به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ اين مراسم با حضور گروهی از اعضای هیأت ادیان دانشکده الهیات ، رئیس و گروهی از اساتید دانشگاه اسلامی و جمعی از اساتید انستیتوی فلسفه آکادمی علوم بلغارستان برگزار شد.
میزگرد فلسفه و عرفان اسلامی اسفند ماه سال گذشته با همکاری رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بلغارستان ، مرکز مطالعات فرهنگی بین المللی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و انستیتوی تحقیقات فلسفی آکادمی علوم بلغارستان و با حضور 9 تن از اساتید و اندیشمندان کشورهای ایران ، بلغارستان و ترکیه برگزار شد.
دراین مراسم ابتدا خانم تئودوروا ، رئیس دپارتمان انسان شناسی و مطالعات دینی انستیتو تحقیقات فلسفی آکادمی علوم بلغارستان طی سخنانی به شکل گیری و تلاش رایزنی فرهنگی و گروه مطالعات اسلامی مرکز مطالعات فرهنگی بین المللی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در تشکیل میزگرد فلسفه وعرفان اسلامی پرداخت و ضمن ارائه گزارشی از مقالات ارائه شده در آن به بیان جایگاه عرفان درنزد اندیشمندان مسلمان پرداخت .
« محسن پناهنده » رایزن فرهنگی ایران در بلغارستان طی سخنانی با اشاره به ارتباط فلسفه و عرفان اسلامی به وجوه افتراق و اشتراک این دو پرداخت .
وی گفت : فلسفه و عرفان دو مکتب و یا دو علم نیستند - بلکه دو نظام معرفتی و دو شیوه شناخت ، نگاه و جهان بینی می باشند .
پناهنده با اشاره به اینکه عرفان البته در معرفت خلاصه نمی شود ، بلکه شیوه ای از زندگی و رفتار است که مولد نوعی معرفت است گفت: عارف معتقد است با شیوه خاصی از سلوک و تلقی به معرفت میرسد.
وي آنگاه مهمترین وجه اشتراک فلسفه و عرفان را معرفت و شناخت واقع دانست و اضافه کرد که هم فیلسوف و هم عارف در پی معرفت و شناخت فوق معارف حسی هستند و ازاین جهت نه فیلسوف به معرفت حس قانع است و نه عارف و درنتیجه فیلسوف به مدد معرفت عقلی پای از حس فرا می گذارد و عارف درپی وصول به معرفت کشفی و شهودی است .
پناهنده آنگاه به تفاوت های این دو پرداخت و با اشاره به اینکه فلسفه و عرفان دو حوزه متمایز معرفتی هستند و پیش فرض ها ، روش تحلیل ، معیار و ملاک صحت و اعتبار معرفت در آنها متفاوت است ، اظهار داشت : فلسفه با مفاهیم ، تحلیل و ترکیب و برهان سرو کار دارد و فرض بر این است که جهان واقعیتی است و هرچیز خودش خودش است ولی در عرفان فرض بر این است که این هستی ظاهری بیش نیست . هستی دو رویه دارد ؛ باطنی دارد که این ظاهر فقط خیال است و حقیقت در آن باطن است .
رایزن فرهنگی ایران افزود: فیلسوف جهان را بر اساس ماهیتها و هویتها می شناسد و به آنها اصالت می دهد. بنابراین هدف فیلسوف آن است که جهان را بفهمد ؛ ولی هدف عارف اساسا فهم نیست . عارف معتقد است عقل دراین مقام به جایی نمی رسد بلکه باید از این حلقه ی هویت های خیالی گذشته و به باطن برسید . در نتیجه او به جای فهم جهان راه دیگری را مطرح می کند که اصطلاحا به آن طریقت می گویند.
وی همچنین در تشریح این نقطه افتراق گفت : فیلسوف بر چشم و عقل و هوشش استناد میکند ولی عارف معتقد است حذف فاصله از طریق ریاضت ممکن است . او باید خود را در فشار قرار دهد ؛ چله نشینی کند ، کم بخورد و کم بنوشد تا به جایی برسد که صفات بشری در وی بمیرد و او به حقیقت و باطن جهان ملحق شود.
لازم به یاد آوری است که این کتاب توسط انتشارات موزه ملی کتاب و در تیراژ 500 نسخه به چاپ رسیده است.
سرویس خبرنگاران / جواد تابا
........................
پایان پیام/ 118