بسم الله الرحمن الرحيم
بيانيه تحلیلی مجمع جهاني اهل بيت (ع) درباره حوادث پس از انتخابات دهم
در پي برگزاري دهمين انتخابات رياست جمهوري اسلامي ايران و حوادث پس از آن، مجمع جهاني اهلبيت ـ عليهم السلام ـ لازم ميداند مطالبي را با مردم مسلمان ایران، و پیروان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ در سراسر جهان در ميان گذارد:
1. در عصري كه ارزشهاي اسلامي از سوي مكاتب غیر آسمانیِ شرق و غرب به چالش كشيده ميشد، نهضت اسلامي ايران، با "فداكاري مردم" و "رهبري روحانيت هوشیار" به پيروزي رسيد و بيداري اسلامي را به گفتمان غالب مستضعفان جهان تبديل كرد.
امواج اين بيداري ، بسرعت مرزها را درنورديد و ضمن فرو ريختن مظاهر سلطه و استكبار، الگوي جديدي از مردمسالاري را به ملتهاي تشنه عدالت، عرضه كرد؛ آنگونه كه حتي نظريهپردازان وابسته به استکبار نيز اعتراف كردند كه: «در دنيا فقط يك نظام مستقل وجود دارد و آن جز جمهوري اسلامي نيست».
2. تلألو این بیداری، سلطهگران و مستکبران جهان را به وحشت انداخت و آنان را بر آن داشت تا با اِعمال فشارهای گوناگون، انقلاب اسلامی را زمینگیر کنند. طراحی کودتاهای متعدد، تحمیل طولانیترین جنگ تاریخ معاصر، ترورهای هدفمند و بیهدف، تحریمهای گسترده سیاسی و اقتصادی، دخالت مستقیم نظامی، و ایجاد بحرانهای ریز و درشت دیگر، از جمله تلاشهای جبهه ظلم و استکبار، برای فائق آمدن بر نهضت جهانی امام خمینی(ره) بود.
3. مدعيان حكمراني جهان و رویاپردازانِ جهانيسازي استعماری، پس از ناکامی در توطئههای فوقالذکر، كليه ابزارهاي علمی، ارتباطي، رسانهای و جاسوسي خود را به كار گرفته، درصدد خدشهدار نمودن مشروعيت نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران برآمدند. اين كنشها در محورهای زیر به وقوع پيوست:
محور اول: اتهامات عليه جمهوری اسلامی ايران مبنی بر تخطي از موازين حقوق بشر.
حال آنكه سابقه عملكرد جمهوری اسلامی در مقايسه با ساير كشورها درخشانتر بوده و اين واقعيت در هر چهار نسل حقوق بشر قابل اثبات است. ضمن اینکه با وجود جنایاتی که در "نسلکشیهای تاریخی"، "اردوگاههای سیبری" و "زندانهای گوانتانامو و ابوغریب" رخ داد و آنچه هر روز در فلسطین و عراق و افغانستان میگذرد، سخن گفتنِ غرب و شرق از حقوق بشر، طنزآمیز و بیشرمانه است.
محور دوم: ادعا عليه جمهوری اسلامی ايران مبنی بر حمایت از تروريسم.
گذشته از آنکه تاكنون ادله و مدارك مثبِته بر اين ادعاي استكبار جهاني وجود نداشته است، جهانیان میدانند که مردم و نظام ایران، بزرگترین قربانی تروریسم در دوران معاصر هستند و صدها تن از شهروندان خویش ـ از سطح رییس جمهور، نخست وزیر، رییس قوه قضائیه، نمایندگان مجلس، وزرا، ائمه جمعه و شخصیتهای کشوری و لشگری گرفته، تا مردم عادی کوچه و بازار ـ را در عملیاتهای تروریستی از دست دادهاند؛ و عجیبتر آنکه این تروریستها همواره در کنف حمایت همین مدعیان بودهاند.
محور سوم: اتهام به جمهوري اسلامي مبنی بر اشاعه سلاحهاي كشتار جمعي و هستهاي.
دشمنان در اين رابطه، نهادها و سازمانهاي بينالمللي را به خدمت گرفتهاند تا در راستاي اهداف خود جهت دخالت در امور داخلي ايران، پروندهاي سنگين در شوراي امنيت عليه جمهوري اسلامي ايجاد نمايند. اما خوشبختانه با موضعگيري راسخ مقام معظم رهبري و دولت، ناگزير به عقبنشيني شده، سناريوهای آنان خنثي گرديده است. ضمن آنکه پرونده آمریکا و اروپا در استفاده از بمب هستهای و مجهزکردن دیکتاتورهای جهان به انواع سلاحهای شیمیایی و میکروبی، سیاهتر از آن است که قابل پردهپوشی باشد.
محور چهارم: دخالت ادعايي ايران در كشورهاي همسايه و مخالفت با فرايند صلح خاورميانه.
جمهوري اسلامي ايران مواضع ديرينه خود در خصوص مسأله فلسطين ـ یعنی سپردن سرنوشت این کشور به دست مردم آن از همه ادیان، و انجام همهپرسی عادلانه ـ را بارها اعلام نموده است. همچنین، دولتمردان جمهوري اسلامي نیک میدانند که توسعه کشور، در گروی ایجاد آرامش در کل منطقه است؛ لذا در خصوص عراق، افغانستان و پاکستان نيز برادرانه تمام اهتمام خود را براي توسعه، آباداني و ایجاد آرامش در آنها به كار گرفتهاند.
محور پنجم: ادعاي وجود ديكتاتوري در نظام جمهوري اسلامي.
این ادعای مضحک از سوی کسانی مطرح میشود که حمایت بیدریغ خود را از رژیمهای مرتجع منطقه که دموکراسی در آنها هیچ نقشی ندارد و تحت تسلط پادشاهان یا رؤسای جمهور مادامالعمر است، همواره ادامه دادهاند. حال آنکه تمامی مقامات و نهادهای جمهوري اسلامي ـ از صدر تا ذیل ـ به وسیله مردم انتخاب میشوند و در طول 30 سال حاکمیت این نظام مردمسالار، 30 انتخابات مختلف صورت گرفته است. تمهیدات قانونی این انتخابات برای نظارت نمایندگان کاندیداها نیز به نحوی است که امکان هر گونه تقلب سازمانیافته و گسترده را سلب مینماید.
آخرین این مشارکت، حماسه چهل ميليوني و مشاركت 85 درصدی مردم در دهمین انتخابات رياست جمهوري بود که به اعتراف خود مدعیان دموکراسی، در جهان بینظیر است.
4. سران استکبار، آنگاه که با مشت آهنین مردم انقلابی ایران مواجه شدند و فشارهای گوناگون سیاسی، اقتصادی و نظامی را بیهوده یافتند، تلاش کردند تا با ترفندها و توطئههای گوناگون، در صفوف واحد فرزندان امام و انقلاب جدایی بیاندازند و از آب گلآلود فتنهها، برای خود طرفی ببندند. در این راستا، با استفاده از ابزارهای رسانهای خود و نیز با سوء استفاده از احساسات پاک جوانان ایرانزمین و غفلتهای خواسته و ناخواسته سران جناحها در کشور، حوادث تلخی را آفریدند. در این زمینه توجه به نکات زیر ضروری است:
الف: آنچه در چند دهه اخیر، موجب حفظ استقلال، آزادی و تمامیت ارضی سرزمین ایران شده، "اصل مترقی ولایت فقیه" بوده است. در حالی که در چندصد سال گذشته، هر یک از نظامها و سلسلههای حاکم بر ایران، کیلومترها از این سرزمین پاک را از دست دادند و بر خلاف آیه شریفهی « لَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً » (سوره نساء ـ آیه 141) موجبات سلطه کفار را بر مسلمانان فراهم آوردند، نظام