خبرگزاری اهل بیت (ع) / ابنا:
پرسش: رد کردن احسان چه اشکالی دارد و به طورکلی به چه چیزهایی احسان گفته می شود که رد آن، رد احسان محسوب شود؟
پاسخ: یکی از مفاهیم عام اخلاقی، احسان است که در قرآن کریم نیز مورد
توجه قرار گرفته و آیاتی درباره آن نازل شده است. احسان از سه منظر یعنی احسان
کننده، احسان شده و مصداق احسان، قابلبحث و بررسی اخلاقی است.
در اینجا سؤال در خصوص رد احسان است که مربوط به فردی است که مورد احسان قرار می گیرد
و در روایات از آن منع شده است. در ادامه با بررسی مفهوم احسان و تعیین مصادیق رد
احسان، به تبیین قبح اخلاقی آن پرداخته می شود.
معنای احسان و مصداق رد احسان
احسان از حُسن به معنای زیبایی، خوبی، نیکی و شایستگی است و درباره
معنای اصطلاحی آن گفته شده احسان انجام کاری به شکل نیک و با انگیزه خدایی و
رساندن خیر یا سودی به دیگری بدون چشم داشت هرگونه پاداش و جبران کردنی است.
به طور کلی می توان گفت احسان یک مفهوم عام اخلاقی است که انجام هر کار نیک را
افاده می کند و به این صورت شامل تمام کارهای مثبت و ارزشمند می شود؛ اما در یک
معنای عرفی یا غالبی، مراد از احسان انجام کار نیک برای دیگران است.
در قرآن کریم نیز احسان با صرف نظر از سایر مشتقات آن، به معنای
انجام خوبی و نیکی برای دیگران آمده است. علامه طباطبایی در تفسیر آیه 90 سوره نحل
می گوید مقصود از احسان، احسان به غیر است نه اینکه فرد کار را نیکو کند، بلکه
مراد خیر و نفع را به دیگران برساند است.
با این وجود روایاتی که درباره منع رد احسان صادر شده است نشان می دهد
مراد از احسانی که از رد آن منع شده است، احسانی است که جنبه احترام گذاشتن و عزت
دادن به فرد دارد مانند آنکه در مجلس برای او جا باز کنند. به عبارت دقیق تر آنچه
در روایات آمده است نادرست بودن رد کرامت است و نه رد مطلق احسان.
در روایتی پیامبر اکرم (ص) فرموده است: «احترام و گرامیداشت را
بپذیرید و بهترین احترام عطر است؛ هم سبک بار است و هم بسیار خوشبو.»
پذیرش احسان رفتاری اخلاقی و رد آن رفتاری قبیح
احسان در روابط بین فردی سه ضلع دارد شامل احسان کننده، فرد مورد
احسان و کاری که مصداق احسان است. در اخلاق اسلامی درباره هر سه بحث و گفت و گو
صورت گرفته است. به عنوان مثال گفته شده احسان کننده باید قصد و نیت الهی داشته
باشد تا احسان او مشمول جزا و پاداش قرار گیرد.
درباره متعلق احسان گفته شده کار یا فعلِ مصداق احسان، باید از حیث ذاتی صلاحیت
اخلاقی داشته باشد یعنی باید دارای مصداق کار اخلاقی باشد. درباره صلاحیت و نیز
اولویت افرادی که مورد احسان قرار می گیرند نیز مباحث اخلاقی قابل طرح است به عنوان
مثال نیازمندان از آشنایان باید در اولویت احسان قرار گیرند.
در همین سطح یکی از نکاتی که در روایات مورد تأکید قرارگرفته است
ناظر به وظیفه اخلاقی فردی است که مورد احسان قرار می گیرد. در روایاتی که در کتب
معتبری مثل کافی ذکر شده است سخن از قبیح بودن رد احسان (کرامت) توسط فردی که مورد
احسان (کرامت) قرار می گیرد، به میان آمده است.
در روایتی آمده است: دو تن به خانه حضرت على (ع) رفتند. حضرت براى هر کدام از آن ها
بالشى نهاد. یکى بر روى آن نشست و دیگرى خوددارى کرد. حضرت فرمود: «بر روى آن
بنشین که کرامت را جز درازگوشان (کنایه از کم خِردان) رد نمی کند.»
سپس به نقل از رسول خدا (ص) فرمود: «هرگاه کسى که نزد قوم خود گرامى است مهمان شما
شود او را گرامى بدارید.»
قبح رد احسان بیشتر جنبه عقلانی دارد هر چند با قبح اخلاقی داشتن آن
ناسازگار نیست. به این معنا که چون احسان نمودن به فرد نشان از احترام گذاشتن و
عزت قائل شدن برای او است، اگر رد شود نشان می دهد فرد رفتاری بر خلاف عزت و
احترام خود انجام داده است که تنها انسان های کم خرد چنین کاری انجام میدهند.
در روایتی به این مضمون آمده است که احسان چون نوعی عزت و احترام گذاشتن به فرد
است، رد عزت و احترام نشان از بی خردی فرد است؛ به نظر می رسد از همین جهت است
که برای رد کننده احسان، از تعبیر حمار (الاغ) استفاده شده است چرا که تمثیلی است
برای نشان دادن کم خردی و کم عقلی انسان.
رد هر احسانی قبیح نیست!
گفته شد رد احسان عقلا قبیح است اما این بدان معنا نیست که رد هر نوع
احسانی و از هر فردی قبیح باشد. گاه احسان کننده هدفی ضد اخلاقی از احسان دارد.
مثلاً ممکن است هدف او رشوه دادن باشد تا از طریق آن زمینه طرح برخی تقاضا های
نادرست را از فرد مورد احسان فراهم کند.
بدیهی است در این موارد رد احسان ایرادی ندارد و بلکه پذیرش آن می تواند قبیح
باشد و رد آن مصداق رفتار اخلاقی باشد.
روایاتی که در خصوص منع رد احسان وارد شده است این نکته را تأیید می کند چون بر
طبق این روایات مراد از احسانی که رد آن قبیح شمرده شده است مطلقا رفتارهای نیک
نیست بلکه مصادیقی مورد نظر است که برای پاسداشت کرامت و عزت فرد انجام می شود.
منابع:
1- طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی
همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1389، ج۱۲، ص۳۳۲.
2- مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام
خمینی (ره)، 1391، ج 1، ص 85.
3- سوره بقره آیه 83.
4- طباطبایی، سید محمدحسین، همان، ج 12، ص 479.
5- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء، 1403 ق، ج ۷۵، ص ۱۴۰.
6- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق: غفاری، تهران، دارالکتب
الاسلامیه، 1407 ق، ج ۲، ص ۶۵۸.
7- راوندی کاشانی، فضلالله بن علی، النوادر للراوندی، قم، تبیان، 1387،
ص 107.