به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ
در پی سقوط حکومت بشار اسد و خروج او و خانوادهاش از سوریه، برخی
در شبکههای اجتماعی شبههای مطرح و تکرار میکنند که فلسفه و علت حضور مدافعان حرم در
سوریه چه بود؟
در پاسخ به این شبهه حجتالاسلام «سعید نصراللهی نسب» یادداشتی به شرح زیر، به خبرگزاری ابنا ارسال کرده است:
تحولات سوریه آنقدر سریع اتفاق افتاد که بسیاری از تحلیلگران از پرداختن به آن جا ماندند و همین امر باعث شد سؤالات مهمی در اذهان عمومی شکل بگیرد. یکی از این سؤالاتی که ذهن دوستداران انقلاب و جمهوری اسلامی ایران را به خود مشغول کرده این است که «ثمرۀ حضور چندین ساله جمهوری اسلامی در سوریه و در پی آن تقدیم هرازان شهید چه شد!؟» سؤالی کاملاً اساسی که اگر پاسخ درستی به آن داده نشود، نقدی جدی بر بنیان سیاست خارجی جمهوری اسلامی وارد میشود.
در پاسخ به این سؤال کافی است نگاهی به تاریخ معاصر سوریه از سال ۲۰۱۱ میلادی بیندازیم. جدای از انتقاداتی که به حزب حاکم سوریه از جهت مبانی غیر دموکراتیک این نظام وارد بود، حقاً و انصافاً این کشور در خط مقدم جبهۀ مقاومت علیه رژیم صهیونی اسرائیل بود و شاید بتوان گفت که تنها کشور عربی قلمداد میشد که بر سر آرمان فلسطین ماند و هیچ وقت تن به سازش نداد. بر همین اساس جریان صهیونی استکبار چشم دیدن آن را نداشت و باید برای خشکاندن ریشه این درخت چارهای میاندیشید.
سوریه در سال ۲۰۱۱ میلادی، هدف سرمایهگذاران بینالمللی بود. کارخانههای مدرنی در این کشور تأسیس شد و شهر حلب آنقدر پیشرفت کرد که مدال بزرگترین شهرک صنعتی غرب آسیا بر سینهاش درخشید. صهیونیستها به این نتیجه رسیدند که سوریه نباید سربلند شود، لذا تصمیم گرفتند که با طراحی آمریکا، موجودی شرور، برخاسته از ارهاب و تکفیر را با ظاهری اسلامی برای شکست سوریه و برخی از کشورهای محور مقاومت تأسیس کنند. بر همین اساس از ایدهی دولت اسلامی شام و عراق پردهبرداری شد که برخی از رهبران اتفاقات امروز سوریه، از اعضای مؤثر آن تشکیلات منحوس یعنی داعش بودند؛ جماعتی که به هیچ بُعدی از ابعاد انسانیت پایبند نبودند و جان و مال و ناموس مخالفانشان را برای خود مباح میدانستند. چه سرها که نبریدند و چه بدنهایی که قطعه قطعه و متلاشی نکردند.
اوضاع به جایی رسید که این جماعت خونآشام بیش از هشتاد درصد مساحت سوریه و بخشی از عراق را زیر سلطۀ سیاه خویش برد، میلیونها نفر را آواره کرد و بقیه را زیر شمشیر ظلم و بیداد حکومت خود قرار داد. از طرف دیگر، اهانت و تخریب اماکن مسلمانها و پیروان اهلبیت علیهمالسلام را جزو سیاستهای اصلی خویش قرار داد که نمونه بارز آن انفجار داریا و ویرانسازی کامل حرم حضرت سکینه بنت علی بن ابیطالب علیهماالسلام بود.
در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی تحت فرماندهی سردار بیبدیل اسلام شهید قاسم سلیمانی به دعوت دولت سوریه و اذن و فرمان رهبر معظم انقلاب وارد سوریه شد و با تشکیل ائتلافی از نیروهای سوری و سایر ملل مسلمان، و قانع کردن روسیه برای پیوستن به این ائتلاف، پس از چند سال مبارزهی هوشمندانه و نفسگیر، سوریه را از زیر دندان داعش بیرون کشید؛ داعشی که به سوریه و عراق قانع نبود و تهدیدی برای غرب نیز به شمار میرفت.
این فلسفهی حضور نظامی ایران در سوریه بود که نه تنها خدمت به سوریه قلمداد میشد بلکه خدمت تاریخی به بشریت بود. اگر ایران در سوریه حضور نمییافت معلوم نبود، در سایه حکومت تکفیریها چه بلاهایی بر سر منطقه میآمد.
همچنین جمهوری اسلامی با حضور چند ساله در سوریه توانست فرهنگ ایثار، شهادت و ظلمستیزی را در دل و ذهن بسیاری از جوانان آن سرزمین نهادینه کند. بدون شک شهدای مدافع حرم تا ابد، الهامبخش فطرتهای پاک بشریت خواهند بود؛ انسانهای پاکی که فارغ از هرگونه منیّت، جان عزیزشان را تقدیم آرمانهای مقدس بشریت کردند. بدیهی است، با فروکش کردن هیجانات این روزها و پس از بازبینی گذشتۀ نه چندان دورِ سوریه، ملتهای آزاده در مقابل نقش بیبدیل جمهوری اسلامی ایران و شهدای سرفراز آن، سر تعظیم فرود خواهند آورد.
......................................
پایان پیام/ 167