به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ ماموستا «فایق رستمی» امام جمعه سنندج و عضو مجلس خبرگان رهبری در خبرگزاری ابنا حضور پیدا کرد و با ایشان درباره مسائل مختلف به گفتوگو نشستیم.
البته قسمت دیگر مصاحبه با ماموستا رستمی به زبان کردی است که در روزهای آینده ترجمه و منتشر خواهد شد.
مشروح گفتوگوی بخش اول با ایشان در پی میآید:
ابنا: با توجه به شرایط امروز جهان و منطقه، از دیدگاه حضرتعالی دین اسلام چه پیام یا پیامهایی به جهانیان دارد؟
به نام خداوندی شروع میکنم که همهی ما را با آیهای تعلیم میفرماید که سرلوحهی همهی ترحمها است. آیهای که خداوند کریم در ابتدای ۱۱۴ سورهی قرآن با آن شروع میکند. این آیه که سفرهی پرنعمت خداوند کریم برای همهی ذیروح در اقیانوس گرفته تا فضا و زمین گسترده شده تا همه بهرهمند شود.
ای کریمی که از خزانهی غیب/ گبر و ترسا وظیفهخور داری
دوستان را کجا کنی محروم/ تو که با دشمن این نظر داری
آیهای که کشتی غولپیکر حضرت نوح را با سرعت تمام در همهی اقیانوسها طی کرد. آیهای که تخت بلقیس را به خدمت سلیمان(ع) آورد، آن آیهی «بسم الله الرحمن الرحیم» است. چرا شروع میکنم؟ به خاطر اینکه خداوند کریم در این آیه، رحمت عامش را بر رحمت دیگر مقدم شمرده است. در «بسم الله الرحمن الرحیم» قبل از رحیم، رحمان آورده تا سفرهی نعمت خداوند در کرهی زمین برای همهی بشریت باشد.
بر روح مبارک پیامبر رحمت درود میفرستیم که خداوند کریم در این آیه، پیامبر(ص) را به عنوان رحمت برای عالمین فرستاده است: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» (الانبیاء : ۱۰۷). پیامبر(ص) «رحمةً للمؤمن»، «رحمةً للکافر»، «رحمةً للمنافق»، «رحمةً للیتیمی»، «رحمةً للمساکین»، حتی «رحمةً لجامع الحیوانات» است. قرآن کریم، پیامبر(ص) را با دو صفت الهی معرفی مینماید که عجیب است. این مسئله را به خاطر این شروع میکنم تا جامعهی بشریت امروز پی ببرند که دین مبارک اسلام از کرامت انسانی و احترام انسان صحبت میکند. خداوند پیامبر(ص) را با دو صفت خود در این آیه معرفی میکند و میفرماید: «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ» (التوبه : ۱۲۸).
جالب این است که در میان تمام فرشتگان الهی با آن منزهی و پاکی که دارند، خداوند کریم پیامبرش را نفرستاد و در میان بشر فرستاد. چرا؟ برای اینکه با تمام بشریت تعامل داشته باشد، برای اینکه زمانی که همهی کفر و معاندین دین مبارک اسلام، جلوی پیامبر(ص) ایستاده بودند با اخلاقمداری انسانسازی کند. پیامبر(ص) با اخلاقمداری و ترحمی که خداوند میفرماید: «عَزِيزٌ عَلَيْهِ»، از کسانی که ضد دین بودند انسان ساخت. خدا میفرماید: در بین خودتان پیامبری فرستادیم تا اینکه آنچه برای شما از ناراحتیها و سختیها پیش میآید، پیامبر(ص) آن را احساس کند. «حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ»، واقعاً چه عجیب است که پیامبر اسلام(ص) برای هدایت مؤمنین حریص بوده است. «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ» (الحجر : ۸۸)، ای پیامبر(ص) شما باید بال خود را برای مؤمنین بگسترانی. این از مسائل عجیب است که امروز میخواهم بیان کنم.
نمیدانم از کجا شروع کنم؟ از کرامت انسانی، از احترام انسان، از محیط زندگی بشریتِ آلوده به جنگ امروزی؟ از کجا شروع کنم؟ از قتل و غارت و آدمکشی و از بین بردن نسل انسان، از ویرانگری، ظلم و جنایت و چپاول و غارت؟ از لشگرکشی و تجاوز به کشورها و یا از جنگ در دنیا؟ جنگ در دنیای امروز دفاعی است و یا قتلعام و نسلکشی است؟ واقعاً کدامشان است؟ امروز ویران کردن مراکز تعلیم و تربیت و عبادتگاه و آوارگی مردم بیچاره و از بین بردن امنیت جامعه، کدام وجدان بشریت قبول دارد، کار به جایی برسد که هیچکس در دنیا احساس امنیت نکند؟ میلیونها موشک و بمبهای چند تنی بر سر ملتها ریخته میشود، کجاست وجدان بشری؟ کجاست مدافعین حقوق بشر؟ بهتر است بگویم از این فراتر، محیط زندگی نه تنها بشر، بلکه تمام ذیروح در خطر است. از حقوق ضعیفان بیان کنم؟ از جوامع نیازمندان بیان کنم؟ یا از ایجاد بازار معاملات فروش سلاحهای مخرب و لشگرکشی؟ کدامیک؟ از فریاد مظلوم و پدران و مادران جگرسوخته بیان کنم؟ مگر این حدیث نبوی(ص) را بیان کنم که: «من سمع رجلاً منادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم».
امروز باید جامعهی بشریت و مجامع بینالملل؛ فریاد کودکان غزه، یتیمان غزه، پیرمردان و زنان غزه و فلسطین و لبنان و ویرانیهای منازلشان، مراکز عبادتگاهشان، محروم کردن بچههایشان از مدرسه و دانشگاه و منع غذا و دارو را بشنود. نمیدانم دنیای امروز علم را به کجا میبرد؟ علم و فناوری به جای عمران و توسعه و تولید، و احترام انسان و کرامت انسانی در خدمت آلوده کردن محیط زندگی بشر، با جنگ و خونریزی و کشتار مردم و ظلم و تعدی قرار دادهاند. علم امروزی عبارت از درست کردن بمب اتم و از بین بردن امنیت جامعه است.
خداوند کریم، قلم را وسیلهی ارتباط با دنیا و ثبت و ضبط وقایع و از بین بردن تاریکیهای جهل و نادانی، آگاهی از قوانین هستی، آیات آفاقی و انفسی برای بشر، باخبر شدن از حوادث و اتفاقات و هر آنچه که مربوط به زندگی عالم بشر است، قرار داد. متأسفانه بعضی این قلم الهی را در راه تخریب کاخهای باعظمت توحید و ستمگری، ایجاد بینظمی، ایجاد اختلاف بین همهی مذاهب اسلامی، ایجاد اختلاف بین همهی مسلمانان و دشمنی میان جامعهی بشریت، ضایع کردن حقوق مردم، تحریم ملتها و نه رؤسا، بلکه ملتها به کار میبرند و به اسلام طعنه میزنند. طعنه میزنند که اسلام دین تحجر است! چرا این را میگویند؟ چون مطالعه نکردهاند که دین مبارک اسلام برای انسان احترام قائل شده است. دین مبارک اسلام به شدت از خونریزی، آدمکشی، نسلکشی، غارت، چپاول و ظلم و تعدی بیزار است. دین مبارک اسلام، دین عدالت، مساوات، مشورت، انسانسازی، اخلاقمداری و تعامل با همهی بشریت میباشد و مبرّا از خشونت، تعصب، تبعیض و نژادپرستی است. این دین مبارک اسلام است.
دشمنان با پیامهای قرآن آشنایی ندارند و اگر قرآن را مطالعه کنند، این کتاب آسمانی تنها از جامعهی مسلمانان بحث نکرده است بلکه از همهی جوامع بشریت بحث کرده است. خداوند کریم با این آیهی شریفه به همهی بشریت، برای تعارف و شناختن یکدیگر از آدم تا خاتم ندا میدهد که « يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» (الحجرات : ۱۳). خداوند کریم در قرآن از آدم تا خاتم را ندا میدهد تا همهی بشریت را دربرگیرد؛ تنها نفرموده «یا ایها المومنون» بلکه فرموده «یا ایها الناس»، و تمام بشریت را صدا میکند که شما از یک پدر و مادرید و شما را طایفه طایفه کردیم تا یکدیگر را بشناسید. هدف از کنگرهی حج برای چیست؟ آیا تنها فرایض است؟ هدف از نماز جمعهی هر هفته و تجمع مسلمانان به خاطر چیست؟ تنها فرایض است؟ خیر، برای شناختن یکدیگر، برای احساس مسئولیت، برای درک رنجها و دردهای ملتها است تا بدانیم غیر از فرایضی که ما برپا میکنیم باید مسائل را روز را بررسی کنیم. میبینیم که مسلمانان با هر لباس و لهجه و رنگ، و با هر زبان، از انحاء عالم در کنگرهی حج تجمع میکنند، یعنی مسلمانان با هم فرقی نمیکنند. خداوند برای بشریت ارزش قائل شده است و مبرّا از نژادپرستی، تعصب و تبعیض است. این آیهی شریفهی قرآن است.
این پیامی که من از زبان رسول اکرم(ص) بیان میکنم، پیامی است که تا قیامت برای همهی بشریت است. عجیب است که پیام بسیار مهم رسول اکرم(ص) را نادیده گرفتهاند که امروز حتی در سازمان ملل این پیام آویخته شده است. چه پیام عجیبی است و ندا بر تمام بشریت است: «یا ایها الناس إن ربکم واحد و آباءکم واحد کلکم لآدم و آدم من تراب لا لعربی علی عجمیٍ و لا لعجمیٍ علی عربیٍ لا لابیض علی احمر و لا لأحمر علی ابیض فضل الّا بتقوی». صنادید قریش در زمان جاهلیت خیال میکردند، پیامبری که این پیام را میفرستد، حتما دربارهی پست و مقام آنها صحبت میکند، اما پیامبر(ص) همه را برملا کرد و نژادپرستی را از بین برد و فرمود: ای جامعهی بشری، خدای شما یک خدا است و شما از یک پدر و مادر هستید و آدم از گِل است و به گِل برمیگردید. لذا عرب بر عجم، عجم بر عرب، سیاه بر سفید، و سفید بر سیاه فضیلت ندارد مگر به تقوا. چه پیام عجیبی است. اگر امروز جامعهی بشریت این پیام پیامبر(ص) را میدید، این همه خون ریختن، این همه بیاحترامی، این همه ناامنی و این همه چپاول و غارت در کشورها انجام نمیشد.
ما به یک پیام قرآنی مبرّا از قتل گوش دهیم، چه میفرماید؟ «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً» (المائدة : ۳۲). امروزه در تمام گوشه و کنار جهان روزی نیست که ۲۰۰-۳۰۰ نفر از مسلمانان و غیرمسلمانان قتلعام نشوند. این چه نوع بشریت و چه نوع حقوقی است؟ سازمانی که برای دفاع از حقوق بشر تعیین شده، نمیدانم از چه دفاع کرده است؟ ۸ سال جنگ نابرابر علیه ایران با شرکت ۳۷ کشور دنیا صورت گرفت و یک روز نبود که سازمان ملل آن را محکوم کند که چرا این کار را میکنید؟ ۱۸۰ هزار نفر کُرد عراق به دست رژیم جنایتکار عفلقی کشته شدند، زنده به گور شدند، وجدان بشری کجاست؟ ۶۰۰ نفر در سردشت با بمباران شیمیایی به شهادت رسیدند، چه کسی دفاع کرد؟ ۵۰۰۰ نفر از کردهای حلبچهی عراق با بمباران شیمیایی، قتلعام شدند، یک روز نبود که این جنایات را محکوم کنند. ۱۰ هزار نفر از کردستان اسیر، جانباز، شهید و قتلعام شدند. هزاران نفر در ایران قتلعام شدند، به خاطر چه؟ اینها مسائلی است که باید برای جامعهی بشریت روشنگری شود.
امروز میبینیم که یک روز در سوریه، یک روز در یمن و ... به خاطر چپاول و غارت و اینکه سرمایهی مسلمانان را غارت و چپاول کنند، جنگ شروع میکنند. دشمنان برای حمایت نیامدهاند بلکه برای چپاول آمدهاند. آیهی شریفهی قرآن میفرماید: «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعاً» (المائدة : ۳۲). خیال میکنند تنها مسئله، کشتن است؟ نه، گرسنگی، آوارگی، در به دری و همه چیز است. باید در خدمت پیامبر اسلام(ص) باشیم که ایشان چه عجیب میفرمایند: «لزوال الدنیا و ما فیها اهون عند الله من احراق دم المسلم»؛ اگر تمام دنیا و آنچه در دنیا هست برود، نزد خداوند آسانتر از ریختن خون یک مسلمان است. ببینید چه عجیب میفرماید، حتی نه تنها مسلمانان، بلکه پیامبر اسلام(ص) نسبت به کافر ذمی چنین میفرماید: «من قتل معاهداً یرح رائحة الجنه»، اگر کسی با یک نفر ذمی که در مملکت مسلمانان زندگی میکند، را بکشد بوی بهشت را نمیشنود. این کرامت اسلام است، این دین مبارک اسلام است که چطور از تمام بشریت دفاع میکند. یا اینکه پیامبر(ص) میفرماید: اگر حتی یک نفر کمک کند، با کشتن یک نفر، تمام کسانی که شرکت کردهاند دچار عذاب جهنم میشوند. اینها مسائلی است که پیامبر اسلام(ص) میفرمایند.
ابنا: رژیم صهیونیستی به لبنان و غزه و اخیراً سوریه حمله کرد و برای او فرق نمیکند، مسلمانان را از شیعه و اهل سنت قتلعام میکند. به نظر حضرتعالی اگر مسلمانان وحدت داشتند، آیا وضعیت جهان اسلام اینگونه بود؟
به مسئلهی حقوق بشر و آوارگی و قتلها اشاره کردم. اینجا به یک آیهی قرآن اشاره میکنم، هرچند این آیه ورد زبان همه است اما باید ببینیم واقعاً حکمت چیست که خداوند کریم در این آیه، قرآن را به عنوان ریسمان قرار میدهد. واژهی حبل به چه معناست؟ چرا خداوند میفرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» (آلعمران: ۱۰۳). این آیه سرلوحهی تمام زندگی بشریت است، چون خداوند کریم همه را به وحدت دعوت میکند. خداوند قرآن را به عنوان یک ریسمان قرار میدهد. این است که همهی ما در چاله و در یک بئر عمیق گیر کردهایم و اگر کسی در چاه عمیق باشد، چه چیزی باید او را نجات دهد؟ ریسمانی را آویزان میکنند تا از چالهی عمیق خارج شود. گویا خداوند ما را در این چاه عمیق اختلاف و دودستگی دیده و میفرماید که من این ریسمان را فرستادم تا به آن دست بگیرید و از اختلاف دوری کنید. واژهی حبل به خاطر این است که یک ریسمانی از فضای سمایی به کرهی خاکی آمده است. «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ» (ابراهیم: ۲۴) آمده تا ما به آن دست بگیریم.
متأسفانه چرا دنیای امروز اینطور شد؟ به خاطر چه؟ تا چه زمانی ما کید و مکر دشمنان را نشناسیم؟ تا چه زمانی پی نبریم که هدف دشمن تنها مسئلهی حمله نیست، هدف دشمن ایجاد اختلاف بین همهی مسلمانان و تمام مذاهب است. ما باید هوشیار باشیم، بهانه به دست دشمن ندهیم و آب به آسیاب دشمن نریزیم. دشمن از بیاتفاقی ما سوءاستفاده میکند. امروز جامعهی کفر برای نابودی ما متحد شدند، اما ما برای خودمان متفرق هستیم. خداوند میفرماید: «وَ لا تَنازَعُوا» (الانفال : ۴۶)؛ با هم منازعه نکنید. چرا؟ «فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ» (الانفال : ۴۶) چون کرامت، هیبت و قدرتتان از بین میرود. این هشدار قرآن برای ما است.
ابنا: درباره جایگاه اهل بیت(ع) در بین برادران اهل سنت بگویید.
«وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيداً» (البقرة : ۱۴۳) قرآن کریم، امت رسول اکرم(ص) را به عنوان امت معتدل نام برده است، یعنی نه افراطی و نه تفریطی. من از بعضی از اهل تشیع تعجب میکنم، میفرمایند که دیدگاه اهل سنت نسبت به آل البیت رسول اکرم(ص) چطور است؟ این سؤال، سؤال مشکوکی است. من نسبت به این اتفاق نظر ندارم، یعنی چه؟ مگر میشود محبت آل البیت رسول اکرم(ص) مختص به یک طیف باشد؟ نه. محبت اهل سنت با اهل بیت رسول اکرم(ص) عجین شده است. رسول اکرم(ص) میفرماید: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ»، ما این حدیث مبارک را سرلوحهی زندگی خود قرار دادهایم. برخی سؤال میکنند که دیدگاه اهل سنت نسبت به اهل البیت(ع) چطور است؟ این سؤال مشکوکیت پیدا میکند و ذهنیت انسان را به جایی میبرد.
خداوند کریم در قرآن، آل البیت رسول اکرم(ص) را سرچشمهی زلال پاکی و عفت قرار داده است: «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً» (الاحزاب : ۳۳)، این آیه نشان میدهد که آل البیت رسول اکرم(ص) سرچشمهی زلال پاکی و عفت هستند، نه تنها امروز، بلکه تا قیامت این ارتباط برقرار است.
من در یک جلسات کنفرانس اسلامی بودم که یکی از آخوندهای شیعه در سخنرانی خود گفت: «امام حسین(ع)، امام شیعیان است.» من گفتم: حاجآقا، آیا فقط امام حسین(ع) امام شیعیان است؟ نوهی رسول اکرم(ص) نور چشم تمام مسلمانان است. این چه الفاظی است که شما به کار میبرید؟ این الفاظ، الفاظ خوبی نیست. امام حسین(ع) امام همهی مسلمانان است. امام حسینی که به خاطر عزّت اسلام قیام و هجرت کرد. ایشان نه به خاطر عزت یک طیف و یا یک طایفه، بلکه برای تمام بشریت قیام کرد. یک درس عجیبی بود، یک نهضتی بود که برای سرفرازی امت اسلامی انجام داد.
امروز ما باید به آیهی «هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً» (المؤمنون: ۵۲) عمل کنیم. امت واحده یعنی چه؟ یعنی دیگر شیعه و سنّی تفاوتی ندارد. نباید فرق بگذارید. امت واحده یعنی شیعه؟ امت واحده یعنی سنّی؟ امت واحده یعنی اسلام و مسلمانان. مستحضرید در کردستان ۲۷۰۰ مسجد، صدها تکیه و خانقاه و هزاران عالم و دانا وجود دارد. در کردستان ایران، کردستان عراق و کردستان ترکیه این همه عالم و دانا وجود دارد که امروز نشانه و علامت ایمان و اعتقاد است. ما باید هر نوع اختلافی را کنار بگذاریم، امت واحده باشیم و از قرآن کریم درس بگیریم. مگر خداوند فرموده که این قرآن برای اهل تسنن یا برای تشیع است؟ برای جامعهی بشریت است، برای رهایی انسان از زیر بار ظلمت و تاریکی است.
ابنا: درباره جایگاه سادات در استان کردستان بفرمایید.
تفسیر روح المعانی تقریباً ۲۶ جلد است. نویسندۀ این تفسیر، در جلد ۲۶ در سورهی فتح، از سادات بحث میکند. یعنی کردستان ما مملو از سادات است. جایی خالی نیست که شما بفرمایید که آنجا سید نیست. حتماً شنیدهاید که یکی از علمای ما ماموستا «ملا باقر بالک» علوم اثناعشره را از حفظ داشت. بدون اینکه کتابی در دست بگیرد، به همهی طلاب درس میداد و به آنها تدریس میکرد. اگر سیدی ولو سواد نداشت پیش ایشان میرفت، این عالم ربانی میفرمود که من جرأت نمیکنم امامت کنم و این سید باید جلو باشد.
پس سادات در کردستان ما خیلی زیاد هستند و به حد و شماره نیستند. امروز سادات از احترام ویژه در نزد ما برخوردار هستند. چون نسل سید به آل البیت رسول اکرم(س) برمیگردد. این سادات از نسل امام حسین(ع) و امام حسن(ع) هستند و یک طیف محترم هستند.
ابنا: دربارهی جایگاه امامزادهها در سنندج و شهرهای استان کردستان بگویید.
اشارهی خوبی کردید. قم از یک سو مرکز علم و دانش و معلومات و از سوی دیگر مرکز قیام و خون است. از همه مهمتر مرکز اولیاء الهی است و خواهر امام رضا(ع)، حضرت معصومه(س)، کریمهی آل البیت(ع) در اینجا شرف دارند. پس نقاط مشترکی وجود دارد؛ از خراسان گرفته تا قم، از قم گرفته تا کردستان یک سلسله و ریسمانی وجود دارد.
اهل سنت و کُرد، برای مرقدها احترام زیادی قائل هستند؛ اما احترام ما احترام کسانی است که در آنجا هستند.
«امر علی الدیار دیار لیلی/ أقبل ذالجدار و ذالجدار
و ما حب الدیار شغفن قلبی/ و لکن حبّ من سکن دیارا»
ما محبت مرقدها را دل داریم، محبت این امامزادهها به خاطر گِل و خشت نیست، به خاطر کسی است که در آنجا هست. امام غزالی در کتاب «احیاء العلوم» این شعر مجنون را میفرماید که اگر با خدا و دوستان خدا دوستی کردی، همچون مجنون دوستی کن. مجنون در اشعار خود میگفت: «امر علی الدیار دیار لیلا/ أقبل ذالجدار و ذالجدار»، از همهی خانهها و دیوار لیلی عبور کردم «أقبل ذالجدار و ذالجدار»، خانههای لیلا و دیوارهای لیلا را میبوسیدم. « و ما حب الدیار شغفن قلبی/ و لکن حبّ من سکن دیارا»؛ اما محبت آن خشت و گِل، قلب من را جذب نکرده بود، محبت به خاطر کسی بود که در آنجا است. این شعر که میفرماید:
مشق عشق لیلی میکنم / خاطر خود را تسلی میکنم
اگر میسر نیست کام او / عشقبازی میکنم با نام او
امروز ما با کسانی عشقبازی میکنیم که ارتباط معنوی با خداوند کریم داشتند. میدان تیر را آماده کرده بودند تا «خبیب بن عدی» آن قائد جیش اسلام را به شهادت برسانند. گفتند که خواستهی شما چیست؟ او دو خواسته داشت، گفت: «زمان خداحافظی از دنیا و وقت ملاقات با خدا است و وقت رفاقت با نبی مکرم اسلام(ص) است. من دو رکعت نماز میخوانم که با وضو نزد خداوند بروم.» دو رکعت نماز خواند و او را تا نزدیکی میدان تیر بردند تا تیربارانش کنند. گفتند: آرزوی دیگری دارد؟ «خبیب بن عدی» گفت: بله، کاش کسی میبود تا سلام من را به رسول اکرم(ص) عرضه میداشت. در مدینهی منوره، رسول اکرم(ص) فرمود: «و علیکم السلام و رحمة الله یا خبیب». در نهایت خبیب را شهید کردند. این ارتباط معنوی در قلب هر کسی نیست بلکه در قلب کسانی است که قلبش عرش خداوند است. مگر خداوند کریم تجلی خود را در کوه طور نداشت؟ مگر کوه طور چه بود؟ گِل و خشت و سنگ بود. اما تجلی خداوند در آنجا شد. خداوند به جاهای متبرکه قسم میخورد: «وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ. وَ طُورِ سينينَ. وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمينِ» (التین : ۱-۳). محبت ما به خاطر محبت خدا است، محبت ما به خاطر این است که آنها ارتباط با خدا داشتند و دارای معنویت بودند. حضرت عمر بن خطاب در مدینهی منوره حضور داشت. ایشان به ساریه قائد اسلام که در حال جنگ بود و دشمن میخواست قلعه را بگیرد، با آن معنویت چنین فرمود: «یا ساریه الجبل الجبل»؛ ای ساریه، مراقب این کوه باشید، دشمن میآید. این ارتباط معنوی است. ارتباط معنوی است که حضرت علی(ع) با مردگان در قبرستان صحبت میکرد و میفرمود: وضع شما چیست؟ و آنها جواب دادند. این معنویت است. علت چیست که در میان ما تفرقه ایجاد میشود و احترام مذاهب کم میشود؟ به خاطر اینکه از معنویت دور هستیم و باید به آن معنویتی برگردیم که دل ما را روشن میکند و از تاریکی و ظلمت به دور میاندازد.
.................................
پایان پیام/ ۱۶۷