به گزارش خبرگزاري اهل بيت (ع) – ابنا -، نشست علمي "کالبدشکافي وهابيت در عصر حاضر" با سخنراني آيت الله "سبحاني" سهشنبه شب به همت مرکز مطالعات و پِِژوهشهاي فرهنگي حوزههاي علميه و با همکاري معاونت تهذيب حوزههاي علميه با حضور طلاب و فضلاي حوزه علميه در سالن اجتماعات مدرسه فيضيه قم برگزار شد.
آيت الله "سبحاني" با تشکر از همت حوزههاي علميه در برگزاري اين نشستها گفت: مساله نوانديشي ديني در جهان اسلام، از قديم مطرح بوده و مساله جديدي نيست. يکي از افرادي که اين مساله را مطرح کرد "احمد بن تيميه" بود که در قرن هفت و هشت هجري ميزيسته و اهل شام بوده است وي در انديشه اين بود که جامعه اسلامي دچار بدعت و شرک شده است و لذا بايد مسائل اسلامي را از صحابه و تابعين و تابعين تابعين که در سه قرن اول هجري قمري بودهاند فرا گرفت و شروع به تخطئه و تکفير بقيه انديشمندان اسلامي کرد و تنها مدرکش براي اين مساله حديثي بود که در بخاري و غيرآن نقل شده مبني بر اين که "خيرالقرون قرني "و خيال کرد که منظور از قرن صد سال است در حالي که با مراجعه به کتب لغت معتبر مشخص ميشود که برداشت وي صحيح نبوده و منظور از قرن در اين حديث زمان يا نسل بوده است.
اين استاد درس خارج حوزه افزود: صداي "ابن تيميه" خيلي زود خفه شد چون جهل نميتواند در محيط علم رشد کند و شام و مصر در آن زمان عالمان بزرگي داشت و محيطي علمي به شمار ميرفت لذا انديشههاي وي در همان ابتدا خاموش شد و فقط وي دو شاگرد داشت به نام " ابن القيم جوزي" و "ابن کثير" که در پي نشر انديشههاي او بودند.
وي با اشاره به زمان "ابن تيميه" ادامه داد: "ابن تيميه" در دورهاي زندگي ميکرد که مسلمانان تازه از جنگهاي صليبي که حدود 300 سال طول کشيده بود رها شده بودند وبعد از آنها مغول که بتپرست بودند به کشورهاي اسلامي حملهور شده بودند و توانسته بودند تا بغداد را فتح کنند و مشخص بود که بتپرستان با مسيحيان در ارتباط بودند ودر چنين زماني که نياز اصلي مسلمانان وحدت بود وي برخواست و انديشه خود را که مبتني بر افتراق بين امت اسلامي بود نشر داد و اگر علما نبودند وضع بدتر هم شده بود.
آيت الله "سبحاني" در تبيين آرمان "ابن تيميه" گفت: وي سه آرمان داشت و ميخواست اولا؛ مکتب ترسيم و جهت را که توسط حنابله مطرح شده بود و با آمدن اشاعره و معتزله خاموش شده بود دوباره زنده کند و از اين رو معتقد بود که خدا هم مکان دارد و هم حرکت که اين مساله حتي در کتاب "ابن بطوطه" که گردشگر بود و در منبر او نشسته بود آمده است و حتي مفتي عربستان، "بن باز" گفته که ما نميتوانيم بگوييم "الله ليس بجسم" چون در قرآن نيامده است و همين مساله بود که باعث شد علماي مصر و شام عليه "ابن تيميه" موضع بگيرند و اين در حالي است که مساله ترسيم از يهود وارد دنياي اسلام شده و آنچه در کلام ائمه اطهار (ع) و قرآن کريم آمده است با اين نظريه منافات دارد.
وي افزود: دومين آرمان "ابن تيميه" پايين آوردن مقام انبيا و اوليا و نفي توسل و زيارت آنهاست بطوري که آنها را مثل افراد عادي نگاه کنيم و آرمان سوم وي، ايجاد اختلاف بين مسلمانان بود که الحمدالله نتوانست موفق شود.
اين استاد سطح عالي حوزه علميه قم با اشاره به عدم موفقيت "ابن تيميه" در گسترش افکارش گفت: چهار قرن گذشت و اثري از آثار او نبود تا اين که "محمد ابن عبدالوهاب" به نشر افکار وي در منطقه نجد که باديه نشين بودند و سطح آگاهي آنها پايين بود مبادرت کرد و در ابتدا با شعارهاي فريبندهاي همچون احيا توحيد و اماته کفر شروع به تبليغ کرد بطوري که توانست حتي بعضي از علماي نجد و بعضي از علماي يمن را که زيديه بودند به خود جلب کند گرچه بعدا با آشکار شدن باطن افکار وي از او تبري جستند و لذا افکار "محمد ابن عبدالوهاب" خيلي رشد نکرد مگر در نجد که محيط علم نبود تا اين که دولت عثماني درهم شکست و حرمين که مرکز جهان اسلام به شمار ميرود در اختيار اينها قرار گرفت و دولت سعودي با ثروت هنگفت خود پشتيبان اينها وصداي اينها جهاني شد.
وي افزود: اينها کلا چهارده مساله را مطرح ميکنند و از مسائل اصلي جامعه مثل ربا و گناه و فساد غافلند و تنها مي گويند: " ريشت را بلند کن و قبايت را کوتاه کن" و به همين خاطر است که علماي اهل سنت حدود 800 کتاب در رد اينها نوشتهاند در حالي که اينها نه تنها معتزله که اشاعره را هم قبول ندارند و حتي بيشتر از ابن تيميه در حال محو آثار اسلامي هستند به نحوي که مولدالنبي (ص) را خراب کردند و آنجا را تبديل به زبالهدان کردند بعد يک مرد مکي پيدا شد و آنجا را کتابخانه کرد و الآن ميخواهند آن را هم خراب کنند و اين در حالي است که عقلاي عالم تمام آثار خود را حفظ ميکنند و حتي نبود آثار ملموس در مسيحيت مشکل بزرگي براي آنهاست و اخيرا شبهه افسانه بودن حضرت عيسي(ع) توسط بعضي مطرح ميشود و جوانان مسيحي در باطن مسيحي نيستند و فقط به لحاظ جغرافيايي مسيحي محسوب ميشوند در حالي که ما از اين نعمت برخورداريم که نسلهاي آينده بتوانند آثار اسلامي را لمس کنند و اين علاوه بر آثاري که در قرآن براي تابوت موسي (ع) ذکر شده آثار فراوان ديگري هم دارد که غفلت از آنها جايز نيست.
آيت الله "سبحاني" با بيان اين که چگونه ميتوان جوانان را از اين مساله نجات داد، گفت: مداحان عزيز سعي کنند که از جنبههاي خرافي و خلاف شرع پرهيز کنند و به نشر رويا و تخيل نپردازند و فقط به سخنان بزرگان اکتفا کنند و مبلغين نيز با مطاله به منبر بروند و مواظب باشند که مطالب خلاف قرآن و سنت نباشد تا بهانهاي به دست اينها نيفتد در ضمن مکتب اينها را بايد آموخت که در کل 14 مساله است و ميشود در دوره يکماهه همه آنرا آموخت و ميتوان جواب آنها را داد که خوشبختانه علماي اهل سنت در اين باره پيشگام بودهاند و برادر "محمدابن عبدالوهاب" اولين کسي بود که کتابي در رد او نوشت و از علماي شيعه نيز مرحوم "کاشف الغطاء" اولين کتاب را در رد آنها نوشت و در کنار اينها بايد دورههاي وهابيت شناسي و امامت شناسي بصورت رسمي تدريس شوند و الحمدالله الآن شيعه در حال رشد است و عصبانيت اينها هم از اين مساله است.
وي افزود: بزرگتريم مساله اينها شرک در توحيد است و آن هم در توحيد در عبادت که با تبيين توحيد در عبادت با قرآن کريم اينها خلع سلاح ميشوند و بنده کتابي با عنوان "التوحيد و الشرک في القرآن الکريم" نوشتهام که مطالب سودمندي در اين باره در آن کتاب آمده است.
شايان ذکر است در پايان نشست سوالاتي توسط حاضران مطرح شد که استاد پاسخ گفت.
........................................
پایان پیام/130