خبرگزاری اهل بیت (ع) / ابنا:
شبهه: فلسفه خواندن نماز به زبان عربی چیست؟
پاسخ: نماز یکی از فروعات دین و از اعمال عبادی است که بهصورت واجب، در پنج وقت، در طول روز، به جا آورده شده و در متون دینی ما از آن با عنوان شرط قبولی سایر اعمال و ستون دین یاد شده است.
قرآن کریم، اهتمام و توجه ویژه ای به این عمل عبادی داشته و در جای جای آن، دستورات و نکاتی در این خصوص بیان فرموده است.
انسان می تواند با هر زبانی که خواست، در غیر نماز باخدا سخن گفته و با او راز و نیاز کند.
دردها و نیازهای خود را با او در میان بگذارد و دعا بخواند. حتی در قنوت نماز که قسمت خواستن حاجت ها است، به فتوای اکثر مراجع، انسان می تواند به فارسی یا هر زبان دیگر با او سخن گوید.
پس منعی برای ارتباط باخدا به وسیله زبان مادری نیست؛ ولی نماز به جهت برخی ویژگی های معیارگونه و نمادگونه می بایست با آدابی خاص اقامه شود.
نماز یک شعار و یک معیار برای مسلمانان است و اقامه نماز به هر زبانی، ممکن است اصل آن را در طول زمان دچار دگرگونی و تحریف کند؛
مانند اینکه سرود ملّی برای یک کشور، یک معیار و یک شعار است و همه مردم ایران به هر زبان و گویشی که هستند می بایست سرود ملی را به زبان فارسی بخوانند و الا از شعار بودن ساقط می شود.
درنتیجه از آنجا که نماز معیار و یکی از اساسی ترین عبادات در دین اسلام است، لذا باید بدون کم و کاست و به همان صورتی که خداوند دستور داده اقامه شود.
اسلام یک دین جهانی است و می خواهد همه مسلمانان را به وحدت و اتحاد دعوت کند، وحدت در عبادت، آن هم با آدابی یکسان و به سوی قبله ای واحد، یکی از عوامل مهم در اتحاد مسلمانان است. ولی اگر هر کس به هر زبانی و با هر آدابی که خود می خواهد نماز بخواند، این وحدت از بین خواهد رفت.
از نظر زبان شناسان، زبان عربی از کامل ترین زبان های دنیاست که به خوبی می تواند مفاهیم و مطالب گسترده و عمیق را در قالب های زیبا و کوتاه بیان کند. درحالیکه باقی زبان ها به این قدرت نیستند.
بهعنوان مثال کلمه ای که معادلِ عبارت «الرحمن» و «الرحیم» باشد، در فارسی وجود ندارد و «بخشنده و مهربان» معادل کاملی برای آن نیست.
عبادت، خضوع و خشوع در برابر خدا است و هدف از آن، رساندن انسان از خود محوری به خدامحوری است و از این رو باید خدا را به گونه ای پرستید که او دستور داده است. از این رو، تأثیر دادن میل و اراده شخصی انسان در نماز، با روح اطاعت و عبادت منافات دارد.
پی نوشت ها و منابع:
1- شیخ صدوق، أمالی الصدوق، بیروت، نشر اعلمی، ۱۴۰۰ ق، چ ۵، ص۴۶۱.
2- محمدی ریشهری، محمد، الصلاه فی الکتاب و السنه، ترجمه عبدالهادی مسعودی، قم، دارالحدیث، چ ۱، ۱۳۷۷ ش، ج۵، ص۳۷۰.
3- طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین حوزه علمیه قم، چ ۵، ۱۳۷۴ ش، ج۴، ص۱۶۰؛ مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چ ۱، ۱۳۷۴ ش، ج۹، ص۳۰۰ و ج۱۳، ص۳۱۱.