خبرگزاری اهل بیت (ع) / ابنا:
پرسش: آیا علم انبیاء و امامان به مرور زمان، افزایش می یابد و کامل می شود یا اینکه آن ها همه چیز را کامل و مفصل می دانند؟ آیا می شود گفت که علم پیامبر در پنجاه سالگی بیشتر از علم او در چهل سالگی است؟ آیا می شود گفت علم امام صادق بیشتر از علم امام حسن است چون در طول زمان علوم امامان پیشرفت کرده و تکامل یافته است؟
پاسخ: بنا بر باور های کلامی شیعه، مقام امامت در ادامه مقام نبوت
تعریف شده و یکی از مناصب الهی است که لازمه آن، اتصال به منبع علم و بهره مندی از
دانشی فرا بشری است که در جهت تبیین شریعت و نیز پاسداشت آن از تحریف و دگرگونی به
کار گرفته می شود.
این علم که در اصطلاح از آن با عنوان علم غیب یاد می شود، گونه ای از دانش است
که از طرف خداوند متعال افاضه شده و گستره آن می تواند بنا به جایگاه و فضیلت
صاحبان مناصب الهی، متفاوت باشد .
مسئله امکان ازدیاد علم غیب مبتنی بر ماهیت علم غیب و گستره آن است که یکی از مباحث پر حاشیه و اختلافی در میان عالمان امامیه بوده و تبیین دقیق این مسئله می تواند، بسیاری از سوء تفاهم ها و شبهاتی که از سوی گروه های مخالف بیان شده است را حل کند.
نکته اول:
بنابر آموزه های شیعی و تصریح آیات قرآن کریم، آگاهی از غیب، مخصوص خداوند بوده و
او بنا بر مصالحی، برخی انسان ها را نیز از آن بهره مند می سازد.
هر چند مسئله علم غیب امام مورد پذیرش قاطبه علمای امامیه بوده و روایات بسیاری
نیز بر آن دلالت دارد، اما مسئله گستره و حدود آن یکی از مباحث اختلافی و چالش
برانگیز در کلام شیعی به حساب آمده و دست کم سه نظریه شکل گرفته است:
رویکرد حداکثری: پیروان این دیدگاه دامنه علم امام را بسیار گسترده دانسته و باور دارند
که امامان، نسبت به همه امور گذشته و آینده آگاه هستند و همه کائنات در پیشگاه ائمه
(ع) حاضر و خاضع اند.
در نتیجه اگر این نوع از احاطه به نحو فعلی و مطلق تعریف شود، نتیجه ای جز عدم امکان
ازدیاد در علم و معرفت ایشان را به دنبال نداشته و هیچ چیز به نحو مطلق از احاطه علمی
امام، خارج نخواهد بود و ظاهراً تنها تفاوت آن با علم خداوند در استقلالی
و غیر استقلالی بودن آن است.
رویکرد حداقلی: بر اساس این دیدگاه، علم امام محدود به بعضی از موضوعات خارجی و
رویدادها است و پیروان آن معتقدند که علم امام، علم حداقلی و غیرتام بوده و تنها
موارد خاصی را در بر می گیرد.
طرفداران این نگاه تمام آیات و روایاتی که سخن از انکشاف همه حقائق در محضر امام (ع)
دارد را بر جعل و تدلیس راویان غالی حمل کرده و یا به گونه ای آن را مجاز و
استعاره شمرده اند.
رویکرد اعتدالی: که از نظر ما بهترین رویکرد در این مسئله بوده در
ادامه توضیح داده خواهد شد.
نکته دوم:
روایات بسیاری داریم که بر امکان
(و بلکه تحقق) ازدیاد علم امامان گواهی می دهند؛ این روایات را می توان در چند
بخش دسته بندی کرد:
روایات مستقیم و صریح: در این بخش از احادیث به ضرورت افزایش دائمی علم امام تصریح
شده است.
احادیث غیر صریح و غیر مستقیم: در این بخش احادیثی وجود دارد که فاقد تصریح بر لفظ
ازدیاد علم بوده ولی با استفاده از واژگان جایگزین و یا تبیین ضمنی آموزه ازدیاد،
آن را به نوعی بیان نموده است؛ نظیر روایاتی که به مسئله اخبار لحظه به لحظه از
سوی خداوند برای ائمه اشاره داشته که به تعبیر روایات با روش هایی چون «نکت در
قلب»، «نقر در اذن»، «سماع صوت» و «الهام» همراه است.
نکته سوم:
همانطور که در نکته اول بیان شد، در مسئله گستره علم امام، رویکرد
دیگری نیز وجود دارد که به نظر می رسد علاوه بر پاسخگویی
به مسئله امکان ازدیاد علم معصوم (ع)، می تواند وجه جمع مناسبی را برای تبیین روایات
متعارض در این باب، پیش روی مخاطب بگذارد.
این رویکرد که ما از آن با عنوان «رویکرد اعتدالی» یاد می کنیم، مبتنی بر مقدماتی
است که بیشتر ناظر به نگاه هستی شناسانه عارفان اسلامی و صاحبان حکمت متعالیه در این
مسئله است که در اینجا بدان خواهیم پرداخت:
مقدمه اول: جهان هستی دارای مراتبی است که به فرموده قرآن کریم، هیچ چیز در عالم
فرودین نیست مگر آن که خزائن آن چیز به صورت کامل تر نزد خداوند حاضر است.
مقدمه دوم: نفس انسان کامل، گاهی در مرحله ماده و طبیعت، گاهی در ساحت ملکوت و
مثال، گاهی در مرحله جبروت و عقول و گاهی نیز با فنا در ساحت اسماء و صفات الهی در عالی
ترین درجات هستی، حاضر است.
مقدمه سوم: هر مرتبه از وجود حکمی دارد و ممکن است انسان در یک مرتبه حکمی داشته
باشد که غیر از حکم او در مرتبه دیگر است.
به عنوان مثال اگر بگوییم «علی نشسته است و فکر می کند» در حالی که یک موجود
بیشتر نیست، نشستن را به ساحت طبیعت و فکر کردن را به مرتبه ذهن او نسبت داده ایم،
بدون آنکه در این حکم دچار تناقض و تضاد شویم.
از همین
باب است که قرآن کریم، با اینکه به قتل و کشته شدن برخی در راه خدا، اشاره دارد، در عین
حال ایشان را زنده می داند.
از سوی دیگر توجه به هر مرتبه میتواند انسان را از توجه به مراتب
دیگر بازداشته و به عنوان مثال سخن گفتن با یک دوست میتواند انسان را به کلی نسبت
به گرسنگی که تا پیش ازاین برای او وجود داشت، غافل سازد.
امامان (ع) از آن جهت که انسان کامل بوده و امتداد وجودی در تمام مراتب
هستی دارند، بدون آنکه تعارضی ایجاد شود، در هرمرتبه متصف به وصفی متناسب با همان مرتبه
هستند.
در نتیجه امام می تواند در عین حالی که خود را متناسب با ساحت طبیعت نسبت به برخی
از مسائل بی خبر معرفی کرده، با التفات به ساحت متعالی خود و توجه بدان مرتبه، «نَحْنُ
الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی »(15) گفته و خود را خزانه دار دانش پروردگار معرفی نماید.
بنابراین در نگاه اعتدالی، علم امام دارای دو بعد و دو حیثیت است که از یک حیث،
مطلق، بی حد و نامتغیر است و از حیث دیگر ناقص و متغیر بوده و تدریجاً افزوده می شود.
منابع:
1- سوره جن، آیه 26 و 27
2- کلینی، الکافی، ج 1، ص 260؛ صفار، بصائر الدرجات، ص 127.
3- کلینی، الکافی، ج 1، ص 258؛ صفار، بصائر الدرجات، ص 315.
4- جوادی آملی، دین شناسی، قم، نشر اسراء، 1390، چ 6، ص 127، با اندکی تلخیص.
5- سوره حجر، آیه 21 «وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ».
6- جرجانی، علی بن محمّد، کتاب التّعریفات، تحقیق فلوغل، لبنان، نسخه مصوّره فی بیروت، مکتبه لبنان، 1978 م، ص 39.
7- سوره آل عمران، آیه 169«وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحیاءٌ».
8- کلینی، الکافی، ج 1، ص 143.