به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ چهارمین یادواره شهدای مظلوم و شهیدان روحانی فاجعه تروریستی تاسوکی، در قالب همایش یکروزه «اقتدار و سرافرازی» به همت نهادهای فرهنگی و در قم برگزار شد.
در این همایش که صبح امروز سهشنبه 25 اسفندماه 1388 در سالن همایشهای پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد آقایان «حجت الاسلام والمسلمین عبداللهی» امام جمعه ایرانشهر، «سردار جاهد» فرمانده سپاه سلمان استان سیستان و بلوچستان و «رضا لکزایی» از گروگانهای این فاجعه سخن گفتند.
خاطرات ناگفته یک گروگان
در آغاز این همایش «رضا لکزایی» از گروگانهای فاجعه تاسوکی، با اشاره به اسارت خود به مدت پنج ماه توسط گروه تروريستي عبدالمالك ريگي، اظهار داشت: «25 اسفند ماه 1384 ما از زاهدان به سمت زابل در حركت بوديم كه در منطقه تاسوكي كه يك ريگزار است با ايست و بازرسي عدهاي كه لباس نيروي انتظامي بر تن داشتند، مواجه شديم. آنها اتومبيل را به سمت جاده خاكي هدايت كردند و به ما اعلام كردند كه باز هم در جاده خاكي به مسير خود ادامه دهيم، زماني كه ما را از اتومبيل پياده كردند دستان ما را از پشت بستند و به چشمان ما چسب زدند. زماني كه تعداد اسرا به بيش از 40 نفر رسيد يكي از آن افراد تير هوايي شليك كرد و دوستان وي ايست و بازرسي را جمع كرده و به ما ملحق شدند. آنها هفت نفر از ما را جدا كردند و به بقیه شلیک کردند که 23 نفر به شهادت رسیدند و بقیه مجروح شدند. تروریستها سپس ما هفت نفر را به گروگان بردند و مدتي در يك چادر در افغانستان زنداني كردند. بعد از آن دو ماه در يك غار در كشور پاكستان بوديم و بعد از آن نيز دو ماه در يك خانه در همین کشور در اسارت بوديم».
وی سپس به بیان خاطرات ناگفتهای از دوران اسارت پنج ماهه خود ـ بویژه در پاکستان ـ پرداخت و گفت: «مدتي كه ما در غار زنداني بوديم، آنها سه نفر از پاسداران انقلاب اسلامي را به شهادت رساندند. همچنین دو نفر كه يكي را "حاج ظاهر" و دیگري را "حميد نهتاني" ميناميدند و هر دو از قاچاقچيان بنام سيستان و بلوچستان بودند را در اختلافات داخلی خود کشتند».
وي افزود: «عبدالمالك با شخصی به نام "ملا كمال" نيز ارتباط داشت. تنها يكي از جنايتهاي این ملاکمال، به شهادت رساندن بيش از 30 نفر از سربازان نيروي انتظامي در يك كمين بود».
اين اسير حادثه تاسوكي با بيان اينكه به جز قاچاقچيان، عده ديگري هم با عبدالمالك همكاري ميكردند، بيان داشت: «زماني كه ما در غار زنداني بوديم آنها منطقه را بلد نبودند و چندين نفر از اهالي كه از فقر و مشكلات مالي شديد رنج ميبردند با او به عنوان راه بلد همكاري ميكردند».
لكزايي ادامه داد: «وقتی در اسارت بودیم و با تروریستها صحبت میکردیم، آنها دائماً از عملیات انتحاری حرف میزدند و ميگفتند كه ما براي عملياتهاي انتحاري ثبتنام كردهايم. زماني كه من به آنها ميگفتم حيف نيست كه خود را به كشتن ميدهيد، ميگفتند: نه! من براي اينكه بفهمم كجا قرار است توسط آنها منفجر شود از آنها پرسيدم: مگر جايي هست كه بخواهيد منفجر كنيد؟ ميگفتند: بله، ما قصد عملیات انتحاری در مصلای تهران را داریم!!».
وي درباره ارتباط این گروهک با سرویسهای جاسوسی منطقه هم گفت: «من يك بار به يكي از آنها گفتم: شما چرا با دولت ما سر ميز مذاكره نمينشينيد؟ پاسخ داد: ما گفتيم كه عدهاي از ما، عدهاي از شما، عدهاي از عربستان و با حضور تعدادي از خبرنگاران در يك كشور ثالث مذاكره داشته باشيم. اين گفته آنها ارتباط آنها با عربستان را نشان ميدهد. همچنين زماني كه تعدادي از آنها به تمرين تيراندازي ميپرداختند با زبان عربي صحبت ميكردند. زماني كه من اين موضوع را سؤال كردم گفتند: استاد آموزش نظامی ما عرب بوده است ولي اكنون توسط دولت ايران دستگير شده است!».
وي خاطرنشان كرد: «همچنين شباهت فتواهايي كه عبدالمالك ميخواند با فتاوای مفتيهاي وهابي سعودي ـ از جمله "بن جبرین" ـ ارتباط اين گروه با سلفیهای عربستان را نشان ميدهد».
وی انگیزه ظاهری تروریستها را اینگونه بیان داشت که: «آنها میگفتند چون عدهای از دوستان ما در دست دولت ایران، زندانی هستند، ما شما را گرفتهایم و باید مبادله اسرا صورت گیرد. این حرف، خلاف ادعای خود عبدالمالک ریگی بود که در فیلم ویدئویی قبل از فاجعه گفته بود ما با مردم بیگناه و بیطرف شما کاری نداریم».
وی افزود: «عبدالمالك میگفت من ميخواستم 500 نفر را در تاسوکی بزنم ولي فقط 23 نفر كشته شدند!».
سپس وی به بیان برخی از اعتقادات این گروهک پرداخت و گفت: «آنها با گریه و عزاداری برای حضرت سیدالشهدا(ع) مخالف بودند و شیعیان را کافر میدانستند و از اینکه شیعیان، محرم و صفر را با سیاست آمیختهاند عصبانی بودند. آنها حتی از یزید هم دفاع میکردند و این کار آنان انقدر غیر قابل قبول بود که یکی از همبندان من میگفت: اگر به نظر اینها یزید خوب بوده است پس همان بهتر که من هم به نظر اینها کافر باشم!».
وی در پایان به ذکر خاطراتی شیرین از دو شهید روحانی فاجعه تاسوکی «حجت الاسلام نعمتالله پیغان» و «شهید مسلم لکزایی» پرداخت.
سخنان سردار جاهد
آنگاه نوبت به «سردار علیرضا جاهد» فرمانده سپاه سلمان استان سیستان و بلوچستان رسید. وی پس از ادای احترام به شهدای اسلام، شهدای فاجعه تاسوکی و شهدای حادثه منطقه پیشین، با بیان اینکه از سال 1358 در استان سیستان و بلوچستان حضور داشته، به وجه مسمّای این یادواره، یعنی "اقتدار و سرافرازی" پرداخت و این را از باب "فذکّر ان نفعت الذکری" و "یادآوری ایام الله" برای جامعه مفید دانست.
وی با اشاره به روحیات شهدای دفاع مقدس، شهید پیغان و شهید شوشتری گفت: «شهدای ما دوست داشتند گمنام باشند؛ شهدای ما حرمت بزرگی برای "حق الناس" قائل بودند؛ شهدای ما برای وحدت مسلمین تلاش میکردند؛ شهدای ما برای رفع محرومیتها میکوشیدند؛ و همه اینها نشانه اقتدار و سرافرازی آنها است».
ایشان سپس با بیان برخی از ویژگیهای سردار شهید «نورعلی شوشتری» پرداخت و گفت: «خیلی از طوایف اهل تسنن، بعد از دستگیری شرور تاسوکی، نزد ما آمده و ضمن تبریکگویی این رخداد عظیم، شوشتری را پدر خود خطاب میکردند».
وی با بیان این مطلب که دستگیری این شرور، اوج اقتدار ایران اسلامی است گفت: «دشمنان ایران اسلامی از عبدالمالک ریگی بتی ساخته بودند و او را حتی از "بن لادن" هم بالاتر برده بودند؛ اما اعترافات در روزهای اولیه دستگیری، این توهم را فرو ریخت و اقتدار ایران اسلامی را نشان داد».
وی سپس با تأکید بر اینکه خدمات عمرانی جمهوری اسلامی در سیستان و بلوچستان بسیار زیاد بوده است، از این که در عرصه تبلیغ و ترویج معارف اصیل اسلامی و تشیع در رابطه با جوانان در استان سیستان و بلوچستان، کمکاری شده است ابراز تأسف کرد و از حوزه علمیه خواست تا روحانیون و مبلغین خود را به این مناطق بفرستند تا جلوی شبههافکنی دشمنان را بگیرند و جوانان را آگاه سازند.
وی سپس به راهبرد امنیتی استان که از سوی سپاه پاسداران تدوین شده است اشاره کرده و گفت: «رویکرد سپاه در این منطقه، محرومیتزدایی، خدمت و محبت است». همچنین ایشان از مسئولان خواست تا بیش از این به این استان محروم توجه کنند.
سردار جاهد در پایان با بیان این مطلب که چنین یادواره هایی، محفلی برای ذکر و یادی از اقتدار و سرافرازی شهدا است، بار دیگر از روحانیون خواست تا با تب