به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ به همت پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی و با همکاری اداره همکاریهای علمی و بینالمللی پژوهشگاه علوم و اندیشه اسلامی، نشست علمی نقد کتاب "کشورهای اسلامی؛ چالشها و حقوقبشر در جهان اسلام" امروز چهارشنبه 26 خرداد با حضور حجتالاسلام دکتر «حسین مظفری»، مؤلف و دکتر «محمد ستوده» و «روحالله شریعتی» ناقدین این کتاب برگزار شد.
در آغاز این نشست، مؤلف کتاب به بیان گزارشی اجمالی از کتاب خود پرداخت و گفت: مسئله اصلی و سؤال اساسی پژوهش بنده این است که کشورهای اسلامی چه نسبتی با نظام بینالمللی حقوقبشر داشته و یا خواهند داشت.
دکتر مظفری در تشریح تمایز این کتاب با آثار مشابه، به پیشینه این بحث پرداخت و گفت: بعد از تصویب اعلامیه جهانی حقوقبشر در سال 1948 اندیشمندان اسلامی به خصوص در دهههای 50 و 60 گفتند که اندیشه اسلامی و دین اسلام، حقوقبشر و معیارهای آن را تأیید میکند.
وی افزود: آنها حقوقبشر در اسلام را بررسی کردند، اما از دهه 70 به بعد میلادی، این سؤال مطرح شد که شاید ما مسلمانان با این قواعدی که در سطح بینالملل مطرح است، مناسبتی نداریم؛ چون آنها در زمینه فرهنگ و تفکر غربی شکل گرفتهاند و دین اسلام با این مبانی تعارض دارد و یا اینکه مسلمانان در تدوین حقوقبشر نقشی نداشتهاند، بنابراین، آنها باید حقوقی را تدوین کنند که حقوقبشر اسلامی باشند.
مظفری اظهار داشت: از طرفی در دهههای 60، 70 و 80 میلادی، اسناد حقوق بینالملل رو به گسترش نهاده بوده و مسلمانان فقط با اعلامیه جهانی حقوقبشر مواجه نبودند، بلکه با حقوق زنان و کودکان و اسناد بینالملل و ... نیز مواجه بودند.
به گفته وی، دولتهای اسلامی میخواستند آن را تصویب کنند. بنابراین، دولتهای مسلمان با این مسئله مواجه بودند که آیا میتوانند این اسناد و قوانین را تصویب کنند یا خیر. بنابراین در این جا "دولتهای مسلمان" با این مسئله مواجه بودند و نه فقط "اندیشمندان مسلمان".
مؤلف کتاب بیان داشت: در سال 1993 میلادی، و با افزایش کشورهای اسلامی، دولتها و اندیشمندان غربی با این چالش جدی مواجه شدند که کشورهای مسلمان میگفتند معیارهای جهانشمول حقوقبشر میبایست با زمینهها و فرهنگهای مختلف این کشورها، یعنی کشورهای اسلامی نیز متناسب باشد.
به گفته وی این چالش، محققان غربی را وادار کرد تا این مسئله را قبول کنند که این قواعد قواعدی جهانشمول هستند و به کشورهای مسلمان هم بگویند که شما هم در شکلگیری آن نقش داشتهاید و باید به این اسناد جهانشمول عمل کنید. در مقابل، کشورهای اسلامی میگفتند که چون ما در هنگام تدوین آنها نقشی نداشتهایم بنابراین آن را نمیپذیریم و میخواهیم اسناد و معیارهای خودمان را بپذیریم.
به گفته وی تا آن زمان، این دو رویکرد در مجامع بینالمللی مطرح بود.
آن گاه مولف کتاب ادامه داد: بنده خواستم بگویم ما نباید به صورت سلبی و ایجابی به این مسئله بپردازیم، بلکه بنده مسئله را به تفصیل مورد بررسی قرار دادهام. برای مثال ایران در قبل از انقلاب خیلی از قوانین را تصویب میکرد اما در بعد از انقلاب اسلامی هیچ سند حقوقبشری را تنظیم نکرد. زیرا بر این باور بودند که هیچ فقیهی در تدوین آن نقش نداشته است؛ بنابراین این اسناد را فاقد اعتبار میدانست.
به گفته وی، نمیتوان گفت که کشورهای اسلامی یا کلاً مخالف بودند و یا کلاً موافق، بلکه باید مسأله را به تفصیل مورد بررسی قرار داد.
دکتر مظفری ادامه داد: بنده در پاسخ به این مسئله دیدگاه کشورهای اسلامی را به دو دوره مختلف تقسیم کردم که عبارتند از:1. دورهای که نظام حقوق بینالملل شکل گرفته و توسعه یافته است و کشورهای اسلامی در تدوین آن نقش موثری نداشته و مشارکت موثری نداشتهاند.2. دورهای که شامل دهههای 80 و 90 میلادی میشود و دوره جدیدی در نظام بینالمللی حقوقبشر شکل میگیرد که دوره تحول حقوقبشر است و کشورهای اسلامی در این دوره تاثیرگذار هستند.
وی در خاتمه بحث خود گفت: بنده تأثیر این دیدگاهها را در رویکردهای مختلف مورد بررسی قرار دادهام.
در ادامه این نشست، دکتر «محمد ستوده» عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) به عنوان یکی از ناقدان ضمن بیان محسنات کتاب به بیان نقدهای خود پرداخت و گفت: کتاب از حیث موضوعی کتاب خوبی است و نوع نگاه به این کتاب از منظر دولت، خلأی بوده است که باید مطرح میشده است و سبک نگارش کتاب هم خوب است. همچنین منابع خوبی هم در کتاب استفاده شده است که شامل فارسی و انگلیسی میشود.
دکتر ستوده در ادامه گفت: اما در رابطه با مفاهیم، بهتر بود که تمام تعاریف مفاهیم در یک جا جمع میشد و پراکنده نمیبود.
به گفته وی، ایراد دیگر کتاب این است که کشورهای مسلمان را تنها کشورهایی میداند که عضو کنفرانس کشورهای اسلامی هستند در حالی که این تعریف ناقصی است.
ستوده اظهار داشت: مقدمه کتاب هم بسیار طولانی است و خواننده را خسته میکند. همچنین در رابطه با فرضیه کتاب هم باید گفت که این نمیتواند فرضیه محسوب شود و اصلاً معلوم نیست که کتاب در پاسخ به کدام سؤال اصلی تدوین شده است؛ بنابراین هم از حیث سوال اصلی و هم فرضیه مشکل دارد.
به گفته دکتر ستوده، در مجموع میتوان گفت که مباحثی که در فصول مختلف تحت بخشهای کتاب آورده است کلیگویی و با نگاههای آرمانگرایی و فارغ از تحلیل و ذکر مصادیق برای این موارد است.
در بخش دیگری از این نشست، «روحالله شریعتی» عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی با بیان این مطلب که کتاب از این حیث که اولین اثر در این رابطه میباشد، ممتاز است گفت: فرضیه این تحقیق بیشتر به پیشفرض میماند تا تحقیق.
به گفته وی، تکرار مکرر مطالب نیز در کتاب به وفور یافت میشود و در حقیقت نقد دیگر به این کتاب این است که نویسنده چون میثاقنامه را متأثر از مبانی فکری نویسندگان غربی میداند نوعی نگاه منفی به آن دارد.
شریعتی در پایان سخنان خود افزود: اگر مؤلف در کتاب به بحثهای دارالاسلام و دارالکفر هم میپرداخت خوب بود.
در ادامه نشست، مؤلف کتاب به پاسخ انتقادات وارده پرداخت و گفت: تطبیق کاملاً کاربردی است و اگر دولتمردان کشورهای اسلامی و کشور خودمان به آن رجوع کنند خیلی قابل استفاده خواهد بود.
وی آن گاه به دفاع از روش بحث خود پرداخت و گفت: بنده فرضیه جدیدی را در پاسخ به سؤال اصلی که در ابتدای بحث گفتم بیان کرده و مطرح نمودهام.
گفتنی است در خاتمه این نشست، حضّار به بیان سؤالات خود پرداختند و مؤلف کتاب به ایرادات ناقدین و حضّار پاسخ داد.
انتهای پیام/151