خبرگزاری اهل بیت (ع) / ابنا: عفت دارای دو مفهوم عام و خاص است. مفهوم عام آن، خویشتنداری در برابر هر گونه تمایل افراطی نفسانی است و مفهوم خاص آن، خویشتنداری در برابر تمایلات افراطی یا عفت جنسی است.
عفت در هر دو مفهوم عام و خاص آن اختصاص به جنس زن ندارد، بلکه هم برای زن و هم برای مرد یک ضرورت است
عفت در مفهوم خاص آن (عفت جنسی) بیش از مفهوم عام آن مورد تأکید قرار گرفته است و علت آن این است که شهوت جنسی قوی تر از دیگر شهوات است و انسان در این امور بیشتر در معرض خطر و سقوط قرار می گیرد و اعتدال در این امور دشوارتر است.
علمای اخلاق مجموع فضایل نفس را چهار فضیلت می دانند که عبارتند از:
حکمت، عفت، شجاعت و عدالت. و حکمت را فضیلت قوه ناطقه بیان کرده اند؛ شجاعت را از فضایل قوه غضبیه و عفت را از فضایل قوه شهویه؛ و عدالت را فضیلتی می دانند که از اعتدال این سه قوه به دست می آید.
در علم اخلاق عفت مربوط به قوه شهویه است. چنان که هرگاه قوای شهوانی معتدل گردید و از حد خود تجاوز نکرد و مطیع عقل شد و غرق در شهوات نشد و مخالف با دستورات قوه عاقله نبود و تحت فرمان عقل قرار گرفت، آن وقت فرد متصف به صفت عفت می شود.
و چنین کسی را عفیف می گویند.(1)
انسان با توجه به قوه عقل او دارای سه قوه وهم، غضب و شهوت است.
هر یک از این سه قوه وقتی در وضعیت افراط و تفریط قرار گیرند، رذایل اخلاقی نمایان می شوند و فضیلت های اخلاقی هنگامی تحقق می یابند که این سه قوه در وضعیت متعادل باشد.
قوه شهویه که تمایلات انسانی از خوردن، آشامیدن، آمیزش جنسی و مانند آن را دربردارد، وقتی در وضعیت افراط قرار می گیرد، انسان به دنبال رسیدن به همه امیال خود خواهد رفت و در این میان هیچ حد و مرزی نمی شناسد.
چنین وضعیت افراطی، اخلاقی تلقی نمی شود. متقابلا اگر این قوه در وضعیت تفریط باشد و هرگونه میل و شهوتی را بر خود ممنوع شمارد، در وضعیتی غیراخلاقی به سرمی برد.(2)
این مرز متعادل توسط نیروی عقل شناسایی می شود. براین اساس، این عقل انسان عفیف است که عنان شهوت را به دست می گیرد و به مدیریت و کنترل آن اقدام می کند .
عفت بدین معنا عام و شامل همه رفتارهایی است که به قصد ارضای میلی نفسانی انجام می شود.
با این همه بیشتر دانشمندان اخلاق، عفت را در تنها در مورد شهوت خوردن و آشامیدن و شهوت جنسی به کار بردند.
برای نمونه نراقی در تعریف عفت می گوید: عفت عبارت است از فرمانداری قوه شهویه از قوه عاقله به گونه ای که قوه شهویه در امور به خوردن و آشامیدن و مسائل جنسی پیرو امر و نهی عقل باشد.(3)
شاید این کاربرد انحصاری بدین رو باشد که قوی ترین و مهم ترین میل نفسانی در انسان میل به خوردن و رابطه جنسی است.
خواجه نصیرالدین طوسی در تعریف عفت گفته است:
عفت، ملکه خُلقی یا فضیلتی است که قوه شهوانی را کنترل کرده و زیر پوشش قرار می دهد تا اراده بر مقتضای تدبیر عقلی به سوی این قوه گسیل شود و اجازه نمی دهد که اراده انسان مستقیماً در دسترس قوه شهوانی قرار گیرد تا به سوی خواهش های نفسانی خود برود.(4)
آیت الله جوادی آملی در معنای عفت می گوید:
حصول حالتی نفسانی است که از غلبه شهوت جلوگیری می کند. عفت و استعفاف در قرآن در مسائل غریزه ای و مسائل مالی بکار رفته است.
خداوند متعال درباره عفت در مسایل غریزه ای در آیه ۳۳ سوره نور می فرماید:
افرادی که توان مالی برای ازدواج ندارند یا همسر مناسبی برای ازدواج نیافتند، عفت بورزند و خویشتن داری نمایند.
و در آیه 60 سوره نور نیز همین مضمون بیان شده است.(5)
کاربرد عفت در امور مالی در آیه 273 سوره بقره درباره کسانی است که در عین فقر و تهیدستی عفت می ورزند؛ نه به فقر تظاهر و نه دست به سوی کسی دراز می کنند، بلکه آبرومندانه زندگی می کنند، به گونه ای که دیگران که از وضع داخلی آن ها آگاه نیستند آنان را توانگر می پندارند.
بنابراین با توجه به تعاریف فوق می توان در پرتو معنای شهوت اینگونه بیان کرد که عفت در مفهوم خاص مربوط به قوای جنسی است. این بخش از عفاف به قدری مهم است که در عرف معمولاً واژه عفاف را در این مورد به کار می برند.
زیرا انسان ها در این بخش بیش از سایر بخش ها در معرض سقوط قرار دارند. اما در پرتو معنای عام شهوت، عفاف به معنای خویشتنداری در برابر هرگونه تمایل افراطی است که نفس به آن تمایل دارد.
نکته دیگری که از این تعاریف به دست می آید این است که عفت در مقابل شهوت قرار ندارد؛ به این معنی که برای دستیابی به عفت لازم نیست شهوت را به طور کلی از بین برد، چون اصل شهوت جزو نیازهای ضروری و طبیعی انسان است.
بلکه باید با قدرت عقل و تسلط بر نفس، آن را در مسیر اعتدال قرار داد. به عبارت دیگر عفت، میل متوسط و در مدار اعتدال است تا بتواند قناعت بدست آورد.
و نفس خود را غنی نموده تا از شهوات در سایر امور در امان بماند. با توجه به دشواری قراردادن شهوت در مسیر اعتدال و عفت ورزی، دستورات الهی کمک شایانی در این زمینه به انسان می کنند، زیرا فرامین الهی منطبق با فطرت آدمی است و پیروی از آن ها به خصوص در مورد عفت، استعدادهای نهفته انسان را بهتر شکوفا می کند.
پی نوشت ها و منابع:
1- ارسطو، 1378 ، ص55.
2- ابن مسکویه،1437 ق، ص. 109 ؛ نراقی، 1366 ، ص96.
3- نراقی، 1351، ص 243.
4- طوسی، 1356، ص 987.
5- جوادی آملی، 1400، ج 60 ، ص 266.