خبرگزاری اهل بیت (ع) / ابنا: برای تمرکز حواس و جلوگیری از پرش های مزاحمِ قوۀ خیال و وهم، استفاده از موسیقی را پیشنهاد می شود.
چون موسیقی در برخی موارد خاص و ویژه، آدمی را میخ کوب می کند و باعث ایجاد تمرکز می شود. تا جایی که گاهی چنان انسان را تحت تأثیر قرار می دهد.
موسیقی مورد نظر با غنای مُحرَّم شرعی تفاوت دارد. ”غنا” آن لحن و صوت یا اشعار و ابیات و سخني است که حیوانیت انسان را تقویت و انسانیت او را تضعيف مي كند.
و امور پست دنیایی را در دید انسان زیبا جلوه می دهد و از سوی دیگر امور ماورائی و ملکوتی و الهی را از یادش می برد. این همان غنای مُحرَّم شرعی.
ولی ”موسیقی” یعنی صوت و آواز موزون، چه از انسان و حنجرۀ او صادر بشود و چه از آلات موسیقی.
گاهي صوت و لحن و كلام موسیقی هست ولي غنا نيست؛ مثل بسیاری از همین کنسرت های عرفانی که توسط هنرمندان با معرفت و صاحب ذوق كه جان مايه هاي عرفانی و معنوی دارند اجرا می شود.
گاهی در برخی اظهارات غیر فنی، دو مقولۀ موسيقي و غنا با هم خلط می شوند. و هر دو را به يک چوب می رانند كه درست نيست؛ بلكه بايد ميان اين دو فرق گذاشت.
بهترین فرمایشات در این زمینه از مقام معظم رهبری نقل شده است. ایشان در باره موسیقی و غنا جمله بسیار زیبایی دارند و می فرماید:
می دانید که من شیفته غرب نیستم؛ اما واقعاً سرنوشت موسیقی در غرب با سرنوشت موسیقی در شرق خیلی متفاوت است. در شرق موسیقی به ابتذال کشانده شد. اما در غرب این گونه نیست. گاهی در همین غرب کنسرت هایی اجرا می شود که ارزش خرید بلیت و شرکت در آن را دارد.
این فرمایش ایشان از این جهت زیبا و متین است که موسیقی را یک ابزار و هنری میداند که قابليت آن را دارد كه از آن برای ایجاد ارزشهای مثبت انسانی استفاده شود.
يعني موسیقی یک هنر است و از آن جهت که هنر است، ارزش دارد؛ ولي باید ببینیم که ما این هنر را به چه وادی می کشانیم و در چه فضایی به کار می بریم.
درست مثل نقاشی، خطاطی، پیکرتراشی، شعرسرایی. مثلاً در همین فن شعر، کسی مانند حافظ شیرازی، آن را به اوج می رساند و به وسیله آن، مسائل ناب عرفانی را به ذهن و دل مخاطب القا و سرازیر می کند.
از سوی دیگر عده ای هم که اسیر شهوت و غضب هستند، اشعاری مبتذل می سرایند و انسان را به همان وادی کثیف شهوانی و حیوانی كه خود در آن گرفتارند می برند.
هنر نقاشی نیز به همین صورت است؛ گاهی با آن فن، عصر عاشورا را ترسیم می کنند كه خود در حکم یک مقتلِ مصور است؛ گاهی نیز از این هنر سوء استفاده می شود و صحنه های مبتذل خلق می کنند.
موسیقی نیز همین حكم را دارد. گاهی با آن در دل انسان یک حالت عرفانی و الهي را ايجاد می کنند و متاسفانه گاهی هم با آن، انسان را به وادی شهوت و غضب می برند.
گاهی شنیده می شود، برخی از خوانندگان و نوازندگان پیش از نواختن و خواندن، وضو می گیرند و در حال خواندن و نواختن، نيز اشک از چشمانشان جاری می شود.
چون عواطف و احساساتشان بهجوش می آید و تمام این ها در صوت و لحن و نغمه هایی که از آن ها صادر می شود، سریان پیدا می کند.
و این همانی است که انسان شنونده و مستمع را از تفرق و حواس پرتی می رهاند و قوه خیال و قوه وهم او را از پرش های غير متعارف دور می سازد.
نغمۀ سخن برای این هدف باید آرام بخش باشد. بعضی از نغمات، آرام بخش هستند و برخی موجب جنب و جوش و حركت و حماسی اند.
نغمه ها و اشعار حماسی در جنگ بهکار می روند و روح شجاعت و شهامت را در انسان های مبارز بیدار می کند.
اما برخی از موسیقی ها آرام بخش هستند و در دل ایجاد نرمی و ملایمت می کنند. تأثیر این چنینی است که مناسب با بحث ماست.
همچنین محتوا نیز باید معانی بلند و بالایی را در بر بگیرد. نه امور و معانی بی فایده یا کم فایده و پیشِ پا افتاده را.
پی نوشت ها و منابع:
1- هنر از دیدگاه مقام معظم رهبری، چاپ و نشر: دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۷٫