خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

چهارشنبه ۵ دی ۱۴۰۳
۶:۴۳
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
یکشنبه
۶ آبان
۱۴۰۳
۹:۲۱:۰۵
منبع:
مجله فرا کتاب
کد خبر:
1498603

زندگینامه شهید مصطفی صدرزاده

مصطفی صدرزاده متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ در شهرستان شوشتر می باشد که در ۱ آبان ماه ۱۳۹۴ در حلب به شهادت رسید. او با نام جهادی سید ابراهیم، از شهدای مدافع حرم و فرمانده ایرانی گردان عمار از لشکر فاطمیون بود. شهید صدرزاده همزمان با تاسوعای حسینی به شهادت رسید. از این شهید دو فرزند به یادگار ماند.

آآ

خبرگزاری اهل بیت (ع) / ابنا: مصطفی صدرزاده در تاریخ 19 شهریور 1365 در شوشتر استان خوزستان به دنیا آمد. پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی بود و مادرشان سیده هستند.

بعد از چند سال به خاطر حساسیت مادر شهید به آب و هوای اهواز راهی شمال کشور می ‌شوند و در یک خانه کوچک در روستای بندپی شرقی در «گلیا» که به معنی گلوگاه بود، در استان مازندران به زندگی ادامه می‌ دهند.

مصطفی در یادگیری لهجه ‌ها استعداد خوبی داشته است و دو ماهه در شمال لهجه مازندرانی را یاد می گیرد. بعد از دو سال از مازندران راهی کهنز شهریار می‌ شوند.

شهید در محله خود در شهریار با بسیج آشنا می‌ شود و در ساخت مسجد محله هم بسیار کمک می کند و چهارشنبه هر هفته را وقف حضور در مسجد می ‌کند.

احترام به بزرگتر ها و مهربانی با کودکان و دست بوسی کوچکتر ها نسبت به بزرگتر ها سنتی بود که شهید صدرزاده در مسجد محله رسم کرده بود .

او سال 87  وارد حوزه شد و حدود 4  سال درحوزه علمیه امام جعفر صادق (ع) تهران درس خواند. سپس در رشته ادیان و عرفان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز تحصیل کرد.

ایشان در سال 1386 و در 13 اردیبهشت با دختر یکی از همسایه ‌ها که بعدا متوجه می ‌شوند خواهر یکی از دوستان ایشان است عقد می ‌کنند و در 19 شهریور همان سال همزمان با روز تولد شهید مراسم ازدواج را برگزار می‌ کنند. حاصل این ازدواج دو فرزند به نام ‌های فاطمه و محمدعلی است.

خانم سمیه ابراهیم پور همسر شهید صدرزاده قبل از ازدواج با ایشان طلبه بودند و همزمان مسئول پایگاه بسیج خواهران مسجد امیرالمومین (ع) و شهید مصطفی صدرزاده همزمان مسئول پایگاه نوجوانان همان مسجد اما یکدیگر را نمی‌ شناخته اند.

مصطفی صدرزاده از تابستان سال 1392 و تا زمان شهادت چندین بار برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) سوریه اعزام می ‌شود و هر بار هم با یک عنوان؛ بار اول به عنوان آشپز یک گروه می روند تا زمانی که به عنوان یک افغانی وارد تیپ فاطمیون می ‌شوند و فرمانده گردان عمار این تیپ می ‌شوند.

ایشان صرف دو ماه می‌ تواند لهجه افغانستانی را یاد می ‌گیرد و وارد تیپ فاطمیون می ‌شود. پدرشهید صدر زاده درباره افغان شدن او را اینگونه تعریف می‌ کند: «مصطفی با ابو حامد آشنا شد و می‌گفت می ‌خواهم با بچه ‌های فاطمیون به سوریه بروم. ابوحامد به او می گوید که حیف شد اگر افغانی بودی می ‌توانستی.

از همان جا این فکر در ذهن مصطفی جرقه می ‌زند که خب می ‌روم افغانی می‌ شوم و بر می گردم. خیلی سریع و کمتر از دو ماه لهجه افغانستانی را یاد گرفت. به مشهد رفت تغییر چهره داد.

اما لهجه ‌ای که یاد می ‌گیرد لهجه بچه‌ های شیعه افغانستان نیست و همین برایش دردسر می‌ شود. آنجا بچه ‌های افغانستانی فکر می ‌کنند شاید نفوذی باشد و از او روی بر می گردانند. اما از اقبال مصطفی ابو حامد می‌ آید، او را بغل می ‌کند و می ‌گوید او از خودمان است.»

شهید صدرزاده در میدان رزم به «شیر بیشه فاطمیون» معروف بود.

نکاتی که شهید صدرزاده به آن ها سفارش کرده اند:

وقتی کار فرهنگی را شروع می کنید با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم، وقتی که کارتان می گیرد و دورتان شلوغ می شود تازه اول مبارزه است زیرا شیطان به سراغتان می آید. اگر فکر کرده اید که شیطان می گذارد شما به راحتی برای حزب الله نیرو جذب کنید، هرگز!

اگر می خواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سر بزنید، زندگی نامه شهدا را بخوانید و سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید.

سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می‌ دهد، دعای ندبه و هیئت چهارشنبه را محکم بچسبید، خودسازی دغدغه اصلی شما باشد.

مادر شهید صدرزاده در دیداری که با رهبر معظم انقلاب اسلامی داشتند از نذر حضرت عباس (ع) روایت کرد و گفت: «مصطفی تقریبا 3 سالش بود، در روز تاسوعا در روضه نشسته بودم که مصطفی جلوی در با موتور تصادف کرد و گفتند که از دنیا رفته است. من همینطور که جلوی کتیبه های حضرت عباس (ع) نشسته بودم، گفتم یا حضرت ابوالفضل فرزندم را نذرتان کردم، نگهش دارید تا سرباز شما باشد.»

مصطفی در آن حادثه که قبل از اذان ظهر روز تاسوعا پیش آمده بود، زنده ماند و سال ها بعد در روز تاسوعای سال ۹۴ دقایقی قبل از اذان ظهر به شهادت رسید.

سیدمصطفی صدرزاده روز قبل از شهادت به دوستانش گفته بود که با یک گلوله شهید می ‌شود و عاقبت در اول آبان سال ۹۴ در عملیات محرم در روز تاسوعا در مبارزه با تروریست ‌های تکفیری در حومه حلب به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار به خاک سپرده شد.