خبرگزاری اهل بیت (ع) / ابنا:
پرسش: حال عبادت و دعا ندارم، چه کنم تا اصلاح شود؟
پاسخ: دغدغه نسبت به مسئله عبادت و ارتباط قلبی با خداوند، امری قابل تقدیر است. وجود چنین حالتی نشان دهنده روح لطیف و پاک انسان است و بدین معناست که هنوز روح نسبت به گناه حساس است و حساسیتش را از دست نداده است.
در جستجوی علت
در متن زندگی خود، به دنبال عوامل مؤثر بر ایجاد این حالات بگردید. چه عواملی منجر
شده تا شما نسبت به دعا و عبادت چنین احساسی داشته باشید؟ آیا ارتباط با دوستانی
جدید منجر به این امر شده است؟
آیا وقت گذاشتن شما برای تلویزیون و یا برنامه های ماهواره و یا حضور در شبکه های
اجتماعی منجر به ایجاد حس نامطلوب در برقراری ارتباط با خداوند شده است؟ آیا با
انجام برخی گناهانی که قبلاً انجام نمی دادید توفیق را از خود سلب نموده اید؟
آیا از حیث اعتقادی دچار تزلزل شده اید؟ و یا مشکل خاصی در زندگی شما وجود دارد و
آن عامل منجر به این شده که شما احساس رضایت از تعبد و بندگی نداشته باشید؟
با یک بررسی در زندگی شخصی و افکار و اعتقادات خود مشکل را پیدا نمایید و به دنبال
درمان باشید.
اندیشه، انگیزه و انگیخته
برای علاقه مند شدن به عبادت لازم است از سه جهت تلاش نمایید: اندیشه، انگیزه و
انگیخته.
منظور از اندیشه، کسب شناخت لازم از عبادات و فلسفه آن ها و آثار و برکات انجام و
عوارض ترک آن هاست.
اینکه عبادت، چرا، چگونه و برای چه کسی انجام شود با شناخت و درک عبادت کننده
رابطه مستقیم دارد. وقتی انسان فلسفه نماز را بفهمد و بداند نماز اولین راه اعلام
بندگی به درگاه خداست حاضر نخواهد شد خود را از دارا بودن تاج بندگی محروم نماید.
اندیشه اگر قوی شود، به ما انگیزه می دهد و انگیزه، انگیخته یا همان عمل را در پی
خواهد داشت. پس انگیخته، میوه انگیزه و انگیزه ثمره اندیشه است؛ لذا تلاش کنید از
حیث شناختی، درک خود را از غنی مطلق بودن خداوند و فقیر محض بودن خویش بالا ببرید.
تقویت بُعد نظری
یکی از راه هایی که به هدایت ما کمک می کند و حالت تأثیر پذیری ما را از امور
معنوی بیشتر می نماید درک بهتر و بیشتر نسبت به خداوند و آیات الهی است و این درک
از طریق مطالعه کتب اعتقادی و دینی افزون میشود.
بنابراین بر شما لازم است تا از طریق یک برنامه منظم و همیشگی مطالعاتی، به دنبال
تحکیم پایه های اعتقادی خویش باشید. از مطالعه قرآن و توجه به معانی آن و همچنین
کتاب های سودمند دیگر غفلت نکنید.
تقویت تقوا
قرآن می فرماید: «وَ لِباسُ التَّقْوی ذلِکَ خَیرٌ؛ اما لباس پرهیزگاری بهتر است.»
برای به دست آوردن تقوا باید نسبت به رفتار خود کنترل داشته باشید چرا که زبان، چشم،
گوش، فکر و همه اعضا و جوارح، درهای ورودی به قلب اند پس باید این ها را کنترل کرد
تا موجبات تیرگی قلب را فراهم نیاورند. قلبی که به واسطه گناه تیره شود همواره کسل
است.
گناه کسالت می آورد
ازجمله اموری که روح انسان را به کسالت وا می دارد گناه است دلیل این کسالت هم
این است که گناه با روح انسان و فطرت پاک او همخوانی ندارد؛ همانطور که انجام
عبادت، ایمان را افزایش می دهد و نشاط انسان را تأمین می کند گناه نیز ایمان فرد
را سست کرده، توفیق عبادت را از او گرفته و کسالت را نصیب او می نماید.
برنامهریزی کردن
تلاش
کنید یک برنامه ریزی دقیق برای کارهای خود داشته باشید و اولویت را در برنامه خویش،
به نماز و عبادت بدهید و خود را ملزم به رعایت برنامه کنید. جهت پایبندی به برنامه
خود، در صورت عمل کردن به برنامه برای خودتان تشویق هایی بگذارید.
پرهیز از افراط و تفریط
طبق روایت برای قلوب انسان اقبال و ادبار وجود دارد یعنی زمانی انسان تمایل به
انجام عبادت دارد و گاهی سستی و کسالت، انسان را نسبت به عبادت بی میل میکند.
لذا زمانی که تمایل و حال عبادت دارید واجبات و مستحبات را بجا آورید و زمانی که
حس عبادت در وجودتان نیست تنها به واجبات بپردازید.
حضرت علی (ع) می فرمایند: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا
أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَی النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا
بِهَا عَلَی الْفَرَائِضِ؛ همانا دل ها را یک روی آوردنی است و یک روی گرداندنی.
پس هرگاه دل در حال روی آوردن باشد آن را به انجام مستحبات وادارید و هرگاه پشت
کرد به انجام فرایض از سوی آن ها بسنده کنید.»
توجه به توسل
آنچه
به اتفاق، همه بزرگان دین بر آن اصرار و تأکید دارند توسل به اهل بیت (ع) برای حفظ
ایمان است چرا که انسان لحظه به لحظه با وسوسه های شیطان از یک طرف و ترفند های
نفس از طرف دیگر روبرو است و اگر دستگیره ای برای تمسک وجود نداشته باشد حساب انسان
پاک است.
منابع:
1. نقطههای آغاز در اخلاق عملی، محمدرضا مهدوی کنی.
2. پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان، ناصر مکارم شیرازی.
3. راز نماز، محسن قرائتی.
4. از ژرفای نماز، سید علی خامنهای.
5. سوره اعراف، آیه 26.
6. صبحی صالح، نهجالبلاغه، قم، مرکز البحوث الاسلامیه، ۱۳۷۴، ص 530، حکمت 312.