خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳
۹:۳۲
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۲۷ اردیبهشت
۱۳۸۹
۱۹:۳۰:۰۰
منبع:
ابنا
کد خبر:
181319

فاجعه تاسوكي چه بود؟

و سیعلم الذین ظلموا أي منقلب ینقلبون

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت (ع) ـ ابنا ـ عقربه‌هاي ساعت، 20:45 شامگاه پنج‌شنبه 25 اسفند 1384 را نشان می‌دادند و دشت تاسوکی، واقع در میانه جاده زابل ــ زاهدان، آبستن حادثه‌ای تلخ و جانگداز بود .

خفاشانی که هویت اشرار داشتند و با گرفتن جیره از صهیونیسم و استکبار، ننگ سرسپردگی به پیشانی زده بودند، از نقطه صفر مرزی، در استتار رمل و تپه‌ماهور و درختچه‌های گز شدند. آنان پس از طي مسافتي، در دوازده کیلومتری مرز ایران ـ افغانستان، در محور زابل ـ زاهدان و در فاصله چهاده کیلومتری «پاسگاه تاسوکی» ایجاد راه‌بندان نموده و با لباس مبدل نیروی انتظامی و استتار چهره، اقدام به توقف خودروهای عبوری كردند تا با هدف اسارت و ترور شهروندان، و  بر پا کردن فتنه‌اي قومی ـ مذهبی، مدال مزدوری را از اربابانشان دریافت دارند .

بدین منظور خودروهای عبوری را متوقف نموده و با جداسازی زنان و مردان، به تفکیک فارس و بلوچ و شیعه و سنی، در مقابل چشمان وحشت‌زده زنان، فریاد بیقراری مادران سپیدگیسو و گريه‌هاي کودکان حیرت‌آلود، مردان و جوانان و نوجوانان بی‌گناه را ـ تنها بدان دليل كه غير بلوچ يا شيعه بودند ـ با شنیع‌ترین و فجیع‌ترین وضع ممکن به حدود یکصد و پنجاه متری جاده اصلی و در کناره خاکریز، هدایت کردند.

تروريست‌ها سپس، چشم و دست و دهان قربانیان را بستند ؛ آنان را به فاصله حدود یک متر از یکدیگر قرار دادند و بيرحمانه زير رگبار گلوله گرفتند. سپس با بهره‌گیری از دوربین‌های فیلمبرداری از اين صحنه کشتار جمعی تصوير گرفتند تا با فروش و ارائه آن به اربابان و رسانه های خارجی، مزد شقاوت و بیرحمی و خوش خدمتی خويش را دريوزه كنند.

به گفته شاهدان ـ و نيز کارشناسان ـ تعداد تروریست‌ها در جاده و پشت خاکریز، بین بیست تا سی نفر نفر بوده كه از القاب "سرهنگ" و "سروان" در مکالمات درون‌گروهی خود استفاده می‌نمودند. تعداد دیگری از اشرار نیز در سایر نقاط منطقه پراکنده بودند و نظارت و پشتیبانی این عملیات کور و ننگ‌آور را به عهده داشتند. این گروه شرور که نام «جندالله» را برگزیده و سرکرده خویش (عبدالمالك ريگي شرور) را امیر المؤمنین می‌خواندند (!!) چنان در جهل و نادانی دست و پا می‌زدند که هنگام زدن تیر خلاص به مردم بی‌گناه «بسم الله» گفته و پس از اطمینان از شهادت آن کبوتران سرخ بال حسینی، با گفتن «الله اکبر» افتخار و خشنودی‌شان را از این جنایت ابراز می‌کردند .

این قتل عام هولناک، حدود یک ساعت به درازا کشید و به شهادت بیست و دو تن از محبان اهل‌بیت (ع)  اعم از دانش آموز ، کارمند ، کارگر ، دانشجو ، طلبه ، خبرنگار ، سرباز و کاسب انجامید ؛ ضمن اينكه شش نفر زخمی شدند و هفت شيعه مظلوم نيز به گروگان رفتند ؛ و نام «شهادتگاه تاسوکی» را برای همیشه بر لوح تاریخ منطقه حک نمودند.

آنانكه در اين فاجعه، به عرشيان پيوستند، در فرش اينگونه ناميده مي‌شدند:

1. نعمت‌الله پيغان  2. غلامرضا سرگلزائي 3. محمود سرگزي  4. منوچهر حيدري  5. جواد روح‌الله‌طيبي  6.جابر قويدل  7.محسن ذوالفقاري  8.صادق كيخا   9.مهدي كيخا  10.حميد كيخازاده  11.مجتبی كيخائي  12.مهدي گرگ  13.امير واعظي  14.محمدحسين واعظي  15.عليرضا قيصري  16.مهدي نوري  17.عيسی كوهستاني  18.حسين صيادي  19.مسلم لك‌زايي  20.مهدي نجفي  21.باقر فتوت  22.محبعلي يوسفي.

در هیچ مرام ، مسلک ، عقیده و مذهبی، کشتن نوجوان معصوم چهارده‌ساله و نوداماد بي‌گناه بیست‌ساله ، مایه مباهات و سرافرازی نیست. چگونه ممکن است افرادی آن قدر در برزخ شقاوت و سنگدلی فرو غلتند که فرزندی را در مقابل پیکر لرزان مادری سپیدمو، پدری را در برابر بهت نگاه فرزندی ترسان، چشم و دست و پا بندند و در آستانه سال نو و اربعین شهدای کربلا، پیکرشان را به زخم باران تير، از هم بدرانند و آنگاه بر جنازه چاک‌چاکشان ندای تکبیر سر دهند!! براستی ... أین تذهبون؟

خون‌آشامان، پس از آنكه عطش شيطاني خويش را با خون حسينيان فرونشاندند، هفت تن از شيعيان مظلوم ديگر را نيز چشم و دست بسته بر مركب نشاندند و با خود به گروگان بردند ، تا عاشوراي تاسوكي، بدون "به‌اسارت‌رفتگانِ زينبي" غروب نشود: 1.خدابخش باغباني  2.علي پورشمسيان  3.خدابخش سرگزي  4.[شهيد] محمد شاهبازي  5.رضا لك‌زايي  6.مجيد نجار  7.امير هراتي

اين گروگان‌ها، بين 60 تا 200 روز در اسارت دژخيمان باقي ماندند ؛ و تروريست‌ها در اين فاصله، حتی نتوانستند كبوتران محبوس را نيز تحمل كنند و يكي از آنان را به كاروان شهداء رساندند.

چگونه می‌توان شرح هجران جگرهای آتش‌گرفته زنان و کودکان چشم انتظار و مردان به خاک و خون غلطیده سیستان را در شهادتگاه تاسوکی به صحیفه جان نگاشت و از سر سوز، فریاد «باي ذنب قُتلت» و ندای سرخ یا لثارات الحسين برنیاورد...؟

....................

پايان پيام/107