به گزارش خبرگزاری بین المللی اهل بیت(ع) - ابنا - «عبّاس الزیدی» از نویسندگان جبهه مقاومت وابسته به گردانهای سیدالشهدا عراق طی یادداشتی، به تحلیل تحولات اخیر سوریه و نقشه ترکیه و قطر در بحران سوریه و خطرات این توطئه برای عراق پرداخت.
وی در این یادداشت نوشته است:
ریشههای شراکت میان قطر و ترکیه، به آن هنگام برمیگردد که منافع آندو، با ایستادن در یک صف در برابر قدرتهای دیگرِ رقیب با این دو کشور و به صورت مشخّص، عربستان سعودی، امارات و مصر در آشکارا و ایران به شیوهای پنهانی، با یکدیگر همسو شدند. در اینجا، آشکار میشود که کدام یک تاکتیکی است و کدام یک، راهبردی. این ائتلاف ترکیه و قطر، با رسیدگی و حمایت صهیونیستها و آمریکاییها و مطابق با قواعد بازی، نظم و هماهنگی؛ رشد یافت و شکوفا شد.
نقش ترکیه در این ائتلاف، ترسیم سیاستها و مهندسی روابط و مدیریّت آنها بود، در حالی که قطر به حمایت مالی و رسانهای (الجزیره و شرکتهای رسانهای وابسته به آن) بسنده کرده است. این مسئله، با کنترل کامل بر پرونده طالبان در افغانستان به اوج خود رسید و سپس، به تمامی جنبشهای افراطی در جهان عرب و جهان اسلام گسترش یافت و بعدها، تمامی کشورهای ترکزبان را در بر گرفت که فراتر از کشورهای قفقاز تا کشورهای آسیای میانه گسترش یافت. سفر امیر قطر به ترکمنستان، قزّاقستان، ازبکستان و تاجیکستان در سال 2022 م در همین چارچوب، تحلیل و ارزیابی میشود.
ترکیه، نقش مصر و عربستان سعودی را برای سروری و راهبری اهلتسنّن عرب و غیر عرب را رُبود و اردوغان الآن، حکم خلیفهای را پیدا کرده که در باورهای مذهب تشیّع، به موازات نقش مرجع اعلا یا ولیّ فقیه است.
ترکیه بر پایگاهی در قطر دست یافته که جادّهای برای دفاع از قطر در برابر عربستان سعودی و مصر بود. توان اقتصادی ترکیه ضعیف است و اگر حمایت و پشتیبانی مالی و رسانهای قطر نبود در برنامه خود موفّق نمیشد.
آنچه در سوریه رخ داده برای برخی، غافلگیرکننده نبود؛ چون پیش از این، اشغالگری ترکیه اتّفاق افتاده و با بسیاری از سازمانهای تروریستی هماهنگی صورت گرفته بود. آنچه در سوریه رخ داد، ممکن است در عراق نیز تکرار شود.
بلندپروازیهای جاهطلبانه ترکیه، بزرگ و گسترده است و آنگونه که برخی آرزو میکنند، منحصر در غرب آسیا و به عنوان یک قدرت منطقهای رقیب ایران نیست؛ بلکه از این حدّ فراتر میرود و با توجّه به دنبالههای آن در قفقاز، آسیای میانه، آفریقا و غرب آسیا، به جایگاه بزرگتری به عنوان یک قدرت جهانی، بهمانند قدرتهای جهانی دیگر میرسد.
ترکیه به دنبال این است که نه با توانمندیهای در اختیارِ خود، بلکه با گسترههای خود از افغانستان تا دیگر کشورهای قفقاز و آسیای میانه -که پیش از این، بدان اشاره شد- ایران و روسیه را محاصره کند و این، یک سناریوی جایگزین است که واشنگتن با هدف تضعیف ایران و روسیه بر روی آن سرمایهگذاری میکند.
ترکیه از مشارکت در پروژه اقتصادی چین، پا پس کشیده و تلاش میکند تا مشارکت با قطر در صادرات گاز از راه سوریه یا عراق به اروپا را جایگزین آن کند. به اعتقاد من، این کار با وجود عربستان سعودی و پروژه «نئوم» و وجود رژیم شکننده در اردن و وجود عراق که منافعش با ترکیه گره خورده، بسیار دشوار است؛ البتّه، نباید از مخالفت روسیه و تهدید قطر به نزدیک نشدن به صادرات گاز و معرّفی خود به عنوان جایگزینی برای گاز روسیه غافل شد. اظهارات «سرگئی لاوروف» وزیر امور خارجه روسیه، شفّاف است که گفته قطر باید اندازه خودش را بشناسد وگرنه، از نقشه محو خواهد شد.
باتلاق سوریه بسیار خطرناک است و تا این لحظه، آنکارا تلاش میکند تا کارتهای برنده خود و مهرههایش را بچیند و مرتّب کند و سازمانهای تروریستی را با لباس غیرنظامی و متمدّنانه برای رهبری سوریه پر از تناقض و گسست، بفرستد. بدون در نظر گرفتن هرگونه دخالت خارجی، سازمانهای تروریستی در میان خود درگیر خواهند شد و گسست در میان آنها خواهد افتاد و کنترل سوریه از دست ترکیه خارج خواهد شد.
قطر تلاش میکند تا تجربهاش در مهندسیکردن طالبان در حاکمیّت افغانستان را با میزانی کمتر از آنچه هست، تکرار کند؛ چون سوریه برخلاف افغانستان، ترکیبی متنوّع و چندگانه از طوایف، ملّیّتها، مذاهب و ایدئولوژیهاست.
قطر همچنین، حساب ویژهای روی این مسئله باز کرده که با قدرتهای استکباری زدوبند و دلبری کند و پس از اشغال عراق، از همه دستاوردهای روند سیاسی این کشور، عبور کند.
الآن، خیلی زود است که درباره آینده سوریه، حکم یا پیشبینیای صورت بگیرد؛ در حالی که تمامی سناریوها، محتمل و متنوّع هستند، امّا در نهایت، نشانهها و دادههایی وجود دارد مبنی بر اینکه ترکیه دچار خسران بزرگی خواهد شد و زمام امور در سوریه، منطقه و جهان از دستش بیرون خواهد رفت و شکست قوی خواهد خورد که مهندس پروژهاش (وزیر امور خارجه فعلی و رئیس سازمان اطّلاعات سابقش) توانایی کنترل امور را نخواهد داشت.
نتیجهگیری
ترکیه از تجربیّات خود درس نگرفته و تاریخش را خوب مطالعه نکرده است. طمعورزیها و بلندپروازیهای جاهطلبانهاش، او را به جای دوردستی، در نزدیکی پرتگاه خواهد کشاند.