پنج هزار تحقیق به وجود آمده است که حقیقتا در طول تاریخ تشیع، بی سابقه است.
اگر در گذشته، تنها فقه و اصول میخواندیم، تاریخ و اخلاق و قرآن و حدیث در مواد درسی رسمی نبود. خود من چندین سال درس خارج رفتم، تا پایان تحصیلاتم ماده درسیای به نام ترجمه قرآن وجود نداشت و بدون خواندن قرآن و اصول کافی، مجتهد هم میشدیم اما هم اکنون رشتههای مختلفی ایجاد شده و بسیاری در زمینههای مختلف تخصص مییابند.
ابنا: آیا این شیوه تخصصی از نظر شما بینقص است؟
البته هرچیزی آفتی دارد و آفت این شیوه نیز این است که بدون استراتژی و تعیین هدف این تخصصها آموزش داده میشود. اگر از طلبهای بپرسید که چرا فلان تخصص را انتخاب کردهای و به دکترای آن نیز رسیدهای ، معمولا نمیداند که در آینده میخواهد چه استفادهای از آن کند.
شاید بتوان گفت 95 درصد این عزیزان در رشتهی تخصصی خود کار نمیکنند. برای نمونه طلبهای در فلسفه دکترا گرفتهاند ولی در یک مسجد امام جماعت شده است و با رشته اش کاری ندارد. یا در یک مدرسهای مشغول به تدریس ادبیات عرب است! خب اگر بنا به تدریس صرف و نحو بود دکترای ادبیات عرب میگرفتید ... اگر بنا به امامت مسجد بود، در مدیریت مسجد، تحصیل میکردید.
ابنا: چه نهاد یا اشخاصی باید این مشکل را حل کنند؟
این نیاز را باید حوزه تامین کند که اگر شخصی در رشتهای به صورت تخصصی فعالیت میکند، او را راهنمایی کند که در زمینه تخصص وی چه نیازها و حوزههای فعالیتی در جهان وجود دارد و چطور وارد آن زمینهها شود و پیشرفت کند.
این نیروی عظیمی که با ایجاد تخصصها به وجود آمده است، به این شکل در حال هدر رفت است. و ظلم بزرگی است. متخصص در رشته خود میتواند جهانی را متحول کند و در مقابل اگر در کاری که تخصص ندارد، ورود کند، ضربهها و آسیبهای بیشماری وارد خواهد ساخت.
ابنا: به نظر شما چه اقدامات مؤثری میتوان در جهت به کارگیری این نیروها در مسیر درست انجام داد؟
برای نمونه، فلسفه در دانشگاههای پاکستان خیلی ضعیف است و اگر متخصصین فلسفه با معادلسازی مدرکشان به آن فضا ورود کنند میتوانند در تربیت شاگرد بسیار مؤثر عمل کنند.
عربستان وقتی یکی از دانشجویان دکترای رشتهای را دریافت کند با کشور مربوطه و وزیر مرتبط با آن رشته تماس میگیرد و پیگیری میکند تا در آن رشته مربوط به کارگیری شود. همین باعث شده تا اکثر دانشگاههای پاکستان، در دست اهل حدیث و وهابیت قرار بگیرد. در مقابل این شیعیان زیادی تحصیلات دارند ولی پیگیری در کار نیست.
کمترین کاری که میتوان انجام داد این است که در موضوعات دینی حداقل 10 مجله پژوهشی وجود داشته باشد، ما در کل پاکستان یک مجله پژوهشی بیشتر نداریم که از طرف وزارت علوم مجوز داشته باشد اما وهابیها دهها ماهنامه و فصلنامه پژوهشی فعال دارند و بزرگترین دانشگاهها در اختیار آنها است.
ابنا: اگر ممکن است از فعالیت خود در حوزه ترجمه آثار اسلامی گزارشی دهید.
طی این مدت حدود 70 کتاب از زبانهای فارسی و عربی را به زبان اردو بازگردانده و در اختیار علاقهمندان پاکستانی قرار دادم. شش کتاب از امام راحل(ره) و چهار کتاب از رهبر معظم انقلاب اسلامی ترجمه کردم. همچنین کتابهایی نظیر معالم المدرستین (تألیف علامه عسکری در 3جلد)، مفاتیح الحیاة (آیت الله جوادی آملی)، 25 جلد کتاب در موضوعات مختلف به سفارش مجمع جهانی اهل بیت(ع) را به ترجمه رساندهام که برخی در ایران و برخی در پاکستان چاپ شده است.
ابنا: درباره تحولات جدید در طی این سالها در کشورتان برای ما بگویید؟
در هفت هشت سال اخیر به سبب گسترش فضای مجازی، تحولی در کل جامعه به وجود آمده است؛ به ویژه در منطقه ما (شمال پاکستان که یک منطقه شیعه است) که منطقهی بستهای بود اما امروزه ارتباط با کل دنیا شکل گرفته است و جامعه و به ویژه جوانان بسیار دستخوش تغییر قرار گرفتهاند.
در گذشته کتابخوانی رایج بود اما امروزه 80 درصد کمتر شده است؛ قبلاً مردم صبح زود برای نماز بیدار میشدند و به کارهای خود میپرداختند ولی الآن بسیاری از آنان ساعت 12 صبحانه میخورند!. سابقا بیبند و باری اخلاقی بسیار نادر بود اما الآن زیاد شده است.
استقبال از علما و روحانیون مقداری کم شده است چرا که پیشتر هرچه علما میگفتند مردم میپذیرفتند. امروزه مردم بهروز شدهاند اما به نظر میآید که علما و روحانیون به اندازه آنان بهروز نشدهاند چرا که مردم جواب بهروز برای سوالاتشان میخواهند. و باید سخنانشان طبق مقتضای زمان باشند.
البته در کنار این اشکالات، فضای مجازی ظرفیتهایی را نیز برای ما ایجاد کرده است چون سطح فکری مردم بسیار بالا رفته است.
ابنا: آیا وهابیت در مناطق شما فعالیت جدیای داشته است؟ اگر داشته، آیا برای شیعیان مشکلی پیش آورده اند؟
بله، وهابیها در سطح کل پاکستان فعالیت زیادی داشتهاند و نه تنها برای شیعیان بلکه برای اهل تسنن نیز مشکلات متعددی ایجاد کردهاند. همچنین امنیت پاکستان را به خطر انداختند تا جایی که ارتش مجبور شد در برخی مناطق چهار سال با آنان بجنگد. برای نمونه، در مناطقی از شمال پاکستان، طالبان فعالیت داشت که ارتش مجبور شد یک میلیون نفر را از خانه هایشان بیرون کند و در چادرها اسکان دهد. کل شهر و مناطق را تخلیه کردند تا بتوانند با آنها بجنگد. ولی در منطقه ما که 94 درصد از شیعیان هستند ظرفیت برای اینچنین فعالیتهایی از سوی آنان وجود نداشته است. چرا که ما اکثریت هستیم و رفتارهای حساسیتبرانگیز نسبت به برادران اهل سنت نداریم.
کشورهای غربی دیدند که اسلام به سرعت در کشورهای جهان در حال گسترش است؛ برای متوقف کردن این حرکت، از اسلام تکفیری حمایت و تقویت کردند.
ژنرال اختر عبدالرحمن یک ژنرال پاکستانی که با ژنرال ضیاء الحق در هواپیما کشته شد، کتابی نوشته و در آن گفته است که ما به همراه آمریکا طالبان را تقویت کردیم. این ژنرالها کمی از جهت سیاسی به ایران نزدیک شدند، همین باعث شد تا آنها را از بین ببرند.
در جنگ ایران و عراق، ایران به اسلحه نیاز داشت و توان تهیه آن را از بازارهای بین المللی نداشت. ژنرال ضیاء الحق و ژنرال اختر موشک استینگر آمریکایی را به ایران تحویل دادند و ایران از طریق آن، بغداد را هدف قرار داد. همان موقع آمریکا گفت تنها پاکستان موشک استینگر را دارد و حتماً ایران از پاکستان تحویل گرفته است. همان زمان گروهی از آمریکا برای تحقیق و بررسی موضوع آمدند؛ خود پاکستان هیچوقت از آن موشکها استفاده نکرده است و آمریکا میدانست چقدر از این موشکها توسط پاکستان به ایران تحویل داده شده است.
وقتی گروه تحقیق و تفحص به پاکستان آمدند، ژنرال ضیاء الحق و ژنرال اختر، جلسهای گذاشتند که چکار کنیم؟ برای مثال اگر ما 400 موشک از آمریکا دریافت کرده باشیم، 100 عدد بیشتر باقی نمانده است؛ برای جلوگیری از تحقیقات آمریکاییها، مرکز اسلحه را منفجر میکنیم. این اسلحهخانه در خود شهر راولپندی بود که تماما منفجر شد. آمریکاییها بررسی کردند و لاشههای استینگرها را شمردند و از کمیِ تعداد آنها برایشان محرز شد که پاکستانیها آن را در اختیار ایران قرار دادهاند. و همین باعث شد آمریکاییها این دو ژنرال را کشتند.
این دو ژنرال در سفری سوار هواپیما بودند و سفیر آمریکا هم در همان پرواز حضور داشت. موشکی به هواپیمایشان زدند و همه را کشتند. تا به حال هم تحقیقاتی راجع به اینها صورت نگرفته است.
شما میدانید که چرا به طالبان «طالبان» میگویند؟ افغانیها به طلاب علوم دینی خود نام طالب میگذارند. تعداد زیادی از ملیتهای مختلف در مدارس دینی افغانستان با بودجههای عربستان سعودی تحصیل کرده و آموزشهای چریکی کامل دیده بودند. در دولت اول طالبان، در یک شب به تمام افغانستان رفته و ظرف یک هفته تمام افغانستان را به دست گرفتند. تکفیریها تروریسم را ترویج دادند و شیعه و سنی و مسیحی و بودایی و ... همه را میکشتند. دو برج آمریکایی را (11 سپتامبر) ضمن یک صحنهسازی تخریب کردند و مسلمانان را در دنیا به نام تروریست، شناساندند و به این بهانه آمریکاییها کل اروپا را علیه اسلام بسیج کردند و به افغانستان حمله کرده و ظرف یک هفته دولت طالبان را از بین بردند.
ابنا: روابط درونی شیعیان چطور است؟
اختلافهای درون شیعیان میان احزاب و گروههاست و من اینها را خطری برای شیعه تلقی نمیکنم. بلکه این را زمینه کار و فعالیت میدانم که باعث ایجاد برنامههای دقیقتر میشود. برای نمونه من اهداف و برنامههایی در سر دارم و بر اساس آن فعالیت میکنم و دانشگاه میسازم اما شما هم که با نظر من مخالفید و روش دیگری را موثر میدانید، در مقابل من فعالیت میکنید و دانشگاه و فضای علمی میسازید. این کاری خیلی خوب، و در جهت رشد بسیار مؤثر است. این اختلاف هیچ ضربهای نمیزند. به فرض اگر اتحادی وجود داشته باشد ولی کار و برنامه خاصی نباشد، چنین اتحادی فایده ندارد که هیچ، بلکه ضربه میزند و ما را به عقب بازمیگرداند.
ابنا: در پاکستان غالی هم وجود دارد؟
بله، غالیها خیلی قوی هستند و از طرف آمریکا و انگلیس هم پشتیبانی خوبی میشوند و در غالب سخنران و مداح و ذاکر اهل بیت(ع)، نفوذ کردهاند. آنان اکثرا درس نخواندههای حوزه هستند که چند سخنرانی یاد گرفته و با شعارهای غلو آمیز مردم را منحرف میکنند.
ابنا: آیا به شکل یک حزب درآمدهاند یا در حد چند سخنران و مداح هستند؟
نه، در قالب حزب معین فعالی نیستند اما گاهی میبینید یک مداح، میلیونها نفر مرید دارد و سخنرانی میکند. یا با یک فراخوان آنها هزاران نفر جمع میشوند و شعار میدهند.
ابنا: روشنگری علما در اینگونه انحرافات به چه صورت است؟ آیا علما ورود میکنند؟
روشنگری علما در جای خود است و در بسیاری از موارد به خاطر همین روشنگریها اصلاح صورت میگیرد. در همین اسلام آباد بعضا غالیها بیست، سی منطقه سخنرانی میکردند، حالا در راولپندی اسلام آباد، غالیها دیگر حضور ندارند و تنها مردم پای سخنان علما مینشینند.
ابنا: اینها بیشتر از کجا خط گرفته و حمایت میشوند؟
اینها از طرف غرب و وهابیها و تکفیریهای افراطی بسیار پشتیبانی میشوند. افراد مرموزی برای اینها تامین بودجه میکنند و برایشان جلسات ترتیب میدهند.
حتی بلیطهای رایگان برایشان تامین میکردند و آنها را به سوریه میفرستادند. آنها هم به صورت عریان مراسم عزاداری برگزار میکردند و به بزرگان اهل سنت دشنام میدادند. ایادی عربستان هم از این مجالس فیلم تهیه میکردند و به اهل سنت سوریه نمایش میدادند و احساسات آنها را تحریک میکردند تا با شیعیان وارد جنگ شوند. جالب است که برخی از این افراد در گذشته از وهابیها و اهل حدیث بودند و یکباره چنین فعالیتهایی کردند.
ابنا: غلو در اینها به چه صورت است؟ چه عقائدی را بیشتر ترویج میکنند؟
در سخنرانیهایشان تلاش میکنند خداوند را کوچک جلوه داده و امام علی(ع) را بزرگ بنمایانند. یا میگویند نیازی به نماز و عبادات نیست؛ همین که امام حسین(ع) سجدهای کرده، ثواب آن برای ما هم کافی است! همچنین میگویند که ما از ائمه تقلید میکنیم و این ملاها که مردم را دعوت به انتخاب مرجع تقلید میکنند به دنبال ایجاد انحراف هستند.
غالیها در برنامههای خود حتی مسجد و نماز را لعنت میکنند! بلند فریاد میزنند: «بر مسجد لعنت؛ بشمار!»، استدلالشان هم این است که امام علی(ع) در مسجد کشته شد و اگر مسجد نمیرفت کشته نمیشد. سجده و نماز بود که باعث شد امام حسین(ع) کشته شود!
اینها در پاکستان در گرایش افراد به سلفیها و تکفیریها نقش بسیار مؤثری داشتند. یعنی طالبان و القاعده با این انگیزهها بسیار رشد کردند.
ابنا: خیلی متشکریم از اینکه فرصت گرانقدر خود را در اختیار ما قرار دادید.
...................................
پایان پیام/ 167