به گزارش خبرگزاری بین المللی اهل بیت(ع) - ابنا - نقش اجداد و خاندان آیتالله مجتبی تهرانی در جدال میان اخباریون و اصولیون، تلاش برای حفظ نوامیس شیعه در دوران تصرف بخشهایی از ایران در قرارداد ترکمانچای و مقابله با زیاده خواهی روس ها در ایران ولو به قیمت تبعید از ایران، کوشش برای حفظ مشروطه مشروعه در دوران استبداد صغیر احمدشاهی به قیمت از جان گذشتن و شهادت، در کنار تلاش مستمر برای حفظ دیانت و شریعت در ایران و تهران با استقرار بیش از پنج نسل مرجعیت در این شهر، بخش هایی از خدمات اجداد و خاندان آیتالله مجتبی تهرانی در طول دویست سال گذشته در ایران اسلامی بوده است.
در میان نمی توان خدمات و مبارزات پیدا و پنهان آیت الله مجتبی تهرانی از زمان فدائیان اسلام تا وقایع بعد از 15 خرداد که امتداد آن تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی و تربیت نسلی از شاگردان عالم و فرزانه و جوانانی اخلاق مدار در طول عمر ایشان، امتداد یافت، سخن نگفت.
پنج نسل مرجعیت شیعی
«میرزا ابوالبرکات استرآبادی» شخصیت شناخته شده و عالم برجسته علم اصول، از فعالان حوزه اصولیون در مقابله با اخباریون در استرآباد – گرگان امروزی- در دوران افشاریه بود، ایشان فرزندی به «آمیرزا آق بابا» داشت که وی نیز از اصولیان شناخته شده در میان عالمان فقه اصول است. فرزند «آق بابا»، با نام «قاضی میر سعید» از معاصرین میرزای قمی بود که از استرآباد به تهران آمد و به «رازی» معروف شد. از دو پسر وی ، دو خاندان «میرزا مسیح» و «میرزا موسی» در تهران مستقر شدند، این دو برادر در جریان مبارزه با زیاده خواهی گریبایدوف روس، حکم به وجوب رهاسازی زنان مسلمان اسیر در سفارتخانه روسیه را دادند و ماجرا با قتل گریبایدوف و تبعید میرزا مسیح به عتبات پایان یافت تا زنان شیعه در کنار همسر و فرزندان در کشوری اسلامی زندگی کنند، براساس برخی اسناد، «آمیرزا مسیح» ایشان علاوه بر ایران ، از هند آن زمان تا جبل عامل در لبنان مقلد داشتند و اولین رساله عملیه چاپ سنگی مربوط به همین «مرحوم آمیرزا مسیح تهرانی» معاصر با فتحعلی شاه قاجار است.
نوادگان میرزا مسیح هم اکنون در تهران به عنوان خاندان «مسجد جامعی» شناخته می شوند و نوادگان «میرزا موسی» به عنوان «شهیدی کلهر» شناخته می شوند که آیت الله مجتبی تهرانی و آیت الله مرتضی تهرانی از اعضای همین خاندان هستند.
مجتبی و مرتضی و مهدی، فرزندان آیت الله میرزا عبدالعلی تهران هستند که وی نیز تنها فرزند «شهید حاج میرزا غلامحسین» است. این شهید که از عالمان تهران بود، هنگام تحصن در حرم عبدالعظیم(ع) در دوران یک ساله استبداد صغیر و مقابله با استبداد احمد شاهی، در کنار هشت نفر دیگر ، در مکانی هم اکنون مزار آیت الله مجتبی تهرانی مدفون است ، به شهادت رسید و در همان رواق دفن شد. مجتبی تهرانی از سوی پدر، نوه شهید «میرزا غلامحسین» و از سوی مادر نوه شهید «شیخ روحالله دانایی» بود که از عالمان قزوین بودند و توسط عمال رضاخان مسموم و در مرگی مشکوک به شهادت میرسد.
بدین ترتیب باید گفت که آیت الله مجتبی تهرانی ، که نوه دو عالم شهید است، نسل پنجم از علماء و مجتهدانی است که از حدود 200 سال پیش در ایران و تهران، پرچم زعامت و مرجعیت را بردوش داشته اند.
مجتبی تهرانی، فرزند روح الله خمینی
میرزا عبدالعلی تهرانی، پدر آیتالله مجتبی تهرانی، 14 ساله بود که پدرش به شهادت رسید و او نیز بعد از چند سال تحصیل در تهران، به قم رفت. وی که از شاگردان آیتالله العظمی حائرییزدی بود، در همان دوران، با امام خمینی(ره) آشنا شد. این رفاقت دیرین، در قم و تهران ادامه داشت و رفاقتی دیرین میان فرزندان این دو عالم دینی به وجود آورد. میرزا عبدالعلی در حالی که کمتر از 30 سال داشت ، مجتهد شد و به تهران بازگشت و کمی بیشتر از نیم قرن، امام جماعت مسجد آقامیرزا موسی، که جدش ساخته بود، شد. وی در همین دوران، بزرگانی مانند آیتالله حقشناس، آیتالله مجتهدی تهرانی و دیگران شخصیتهای حوزوی را به گونه ای تربیت کرد که هم اکنون نمیتوان حوزه تهران را بدون تاریخ و آثار این بزرگان تصور کرد.
مجتبی تهرانی در جوانی هم در دروس اساتیدی مانند سید حسین بروجردی، سید محمد رضا گلپایگانی، سید محمد حسین طباطبایی، سید محمد محقق داماد شرکت کرد و هم شاگرد حاجآقا روحالله شد و اولین آثار علمی استاد خود را، در حالی که کمتر از 25 سال داشت تنظیم و منتشر کرد. در همان سالها، اولین توضیح المسائل امام خمینی(ره) با تلاش او، تنظیم و در دسترس قرار گرفت.
تبعید امام به نجف و تهدیدهای ساواک، این شاگرد را باردیگر به محضر استاد در نجف رساند. مجتبی که با مصطفی خمینی در قم و تهران ، رفاقتی دیرینه داشت، در همان سالها که علاوه بر درس امام، به درس آیات عظام خویی و حکیم هم می رفت، با مصطفی خمینی، همدمی و همنشینی داشت و ساعتها با او گفتگوهای علمی داشت و کمک کار فعالیتهای انقلابی او شد، در همین دوران بود که بارها با او، همسفر پیاده روی اربعین برای رفتن به کربلا هم شد.
سال 1349 به توصیه امام و با توجه به بیماری فرزند به ایران آمد و در تهران ساکن شد، چند سال بعد، امام جماعت مسجد جامع بازار شد و جلسات تفسیر برای جوانان برگزار می کرد، او بارها تحت نظارت ساواک قرار گرفت و چندین بار جلسات او، تعطیل شد.
فعالیتهای انقلابی او، که از همنشینی با نواب صفوی در سن 20 سالگی او شروع شده بود، آن چنان هوشمندانه بود که بهانه ای دست ساواک برای بازداشت او ندهد. نقش او در تایید مرجعیت امام خمینی در سال 1342 و تلاش را برای تثبیت و استقرار اهداف امام خمینی ره در طول سالهای بعد، او به یکی از استوانه های علمی و اخلاقی تهران تبدیل کرد، امام خمینی ره به او آن چنان علاقه و اعتماد داشت که زمانی که برای تسلیت فوت آقا مصطفی به نزد رفتند، فرمود: «اگر مصطفی نیست مجتبی هست».
در هر حال تلاشهای چهل ساله او برای تربیت نسلی از جوانان دیندار و اخلاق مدار در این شهر، یادگاری درخشان از بر جا نهاد.
سید علی اصغر حسینی / ابنا
................................
پایان پیام