به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ اگر چه در نگاه عمومی و در آثار برخی از مولفین محترم، تاریخ هجمه به خانه وحی، چند روزی بعد از رحلت رسول اکرم(ص) تعیین شده است، اما براساس شواهد تاریخی و استدلال های عقلی، این تاریخ ها ، نمی تواند صحیح باشد، به عنوان نمونه در اسناد تاریخی مرتبط با حوادثی که بعد از رحلت پیامبر(ص) از سوی حضرت زهرا(س) انجام شده است مانند گریه های حضرت در خانه خویش و در نهایت ایجاد بیت الاحزان در سرزمین احد، استنصارهای شبانه از انصار همراه با امام علی(ع) و بیان خطبه فدکیه، ، نشانه ای از بیماری یا ضعف جسمانی و حتی لکنت در بیان نشده است.
طبیعی است که یک شخص با ضربات و صدمات بیان شده، امکان این گونه حضور اجتماعی ، آنهم با داشتن نقشی محوری و مستمر، را به آسانی نداشته است. همانگونه که روایات مرتبط با روزهای آخر حیات مبارک حضرت زهرا(س) تاکید بر اینکه ایشان دچار ضعف شدید جسمانی شده اند را با عباراتی مختلفی بیان کرده است.
حضرت زهرا(س) شهیده جهاد تبیین
قبل از بررسی در مورد تاریخ حادثه شوم حمله به خانه وحی، باید بر این نکته تاکید داشت که براساس روایات در موضوعاتی مانند حمله به خانه، آتش زدن درب، سقط و شهادت حضرت محسن(ع)، ضربه زدن های متعدد به حضرت زهرا(س) و همچنین «شهیده» بودن ایشان هیچ تردیدی نیست و تعیین زمان تقریبی تنها با هدف رفع شبهات و پاسخگویی به برخی از ابهامات انجام می شود.
این نکته نیز گفتنی است که نتیجه نهایی این نوشته نیز در یک جمله بیان می شود که حضرت زهرا (س) ، شهیده جهاد تبیین شدند. چون جایگاه اجتماعی ایشان به عنوان تنها یادگار رسول خدا(ص) از یک سو، همچنین عدم بیعت با خلیفه در کنار روشنگری های متعدد و مکرر در فضاهای مختلف اجتماعی، موضوعی نبوده که غاصبان خلافت، امکان بی توجهی به آن را داشته باشند. بنابراین بی آنکه قائل به ترور برنامه ریزی شده برای شهادت ایشان شد، باید گفت که شرایط حمله به خانه وحی به گونه ای بوده که یکی از اهداف آن، زمین گیر کردن و به عبارتی حذف فیزیکی حضرت زهرا(س) از جریان های سیاسی و اجتماعی جامعه بود تا امکان روشنگری از ایشان سلب شود که شواهد تاریخی نشانگر موفقیت آمیز بودن این برنامه و در نهایت شهادت ایشان، مدتی بعد از هجمه به خانه وحی، شد.
حمله اول به خانه وحی
برخی از محققین، براساس اسناد تاریخی و دقت در توالی حوادثی که بعد از رحلت پیامبر(ص) به وقوع پیوست، دوبار هجمه به خاندان وحی را بیان کرده اند.
هجمه اول به خاندان وحی و تهدید به آتش کشیدن آن خانه، زمانی بوده که گروهی از انصار و صحابه که مخالف بیعت با خلیفه اول بودند، در خانه امیرالمومنین علی(ع) تحصن کردند. در تاریخ اشاره دقیقی به تعداد افراد متحصن در خانه امام علی(ع) نشده است، ولی براساس اسناد روایی حضور افرادی مانند سلمان فارسی، مقداد بن اسود، ابوذر غفاری و زبیر بن عوام در این نشست، تردیدی نیست.
با اطلاع از این تحصن، خلیفه اول خطاب به متحصنین خانه دستور پراکنده شدن داده بود و به حضرت فاطمه(س) گفته بود: «اَیمُ اَللَّهِ مَا ذَاک بِمَانِعِی إِنِ اِجْتَمَعَ هَؤُلاَءِ اَلنَّفَرُ عِنْدَک أَنْ آمُرَ بِتَحْرِیقِ اَلْبَیتِ عَلَیهِم» به خدا سوگند! اگر اجتماع این افراد در خانه تو ادامه داشته باشد، دستور خواهم داد تا خانه را بر آنها آتش بکشند» ، پس بدین ترتیب ابوبکر به عمر دستور داد که ابتدا اجتماع متحصنین را پراکنده سازد. «وَ إِنْ أَبَوْا فَقَاتِلْهُمْ» و اگر مقاومت کردند با آنها بجنگد. در پی این دستور، عمر بن خطاب به همراه برخی افراد از جمله خالد بن ولید و أسید بن حضیر و سلمة بن أسلم به درب خانه حضرت فاطمه(س) آمدند. عمر اهل خانه را خطاب قرار داد و فریاد کشید: « وَ اَلَّذِی نَفْسُ عُمَرَ بِیدِهِ لَیخْرُجَنَّ أَوْ لَأُحْرِقَنَّهُ عَلَی مَا فِیهِ»، قسم به کسی که جان عمر در دست اوست یا اهالی خانه از خانه خارج می شوند یا خانه را با هر چه در آنست به آتش می کشم.
طبری می نویسد: عمر بن خطاب گفت: «وَ اَللَّهِ لَأُحْرِقَنَّ عَلَیکمْ اَلْبَیتَ أَوْ لَتَخْرُجُنَّ إِلَی اَلْبَیعَةِ » به خدا قسم! خانه را بر شما به آتش می کشم، یا اینکه برای بیعت خارج شوید. پس از درگیری مختصری که میان زبیر و مهاجمین به وجود آمد، او و بقیه متحصنین محاصره و دستگیر کردند. حضرت فاطمه(س) با توجه به لزوم حفاظت از جان امیرمومنان(ع)، دستور خروج برخی دیگر از افراد متحصن را صادر کرد و فرمود: « فَانْصَرِفُوا عَنَّا رَاشِدِینَ » به صلاحدید خود عمل کنید و نزد من بازنگردید. متحصنین دیگر به خانه حضرت فاطمه(س) بازنگشتند و مهاجمین آنان را برای بیعیت اجباری نزد ابابکر بردند.
در این هجمه که در ۵ تا ۷ روز ابتدایی آغاز خلافت بوده و سرآغازی برای شروع استنصارهای شبانه حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) شد، تهدیدهایی انجام گرفت و حرمت خانه دختر پیامبر(ص) با حمله به میهمانان او، شکسته شد اما ضرب و شتمی، به جز درگیری مختصر میان مهاجمان با زیبر بن عوام، گزارش نشده است.
حمله دوم به خانه وحی
دومین حمله به خانه وحی را باید آن را هولناکترین اقدام غاصبان وحی دانست، با خشونتی بیشتر همراه با آتش زدن بیت، شکستن درب، ضرب و شتم حضرت زهرا (س)، قتل محسن بن علی (ع) و در نهایت شهادت حضرت زهرا س شد، در حدود ۵۰ یا ۷۵ روز بعد از رحلت پیامبر(ص) صورت گرفته است.
ﺣﺠﺖاﻻﺳﻼم و اﻟﻤﺴﻠﻤﯿﻦ اﺳﺘﺎد ﻣﺤﻤﺪﻫﺎدی یوسفی غروی، از اساتید شاخص تاریخ اسلام و مولف مجموعه ده جلدی تاریخ تحلیلی اسلام در نشریه «تاریخ در آیینه پژوهش» سال هفتم، شماره سوم، همین تاریخ را مورد تاکید قرار داده اند
قبل از بیان دلایل ، این نکته را باید افزود که در روایات مرتبط با بیان خطبه فدکیه حضرت زهرا (س)، در توصیف چگونگی آمدن ایشان آمده است كه آن حضرت با پوشش كامل در میان جمعی از زنان در حالی كه چادرش بر اثر بلندی به زیر پاهایش میرفت و همچون رسول خدا(ص) راه میرفت، به مسجد آمد.
با توجه به این تعبیر كه: «ما تخرم من مشیه رسولالله» راه رفتنش هیچ تفاوتی با راه رفتن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نداشت»، میتوان چنین نتیجه گرفت كه تا هنگام ایراد خطبه، هنوز هجمهای به خانه حضرت فاطمه(س) صورت نگرفته بود، زیرا در صورت حمله و مضروب شدنِ آن حضرت، نوعِ حركت او نمیتواند معمولی باشد تا راوی آن را به راه رفتنِ رسول خدا(ص) تشبیه كند.
همچنین بنا بر نقل سلمان فارسی، پس از غصب خلافت و فدك، امیرالمؤمنین(ع) همراه حضرت فاطمه(س) و حسنین(ع) شب هنگام به درِ خانه مهاجران و انصار رفته و آنان را به همراهی برای بازپسگیری حق خویش فرا خواندند. از این سخن می توان این چنین نتیجه گرفت كه تا زمان ملاقاتهای شبانه آن حضرت با مهاجر و انصار، هنوز حملهای به خانه او صورت نگرفته بود؛ زیرا در صورتِ وقوع حمله، آن حضرت دیگر توان رفتن به در خانه تعداد مهاجران و انصار را نداشتند.
اما تاریخ نشان می دهد هجمه به خاندان وحی ، بعد از برگشت سپاه اسامه از جنگ موته صورت گرفته است. حضور شخصی است به نام «بُرَیدهبن حُصَیب اسلمی» از بنی اسلم به عنوان پرچمدار سپاه اسامه، در این لشکر حتمی است، سپاهی که بعلت کارشکنی برخی از اصحاب در زمان حیات رسول الله (ص)، موفق به حرکت به سوی مرزهای روم نشده بود، ولی بعد از رحلت آن حضرت، ابوبکر این سپاه را اعزام کرد و پرچم را بدست بریده داد.
مردم قبیله بنی اسلم در ماجرای بیعت گرفتن برای ابوبکر نقش داشتند، اما بُرَیده ، بعد از بازگشت از جنگ موته، برخلاف نظر قبیله خود، دست به اقدام اعتراضی برای سلب حق امام علی (ع) زد و بعد از برگشت از جنگ مؤته پرچم لشگر را درون قبیله بنی اسم برد. و خود با شعار «لا أبایع حتی یبایع علیبن ابی طالب؛ بیعت نمیكنم مگر آنكه علیبن ابی طالب بیعت كند» و دیگران با شعار: «لانبایع حتی یبایع بریده؛ بیعت نمیكنیم، مگر آنكه بریده بیعت نماید» به همراه ۸۰ نفر از یاران خود به سوی مدینه حرکت کردند. اگر چه نتیجه این حرکت اعتراضی در تاریخ مشخص نیست، اما همین مقدار می توان نتیجه گرفت که تا آن زمان از امیرالمؤمنین(ع) هنوز بیعتی گرفته نشده بود.
با توجه به نقش بُرَیده به عنوان پرچمدار سپاه اُسامه، همچنین فاصله میان مدینه تا موته که بدون هیچ اختلافی در تاریخ، ۲۰ روز تعیین شده است و بازگشت سپاه از موته به مدینه که حدود ۲۰ روز بوده پس مجموعا بنا بر نقل طبری، ۴۰ روز رفت و برگشت به طول کشیده است، همچنین آماده سازی سپاه بعد از رحلت پیامبر ص و اعزام به موته که مدت آن مشخص نیست ، بازگشت لشکر اسامه از نبرد و رفتن بریده به قبیلهاش و آوردن افراد به مدینه، تاریخ حمله به خانه حضرت فاطمه(س) ۵۰ تا ۷۵ روز بعد از رحلت رسولخدا(ص) بوده است و بر همین اساس نیز زمان بستری شدن تا شهادت حضرت زهرا (س)، براساس نقل های مختلف را حدود ۲۵ تا ۴۵ روز باید دانست.
سید علی اصغر حسینی/ خبرگزاری ابنا
.............................
پایان پیام