به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ روز گذشته یعنی 18 آذرماه 1403، برابر با 8 دسامبر 2024، تروریستهای تکفیری با حمایت آمریکا، ناتو و رژیم صهیونیستی کودتایی موفق در دمشق ترتیب دادند که طی آن بشار اسد رئیسجمهور سوریه این کشور را ترک کرد و تروریستهای سفیدشویی شده توسط غرب به «معارضان مسلح»، تمامی خاک این کشور را تحت سلطه درآوردند.
هدف از سیزده سال جنگ تروریستهای تکفیری تحت حمایت آمریکا، ناتو و رژیم صهیونیستی، نابودی و فقیر کردن کل یک کشور و نصب یک دولت به اصطلاح اسلامگرای تحت کنترل واشنگتن بوده است. امروز گروههای وابسته به القاعده که برای بیثبات کردن دولت و نهادهای سکولار سوریه مورد استفاده قرار گرفتند، توسط رسانههای جریان اصلی غرب مورد تحسین قرار میگیرند!
در آغاز جنگِ آمریکا، ناتو و رژیم صهیونیستی علیه سوریه در مارس 2011، به اصطلاح «اپوزیسیون» این کشور عمدتاً از تروریستهای وابسته به القاعده تشکیل شده بود و تجاوز و جنگ خانمان سوز به رهبری ایالات متحده و ناتو به عنوان «جنگ داخلی سوریه» به جهانیان معرفی شد؛ به صورتی کاملا اتفاقی بشار اسد به عنوان یک دیکتاتور توصیف شد که مردم خود را میکشد! در حالی که مرگ میلیونها نفر در جنگهایی که آمریکا و ناتو به راه انداخته بودند، هیچ کس را نگران نمیکرد!
در پی تجاوز ائتلاف تحت رهبری آمریکا به عراق در سال 2003، «جنبش ضد جنگ» کاملا نابود شد. در این سال راهبرد آمریکایی «مسئولیت برای حفاظت» (R2P) و مبارزه با تروریسم به عنوان راهبرد غالب مطرح شد که شامل حمایت و تأمین مالی از مزدوران تروریست میشد.
13 سال پیش در 17 مارس 2011، جنگ علیه سوریه در شهر جنوبی درعا آغاز شد. پروفسور مایکل کاسودوفسکی که در سال 2011 برای مطالعه زبان عربی در سوریه به سر میبرد، وقایع آن روزهای سوریه و آغاز شورش تروریستهای تکفیری-جهادی از شهر کوچک درعا در مرز اردن را تشریح میکند.
آنچه در پی میآید، بررسی روزهای آغازین این شورشها از زبان پروفسور میشل کاسودوفسکی در سال 2011 است:
آنچه در درعا رخ داد، یک جنبش اعتراضی نبود بلکه یک شورش مسلحانه بود که توسط جوخههای مرگ تکفیری-جهادی مورد حمایت ایالات متحده، اسرائیل و متحدان آنها انجام شد. به گفته منابع اطلاعاتی اسرائیل (دبکا فایل، 14 اوت 2011) از روز اول، به اصطلاح «جنگجویان آزادی» اسلامگرا توسط ناتو و فرماندهی عالی ترکیه پشتیبانی، آموزش و تجهیز میشدند.
درهمین حال مقر ناتو در بروکسل و فرماندهی عالی ترکیه در حال طراحی نقشههایی برای اولین گام نظامی خود در سوریه بودند؛ یعنی مسلح کردن شورشیان به تسلیحاتی برای مقابله با تانکها و هلیکوپترهای حکومت که برای سرکوب شورشها استفاده میشد. تحلیلگران برجسته ناتو بیشتر به دنبال تجهیز شورشیان با مقادیر زیادی راکت ضد تانک و ضد هوایی، خمپاره و مسلسلهای سنگین برای ضربه زدن به نیروهای زرهی دولت بودند (دبکا فایل، ناتو به شورشیان سلاح های ضد تانک می دهد، 14 اوت 2011).
این ابتکار که از سوی عربستان سعودی، امارات و قطر نیز حمایت شد، شامل فرآیند جذب سازماندهیشده هزاران به اصطلاح «مبارز آزادی» جهادی-تکفیری بود که ثبتنام «مجاهدین برای جهاد یا جنگ مقدس» سازمان سیآیای (CIA) علیه شوروی در افغانستان را یادآوری میکرد.
در همین حال در بروکسل و آنکارا نیز گفتگوهایی در جریان بود که طی پویشی، هزاران داوطلب مسلمان از کشورهای خاورمیانه و جهان اسلام برای جنگ در کنار شورشیان سوری جذب شوند. ارتش ترکیه این داوطلبان را اسکان داده، آنها را آموزش میدهد و آنها را وارد سوریه میکند. این مزدوران متعاقبا در سازمانهای تروریستی تحت حمایت آمریکا و متحدانش از جمله النصره و داعش ادغام شدند.
جنبش به اصطلاح اعتراضی در درعا در 17 تا 18 مارس تمام ویژگیهای یک رویداد صحنهسازی شده را داشت که شامل حمایت پنهانی از تروریستهای اسلامگرا توسط موساد و سازمانهای اطلاعاتی-جاسوسی غربی بود.
منابع دولتی به نقش گروههای سلفی رادیکال با حمایت رژیم صهیونیستی اشاره میکردند. رسانههای غربی به صورت متفقالقول، حوادث درعا را «یک حرکت اعتراضی علیه بشار اسد» توصیف کردند. در حالی که در طنزی تلخ، مرگ پلیسها بیشتر از تظاهرکنندگان بود. تکتیراندازان ناشناس در بالای پشتبامهای درعا، هم پلیس و هم تظاهرکنندگان را هدف قرار میدادند.
با خواندن گزارشهای خبری رژیم صهیونیستی و لبنان که به کشته شدن نیروهای پلیس اذعان دارند، تصویر روشنتری از آنچه در درعا در 17 تا 18 مارس 2011 رخ داد نمایان میشود. «گزارش اخبار ملی اسرائیل» که نمی توان آن را حامی بشار اسد دانست، در آن زمان تأیید کرد که «در ادامه درگیریهای خشونتآمیز پنجشنبه گذشته در شهر جنوبی درعا در جنوب سوریه، هفت افسر پلیس و حداقل چهار تظاهرکننده کشته شدند...در اقدام خشونتآمیز جدید در روز یکشنبه، دفتر مرکزی حزب بعث و دادگاه شهر به آتش کشیده شد. (گاوریل کوئینان، سوریه: هفت پلیس کشته شدند، ساختمان ها در اعتراضات به آتش کشیده شدند، اخبار ملی اسرائیل، آروتز شوا، 21 مارس 2011)
گزارشهای خبری لبنان نیز به کشته شدن هفت پلیس در درعا اشاره داشت: «در جریان درگیری بین نیروهای امنیتی و معترضان هفت پلیس کشته شدند. آنها در تلاش برای بیرون راندن معترضان در جریان تظاهرات درعا به قتل رسیدند».
گزارش نشریه لبنانی «یا لبنان» به نقل از الجزیره نیز تاکید کرد که معترضان «دفتر مرکزی حزب بعث و دادگاه درعا» را به آتش کشیدهاند.
این گزارشهای خبری از وقایع درعا، این حقیقت را تأیید میکنند که وقایع سوریه و شروع آن در این شهر، بر خلاف ادعای رسانههای جریان اصلی غربی، از همان ابتدا یک «اعتراض مسالمتآمیز» نبوده است. علاوه بر این، بر اساس ارزیابی رسانههای صهیونیستی (اسرائیل نیوز) آمار اولیه تلفات پلیسهای کشته شده بیش از «تظاهراتکنندگان» کشته شده بوده است. این مساله از آن جهت مهم است که نشان میدهد در درگیریهای درعا، به احتمال زیاد تعداد نیروهای پلیس شهر در برابر یک گروه مسلح بسیار مجهز و آموزش دیده از قاتلان حرفهای و مزدور، بسیار کمتر بوده است.
آنچه از این گزارشهای اولیه برداشت میشود این است که بسیاری از «تظاهرکنندگان» در واقع «تظاهرکننده» نبوده بلکه تروریستهایی بودند که در کشتار و آتشافروزیهای از پیش برنامهریزی و سازمانیافته دست داشتند.
دستور کار ایالات متحده، ناتو و رژیم صهیونیستی شامل حمایت از شورشهای وابسته به القاعده بود که با جوخههای مرگ و تکتیراندازان حرفهای ادغام شده بود. در همان زمان بشار اسد رئیسجمهور سوریه به کشتن مردم خود متهم میشد!
شایان ذکر است که سه سال بعد از این وقایع، در حرکتی مشابه، استراتژی «پرچم دروغین» در اوکراین تکرار شد و طی آن غیرنظامیان بیگناه در جریان «جنبش اعتراضی» به قتل رسیدند. در 20 فوریه 2014، تک تیراندازان حرفهای به سمت تظاهرکنندگان و پلیس اوکراین تیراندازی کردند تا ویکتور یانوکوویچ، رئیسجمهور وقت اوکراین را به «کشتار دسته جمعی» متهم کنند. این وقایع در اوکراین یک کودتا بود که توسط ایالات متحده حمایت میشد.
«دستور کار بشردوستانه» ایالات متحده و متحدان این کشور توسط حملات شیطانی «پرچم دروغین» پیش میرود؛ عملیاتی که طی آن غیرنظامیان به قتل میرسند تا مشروعیت دولتهایی که از آمریکا و متحدان آن پیروی نمیکنند، زیر سوال برود.
**************
پروفسور میشل کاسودوفسکی: نویسنده یعنی پروفسور مایکل کاسودوفسکی در اوایل سال 2011 بیش از یک ماه در سوریه بوده است. از جمله سوابق وی میتوان به این موارد اشاره کرد: نویسنده برنده جایزه، استاد اقتصاد بازنشسته دانشگاه اتاوا، موسس و مدیر مرکز تحقیقات جهانی شدن در مونترال، ویراستار موسسه تحقیقات جهانی. وی تحقیقات میدانی در مورد موضوعات گستردهای را در نقاط مختلف جهان انجام داده است از جمله در آمریکای لاتین، آسیا، خاورمیانه، جنوب صحرای آفریقا و اقیانوسیه. او تالفیات زیادی در مورد اقتصاد کشورهای در حال توسعه،با تمرکز بر فقر و نابرابری اجتماعی دارد. کادوفسکی 13 کتاب تالیف کرده است از جمله: «جهانی شدن فقر و نظم نوین جهانی» (2003)، «جنگ آمریکا علیه تروریسم» (2005)، «جهانی شدن جنگ، جنگ طولانی آمریکا علیه بشریت» (2015). نوشته های او به بیش از بیست زبان منتشر شده است. کادوفسکی در سال 2014 به دلیل تالیفات در مورد جنگ تجاوزکارانه ناتو علیه یوگسلاوی، مدال طلای شایستگی جمهوری صربستان را دریافت کرد. وی همچنین با دایره المعارف بریتانیکا همکاری دارد.
**************
پایان پیام/ 345