به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ در بخشی از این پیام آمده است: « معرفتشناسی، روشهای متعدّدی دارد مانند تجربی، تجریدی و شهودی؛ یعنی ممکن است از راه احساس و تجربۀ حسّی مطلبی ثابت شود و نیز از راه ادراک کلّی و تجرید عقلی مطلوبی اثبات گردد و نیز از راه علم حضوری و شهود قلبی، حقیقتی روشن شود.
به هر تقدیر مطلبی در جهانبینی قابل طرح و بررسی است که به صورت برهان عقلی تبیین گردد، زیرا محسوس مادّی مادامی که پشتوانه عقلی نیابد مفیدِ یقینِ معرفتشناسیِ منطقی نیست، هر چند ممکن است موجب قطعِ معرفتشناسیِ روانی باشد. چنانکه معرفت شهودی فقط برای خود شاهد، حجت است و اگر بخواهد به صورت فنّ معتبر درآید حتماً باید از مبادی برهان استمداد کند و از علم حضوری به دانش حصولی تنزّل یابد تا قابل تعامل فکری باشد و رسالت این مطلوب به عهده عرفان نظری است. که با حوزه تفکر عقلی قرابت تام دارد بنابراین فلسفه الهی مهمترین بنیان معرفتی است که تأمینِ مبادی تصدیقی علوم دیگر را در نهاد خود دارد.»
آیت الله جوادی آملی در ادامه میافزاید: « حکمت متعالیه، مسیر تقرّب به مبدأ هستی را به خوبی ترسیم مینماید و سالکان کوی وصالِ پروردگار را به آن راهنمایی میکند، زیرا اصلِ فاصلۀ مخلوق با خالق پذیرفتهشده است و نزدیک شدن بنده با خداوند از راه معرفت، محبّت و عبادت، میسور است و در پاسخ این پرسش که تقرّب ممکن به واجب چگونه است، دائماً گفته میشود که قربِ مزبور معنوی است نه مادی و نزدیکیِ مکانَت است نه مکانی.
روشن است که با این تعبیرهای نارسا فاصله حق و خلق و تفاوت عابد و معبود معلوم نخواهد شد. حکمت متعالیه بعد از تصریح به اینکه ذات واجب الوجود، هویّت محض و حقیقتِ صِرف و نامحدود است، در تفسیر عناوین وَحیانی مانند لقای خدا، تقرب به او و ... ارزیابیهای متدبّرانه نمود و مناسبترین راه را به دست آورد .
......................
پایان پیام/133