خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳
۴:۰۶
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
سه‌شنبه
۸ آبان
۱۴۰۳
۹:۳۱:۱۰
منبع:
پژوهشکده باقرالعلوم
کد خبر:
1499252

اهمیت تواضع در آیات و روایات

تواضع و اخبات به معنای حقیقت و باطن ایمان است و لذا کسی که به این مقام دست یابد به حقیقت ایمان دست یافته و انسانی مطمئن و دارای ثبات عقیده و آرامش می‌باشد که هیچگونه خوف و حزن ندارد و تسلیم محض خداست.

آآ
خبرگزاری اهل بیت(ع) / ابنا: فروتنی به عنوان یک فضیلت و یا هنجار اجتماعی در جامعه پذیرفته شده است. هر چند کسانی هستند که در برابر این فضیلت تنها به ستایش آن بسنده می‌کنند و در مقام عمل چیزی از آن را نشان نمی دهند اما کشش طبیعی و فطری انسان به فروتنی و تواضع، آن را به فضیلت انسانی تبدیل نموده است و حتی کسانی که در عمل از آن سرباز می زنند در برابر انسان های متواضع، واکنشی از سر ستایش نشان می‌دهند.

فروتنی در علوم اخلاقی به عنوان یک فضیلت مورد تشویق قرار می‌گیرد و در علوم تربیتی و رفتاری به شکل یک هنجار در جامعه ترویج می‌شود. در مقابل، هر انسانی از تکبر و استکبار در حوزه اخلاق و رفتار بیزاری می‌جوید و به عنوان امری ضدارزشی نفرت خویش را ابراز می‌کند. هر چند که ممکن است در برابر متکبران و مستکبران توان ایستادگی نداشته باشد و گاه به ناچار در برابرشان تسلیم شود ولی در دل از آنان نفرت دارد.

در فرهنگ اسلامی به همان اندازه که از فروتنی در حوزه اخلاق و رفتار ستایش شده از تکبر و استکبار انتقاد گردیده و حتی به فروتنان فرمان داده شده تا در برابر مستکبران مقابله به مثل کرده و از فروتنی بپرهیزند که این تواضع و فروتنی، مستکبران را بر رفتار نابهنجار و اخلاق زشت و ناپسندشان تشویق و ترغیب می‌کند.

معنای اخبات (تواضع)
اخبات که از واژه خبت گرفته شده در اصل به معنای زمین هموار، دشت و زمین مطمئن و دارای ریگ، دشت بدون گیاه، زمین سخت و هموار و زمین گود و پهناور است[1]و اصطلاحا به معنی فروتنی کردن، خضوعوخشوع می باشد.[2]

اخبات (تواضع) درآیات و روایات
اخبات به معنای حقیقت و باطن ایمان است و لذا کسی که به این مقام دست یابد به حقیقت ایمان دست یافته و انسانی مطمئن و دارای ثبات عقیده و آرامش می‌باشد که هیچگونه خوف و حزن ندارد و تسلیم محض خداست. از امیرالمومنین امام علی(ع) در دعای ختم قرآن روایت شده که آن حضرت چنین درخواستی از خداوند می‌کند: «اللهم انی اسالک اخبات المخبتین»[3]، خداوندا از تو خشوع خاشعان را مسألت مینمایم.
در قرآن در سوره‌های هود آیه ۲۳ و حج آیه ۳۴ و ۵۴ به مقام مخبتین اشاره شده و صفات آنان تبیین گردیده است.
مفسران با توجه به این آیات، اخبات را اطمینان به خدا دانسته‌اند که به واسطه آن ایمان شخص هرگز متزلزل و سست نمی‌شود و همانند زمینی سخت و محکم در آن جا استقرار یافته است.[4]چنین شخصی دارای نوعی خشوع و خضوع و حالتی استمراری از انابه و تضرع است؛ به گونه‌ای که هرگز از خدا منقطع نمی‌شود و دمی از او غافل نمی گردد. کسی است که تنها در اندیشه پروردگار و عمل برای رضای اوست و برای عبادت او از همگان بریده و به وی پیوسته است.[5]

برخی از مفسران با توجه به آیه ۲۳ سوره هود که می فرماید: «وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ» بر این باورند که مخبتان به حالتی قلبی و معنوی دست می‌یابند که قبول ایمان و عمل را می‌بایست در این حالت دانست و بی وجود این حالت روحی و روانی در انسان نمی‌توان از درستی ایمان و قبولی عمل سخن گفت. از این رو این دسته از مفسران معتقدند که بدون اخبات نمی‌توان ایمان و عمل را کامل دانست و شرط کارساز بودن ایمان و عمل را می‌بایست در اخبات جست که به خاطر آن شخص وارد بهشت برین می‌شود.[6]

از آنجا که حقیقت اسلام جز تسلیم در برابر خدا نیست و این تسیلم برخاسته از بینش و نگرش خاصی در انسان می‌باشد که در حوزه عمل به شکل عمل به آموزه های وحیانی ظهور می‌کند حقیقت تسلیم را اخبات دانسته‌اند و گفته‌اند که تسلیم و اخبات یکی هستند و برای تایید نظر خویش به این روایت امام صادق (ع) استناد می‌کنند که می‌فرماید: «أتَدْرُونَ مَا التَّسْلِیمُ ... هُوَ وَ اللَّهِ الْإِخْبَات»[7]آیا می دانید که تسلیم چیست؟... به خدا سوگند تسلیم همان اخبات است.

ویژگی مخبتان
چنان که گفته شد اخبات ارتباط تنگاتنگی با ایمان و عمل صالح دارد و از این رو مُخبِت، همان کسی است که تقید کامل به ایمان و عمل صالح داشته و در مقام تسلیم نشسته است. خداوند در آیه ۲۳ سوره هود می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ»آنان در برابر خدا متواضع و فروتن و مطمئن به پروردگار و اهل دانش هستند.این دانش ایشان همراه بصیرتی است که برخاسته از دانش و بصیرت الهی می‌باشد و خداوند است که به طور مستقیم به ایشان حقایق را نشان می‌دهد.
از این رو آنان را کسانی شمرده است که دارای نشانه و بینه‌ای از سوی پروردگارشان هستند که آنان را می‌پروراند.
مخبتان انسان هایی با دلی سالم و قلبی نرم در برابر حق و حقیقت هستند: «تُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ»[8]
آنان کسانی هستند که هرگز ستم نمی‌ورزند و از آنجا که به طور کامل به روز جزا ایمان و اطمینان دارند از حقوق شخصی خویش گذشته و در صدد انتقام برنمی‌آیند و همه اعمال و رفتارشان بر پایه تسلیم محض به خداوند انجام می‌شود.

تواضع و فروتنى در روایات اسلامى
در منابع شیعه و اهل سنت احادیث فراوانى در مورد تواضع به چشم مى‌خورد که بعضى درباره اهمیت تواضع و بعضى در باره علامت و آثار متواضعان و یا ثمره تواضع و آداب آن مى‌باشد.
در اهمیت تواضع تعبیرات بسیار جالبى در روایات آمده است:

1- در حدیثى از رسول خدا (ص) مى‌خوانیم:
«مَالِی لَاأَرَى عَلَیکُمْ حَلَاوَةَ الْعِبَادَةِ؟ قَالُوا وَ مَا حَلَاوَةُ الْعِبَادَةِ؟ قَالَ التَّوَاضُع»[9]
چرا من در شما حلاوت عبادت را نمى‌بینم؟ عرض کردند: حلاوت عبادت چیست؟ فرمود: تواضع.
ناگفته پیداست‌ ‌حقیقت عبادت، نهایت ‌خضوع در برابر پروردگار است. کسى که شیرینى خضوع و تواضع در برابر خدا را دریابد در برابر خلق خدا نیز متواضع است.

2- در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان(ع) آمده است:
«عَلَیکَ بِالتَّوَاضُعِ فَإِنَّهُ مِنْ أَعْظَمِ الْعِبَادَة»[10]
بر تو باد تواضع که از بزرگترین عبادات است.

3- ازامام حسن عسکرى (ع) نقل شده است که فرمود:
«التَّوَاضُعُ نِعْمَةٌ لَا یحْسَدُ عَلَیهَا»[11]
تواضع نعمتى است که در آن، مورد حسد دیگران قرار نمی‌گیرى.

معمولا هر نعمتى نصیب انسان مى‌شود مزاحمت‌هاى حسودان افزوده مى‌گردد و گاه این حسادت چنان فضاى زندگى را تنگ مى‌کند که زندگى بر صاحب نعمت مشکل مى‌شود ولى تواضع از این قاعده کلى مستثنى است.

آثار تواضع:
در باره ثمرات و آثار مثبت تواضع نیز روایات فراوانى از معصومین به ما رسیده است که چند حدیث پر معنى را در ذیل مى‌آوریم:

در حدیثى از امام امیرالمؤمنین(ع) مى‌خوانیم:
«ثَمَرَةُ التَّوَاضُعِ الْمَحَبَّةُ[12]و ثَمَرَةُ الْکِبْرِ الْمَسَبَّةُ»[13]
میوه درخت تواضع و فروتنى کردن دوستى و محبت است،

در حدیث دیگرى از رسول خدا (ص) مى‌خوانیم:
«التَّوَاضُعُ لَا یزِیدُ الْعَبْدَ إِلَّا رِفْعَةً فَتَوَاضَعُوا یرْفَعْکُمُ اللَّه‌».[14]
تواضع و فروتنى جز بلندى و رفعت مقام بر انسان نمى‌افزاید پس شما هم متواضع باشید تا خداوند شما را بلند مقام سازد.

گاه چنین تصور مى‌شود که تواضع انسان را کوچک مى‌کند در حالى که این یک برداشت ‌سطحى و نادرست است. همواره مى‌بینیم افراد متواضع در جامعه مورد احترام و داراى عظمت و شخصیت هستند و تواضع بر منزلت آنها مى‌افزاید.

در حدیثى ازامام صادق(ع) آمده است:
«التَّوَاضُعُ أَصْلُ کُلِّ خَیرٍ نَفِیسٍ وَ مَرْتَبَةٍ رَفِیعَةٍ... وَ مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ شَرَّفَهُ اللَّهُ عَلَى کَثِیرٍ مِنْ عِبَادِهِ... وَ لَیسَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادَةٌ یقْبَلُهَا وَ یرْضَاهَا إِلَّا وَ بَابُهَا التَّوَاضُعُ- وَ لَا یعْرِفُ مَا فِی مَعْنَى حَقِیقَةِ التَّوَاضُعِ إِلَّا الْمُقَرَّبُونَ مِنْ عِبَادِهِ الْمُسْتَقِلِّینَ بِوَحْدَانِیتِهِ- ...[15]
تواضع ریشه هر کار نیک و با ارزش است و مقام والایى است... و هر کس براى خدا تواضع کند خداوند او را بر بسیارى از بندگانش شرافت مى‌بخشد... و هیچ عبادتى براى خدا مورد رضا و قبول نخواهد بود مگر اینکه درب آن تواضع است و حقیقت تواضع را جز مقربانى که مستقل در وحدانیت‌خداوند هستند درک نمى‌کنند...

این سخن را با حدیثى که از حضرت مسیح(ع) نقل شده است پایان مى‌دهیم که می‌فرماید:
«بِالتَّوَاضُعِ تُعْمَرُ الْحِکْمَةُ لَا بِالتَّکَبُّرِ وَ کَذَلِکَ فِی السَّهْلِ ینْبُتُ الزَّرْعُ لَا فِی الْجَبَل‌».[16]
به وسیله تواضع، مزرعه حکمت آباد مى‌شود نه به وسیله تکبر، چنانکه زراعت در زمین نرم و هموار مى‌روید نه بر روى کوه!

انواع تواضع:

تواضع بر دو گونه است: 1ـ تواضع در برابر خدا که از خواص اصلی عبودیت و بندگی است و بدون آن ماهیت بندگی محقق نمی‌‌شود 2ـ تواضع در برابر انسان‌های با ایمان یا انسان‌هایی که تواضع در برابر آن‌ها اثر مثبت دارد و موجب جذب آن‌ها به سوی ارزش‌ها می‌گردد.

تواضع در برابر خدا

نشانه تواضع در برابر خدا، تسلیم در برابر فرمان‌های او، اطاعت و کمال خشوع و خضوع در برابر عظمت او می‌باشد. به گونه‌ای که انسان آنچه دارد همه را از آن خدا دانسته و خود را ذره‌ای بسیار ناچیز از مخلوقات او بداند؛ شاکر و سپاسگزار بی‌چون و چرا باشد و از هرگونه خودخواهی در برابر خواست خدا پرهیز نماید.

تواضع نسبت به همدیگر

نوع دیگر تواضع، تواضع در برابر انسان‌ها، در برابر پدر و مادر، همسایگان، دوستان، بستگان و سایر مردم است. تواضع موجب استحکام پیوند انسان‌ها و محبّت و الفت بیشتر شده و بر صفا و صمیمیت می‌افزاید و هر گونه کدورت و بدبینی و آثار شوم دیگر، مثل تکبّر و خودخواهی را از جامعه پاک می‌سازد.

تواضع موجب ارتفاع مقام و افزایش احترام انسان در جامعه شده و باعث اعتماد و آرامش می‌گردد و به اخلاق انسان زینت می‌بخشد و رشته‌های روابط حسنه و ارتباط صمیمانه را محکم می‌کند و انسان را در برابر حق تسلیم نموده و از هرگونه زورگویی و تجاوز به حقوق دیگران باز می‌دارد و به طور خلاصه، منشأ برکات معنوی و اخلاقی فردی و اجتماعی بسیاری خواهد شد.

تواضع مثبت و منفی

البته لازم به تذکّر است که باید مرزها را شناخت و دانست که مرز بین ذلّت و تواضع، مرز باریکی است. ای بسا افرادی که بر اثر اشتباه، به عنوان تواضع، تن به گناه ذلّت می‌دهند که می‌توان از آن به تواضع منفی تعبیر کرد. این گونه تواضع ساختگی در اسلام به شدّت نهی شده است. قرآن در توصیف فرزانگان ممتاز می‌فرماید: «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ»[17] آنها در برابر مومنان متواضع و در برابر کافران، خشن و سرسخت هستند.

از این آیه به روشنی استفاده می‌شود که تواضع در برابر کافران و سرکشان، منفی و ناصحیح است.


منابع :

[1] - راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ قرآن، دمشق سوریه، دارلقلم، 1412ه، چاپ اول،ص ۲۷۲
[2] - دهخدا، علی اکبر؛ لغت نامه دهخدا، تهران، چاپخانه مجلس، سال 1325 ش، ج3 ، ص1484.
[3] - مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرراخبارالائمة الاطهار، بیروت، وفا، 1403ه، نوبت دوم،ج ۸۹، ص۲۰۶.
[4] - طباطبایی، سید محمد حسین؛المیزان ،بیروت، الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1391، ج ۱۰، ص ۱۹۳.
[5] - طبرسی؛مجمع البیان، رسولی محلاتی و یزدی طباطبایی،بیروت،دارالمعرفه، چاپ دوم، 1408، ج ۵ ص ۲۳۰.
[6] - هاشمی رفسنجانی، اکبر؛ تفسیر راهنما، قم، دفتر تبلیغات اسلامی ، چاپ اول، 1378، ج ۸ ص ۶۱
[7] -کلینی محمدبن یعقوب؛الکافی، علی اکبر غفاری،بیروت،ج1 ص391.
[8] - قرآن کریم، سوره حج، آیه ۵۴.
[9] -ورام،مجموعه‌ ورام (تنبیه الخواطر)، قم،فضیلت تواضع، ص374.
[10] - مجلسی محمد باقر، بحارالانوارالجامعة لدرراخبار الائمة الاطهار، بیروت، وفا، 1403ه، نوبت دوم ج‌ 72 ص 119
[11] - همان، ج‌ 75ص 374
[12] - عبد الواحد، آمدی،تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378،چاپ دوم،ص249.
[13] - همان، ص310.
[14] -ورام،مجموعه‌ ورام (تنبیه الخواطر)، قم،ج‌1، باب الغضب، ص 126
[15] - مجلسی محمد باقر، بحارالانوارالجامعة لدرراخبار الائمة الاطهار، بیروت، وفا، 1403ه، نوبت دوم ج‌72 ص 121
[16] -کلینی محمدبن یعقوب،الکافی، علی اکبر غفاری،بیروت،ج‌1،ص 37
[17] - قرآن کریم، سوره مائده، آیه ۵۴.