خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۳:۲۶
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
جمعه
۲۶ شهریور
۱۳۸۹
۱۹:۳۰:۰۰
منبع:
ابنا
کد خبر:
195284

رهبر انقلاب در کلام بزرگان و علماء

آنقدر ويژگي و شايستگي از جمله شجاعت،‌ تدبير،‌ فرهنگ، فقه، زمان‌شناسي و معلومات در وجود آيت‌الله خامنه‌اي هست كه بعد از امام راحل هيچ‌كس نمي‌توانست اين خلأ را پر كند.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ آنچه در پی می‌‏آید گوشه‏‌ی کوچک از اوصاف و شايستگي‌‏های علمی، شخصیتی و فرهنگی حضرت آيت‌الله خامنه‌اي است كه از زبان بزرگان و علما نقل شده است:

آیت الله العظمی امام خمینی (ره)

آیت الله هاشمي رفسنجاني نقل مي‌كند: من به حضرت امام روي بازتري داشتم و مسائل را بي پرده با ايشان مطرح مي‌كردم. يك روز كه خصوصي خدمت معظم‌له رسيده بودم، بي‌پرده در مورد قائم مقامي رهبري و مشكلاتي كه احتمالاً پيدا مي‌شود، صحبت كردم. حضرت امام(ره) در آن جلسه فرمود: «شما در بن بست نخواهيد بود، آقاي خامنه‌اي در ميان شما هست؛ چرا خودتان نمي‌دانيد؟! ». اين جلسه مربوط به اواخر عمر حضرت امام(ره) است. در همان روزها امام براي مقام معظم رهبري، كلمه برادر را به كار مي‌بردند. قطعاً اين تعبير بي‌معنا نبود. ما آن روزها از اين تعبيرات، به موضوع رهبري حضرت آيت‌الله خامنه‌اي منتقل نشديم. اما گفته‌هاي امام خميني(ره) نشانگر اين است كه معظم‌له، آيت‌الله خامنه‌اي را شايسته اين كار مي‌دانستند. چنانچه به حاج احمد آقا فرموده بودند: «الحق ايشان شايستگي رهبري را دارند».

حاج احمدآقاي خميني نقل می‌‏کرد: حضرت امام بارها از جناب‌عالي به‌عنوان مجتهدي مسلم و بهترين فرد براي رهبري نام بردند.

آیت الله العظمی گلپایگانی (ره)

مرجع تقليد جهان تشيع، حضرت آيت‌الله العظمي گلپايگاني، براي رهبر معظم عبايي هديه فرستادند و فرمودند: «اگر ديدم كاري را شما انجام مي‌دهيد و خلاف مطلب اسلامي است، من تذكر مي‌دهم. اگر تغيير داديد بسيار خوب، اگر تغيير نداديد من ديگر صحبت نمي‌كنم و تضعيف شما را حرام مي‌دانم. عمده عظمت شماست. شما رهبر مسلمين هستيد و نمي‌خواهم صحبتي كنم در يك فرعي كه شما را تضعيف كرده‌ام».

آیت الله العظمی حاج آقا رضا بهاءالدینی (ره)

روزي بعد از ملاقات آیت‏الله خامنه‏ای با آيت‌الله بهاءالديني از ايشان مي‌پرسند كه آيا ديروز مقام معظم رهبري به اينجا آمده بود؟ ايشان در جواب مي‌فرمايند: «بله، چند دقيقه خورشيد اينجا تابيد و رفت. او چون خورشيد داراي خير و بركات است».

آیت الله العظمی نوري همداني

آنقدر ويژگي و شايستگي از جمله شجاعت،‌ تدبير،‌ فرهنگ، فقه، زمان‌شناسي و معلومات در وجود آيت‌الله خامنه‌اي هست كه بعد از امام راحل هيچ‌كس نمي‌توانست اين خلأ را پر كند.

آیت الله شهید دستغیب

شهيد محراب، عارف عامل، آيت‌الله دستغيب فرمودند: «چيزي كه بنده نسبت به اين شخص بزرگ فهميده‌ام اين است كه فردي است خدايي، هوا‌پرست نيست، مقام نمي‌خواهد، قدرت نمي‌خواهد به دست بگيرد، امتحان خويش را پيش از پيروزي و بعد از پيروزي داده است. در هر پستي كه بوده، امتحان خودش را داده است. كسي كه امام جمعه تهران باشد، آن وقت در جبهه برود، در سنگرها از اسلام دفاع كند، اين مرد بزرگ، مقامي براي خودش قائل نيست، به عينه مثل رهبر عظيم‌الشأن. امام فرموده: به من خدمتگزار بگوييد بهتر است از اينكه رهبر بگوييد. آقاي علي خامنه‌اي هم اين‌جوري است، مقام نمي‌خواهد، مقام روي او اثر نمي‌گذارد».

آیت الله شهید صدوقی

حجت‌الاسلام راشد يزدي می‏‌گوید: در سال 56 به اتفاق آقاي صدوقي و تعدادي از آقايان ديگر، تصميم گرفتيم برويم به افرادي كه در تبعيد هستند، سري بزنيم. چون مقام معظم رهبري به ايرانشهر تبعيد شده بودند، خدمت ايشان رسيديم. به امامت آقاي صدوقي نماز مغرب و عشا را خوانديم. من شنيده بودم كه در سمت ايرانشهر، كفش‌هاي خوبي توليد مي‌شود، لذا تصميم گرفتم به بازار بروم و يك جفت كفش بخرم. كارم يك الي دو ساعت طول كشيد. به خانه آقاي خامنه‌اي تلفن زدم كه ديگر آقاي صدوقي و آقاي خامنه‌اي براي صرف غذا منتظر من نباشند و شام را ميل كنند. وقتي برگشتم ديدم اين دو بزرگوار هنوز مشغول بحث هستند. من وارد كه شدم، آقاي صدوقي به من گفت: «ماشاءالله، ماشاءالله اين آقاي سيد‌علي آقا خيلي مُشت‌شان پر است».

صبح روز بعد رفتيم چابهار براي زيارت آقاي مكارم؛ در اين فاصله، اسم آقاي خامنه‌اي از دهان آقاي صدوقي نيفتاد؛ از بس مجذوب ايشان شده بود.

بعد از زيارت آقاي مكارم، گفتم كنار دريا برويم تا مدتي استراحت كنيم. ايشان گفت من مي‌خواهم برگردم پيش آقاي خامنه‌اي و بعد حدود دو ساعتي با هم بحث كردند. از لحاظ علمي آقاي خامنه‌اي، مورد تأييد صددرصد آقاي صدوقي بود.

در زمان انقلاب، بين حزب جمهوري اسلامي و امام جمعه بندرعباس اختلافي در گرفت. آقاي صدوقي به من گفتند تا درباره اختلاف آن‌ها، گزارشي بياورم. بعد از تهيه و دادن گزارش آن به آقاي صدوقي، ايشان پرسيدند: كي به تهران مي‌روي؟ گفتم فردا. ايشان پاكتي را به من دادند. پشت پاكت نوشته بود: "تقديم به محضر مبارك آيت‌الله‌ العظمي آقاي خامنه‌اي ". پسر آقاي صدوقي اعتراض كردند كه آيا ايشان به مقام آيت‌اللهي رسيده‌اند؟ آقاي صدوقي از بالاي عينك به پسرش نگاه كرد و گفت: "بله كه آيت‌الله‌ هستند".

آیت الله حسن‏زاده آملی

علامه عظيم‌الشأن حضرت آيت‌الله حسن‌زاده آملي، در مقدمه يكي از كتاب‌هاي خود خطاب به آیت الله خامنه‏‌ای مي‌نويسد: «با سلام و تحيت خالصانه و ارائه ارادت بي پيرايه و درود نويد جاويد به حضور آن قائد ولي وفي و رائد سائس حفي، مصداق بارز "نرفع درجات من نشاء " تقديم مي‌گردد و عرض مي‌شود "يا ايها العزيز جئنا ببضاعة مزجاة"... دادار عالم و آدم همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد».

آيت‌الله هاشمی رفسنجاني

من برای اداره کشور، هیچکس را صالح تر از آیت‏الله خامنه‏ای نمی‏دانم و کسی هم بهتر از ایشان توان اداره کشور را ندارد. ایشان بدیل ندارد و بهترین فرد برای مسند ولایت فقیه است. دوست و دشمن به این موضوع معترف‏اند. من در زیر سقف انقلاب کسی را با صلاحیت‌‏تر از آیت‏‌الله خامنه‌ای برای رهبری نمی‏بینم. ایشان هم مدیر است و هم مدبّر.

من اطاعت ولی فقیه را بر خود واجب می‏دانم. موارد متعددی بوده که من و آقا با هم بر سر موضوعی مباحثه کرده و در صورتی که به نتیجه نرسیده‌‏ایم من نظر ایشان را مقدم داشته و اطاعت کرده‌‏ام؛ آن هم به این دلیل که ایشان ولی فقیه هستند و امرشان واجب‏الاطاعه است. ضمن اینکه نظر ایشان را به عنوان یک کارشناس خبره هم می‌‏پذیرم.

آيت‌الله هاشمی شاهرودي

چهارشنبه شب‌ها، آقا جلسه‌اي دارند كه تعدادی از علما جمع مي‌شوند و بحث فقهی است. آقايان محمدي گيلاني، خزعلي، استادی، امامي‌كاشاني، مؤمن، يزدي، سيد‌جعفر كريمي، شاهرودي، آملي لاريجاني و ... حضور دارند. يك‌بار خيلي غوغا و سر و صدا شد و بحث پيرامون يك مسئله فقهي پيچيده بود. بعد از اتمام جلسه، آقاي شاهرودي گفت: «امشب من حدیث "العلم نور يقذفه الله في قلب من يشاء" را درك كردم».

حجت الاسلام حاج احمدآقا خمینی (ره)

حاج احمد آقا مي‌فرمود: «بايد در كنار نظام‌مان پشت سر رهبري قرار بگيريم. رهبر ما شاگرد امام است. رهبر ما از چهره‌هاي شناخته شده انقلاب كه ساليان سال در زندان‌هاي سفاك پهلوي به سر برده... هيچ كس حق شكستن حريم رهبري را ندارد. حرمت رهبري نظام اسلامي، از اصول خدشه‌ناپذير انقلاب اسلامي ماست. همه بايد به دستور رهبري عمل كنند... ما امروز موظف هستيم پشت سر مقام معظم رهبري حضرت آيت‌الله خامنه‌اي حركت كنيم. هر چه ايشان گفت، گوش كنيم... اگر روزي حركت ما با حركت ولي نخواند، بدانيد كه نقص از ماست... قاطع‌تر پشت رهبري باشيم و نگذاريم رهبرمان احساس تنهايي كنند. همان‌طور كه نگذاشتيد امام احساس تنهايي كند. اطاعت از خامنه‌اي، اطاعت از امام است. هر كس منكر اين معنا شود، مطمئن باشيد در خط امام نيست و هر كس بگويد كه اطاعت از امام غير از اطاعت از آيت‌الله خامنه‌اي است، در خط آمريكاست... من بعد از رحلت امام، با خدا و امام عهد كرده‌ام كه كوچك‌ترين قدمي را عليه رهبري و بر خلاف رهبري و حتي بر خلاف ميل رهبري بر ندارم. و اگر شما مردم هم چنين پيماني را تجديد كنيد، مطمئن باشيد كه ما در تمام زمينه‌ها بر آمريكا پيروز مي‌شويم... به حسن و برادرانش اين توصيه را مي‌نمايم كه هميشه سعي كنند در خط رهبري حركت كنند و از آن منحرف نشوند كه خير دنيا و آخرت در آن است و بدانند كه ايشان موفقيت اسلام و نظام كشور را مي‌خواهند. هرگز گرفتار تحليل‌هاي گوناگون نشوند كه دشمن در كمين است».

مرحوم حاج احمد آقاي خميني مي‌فرمود: «بر خود واجب مي‌دانم شهادت دهم زندگي داخلي آيت‌الله خامنه‌اي، نه از باب اينكه رهبر عزيز انقلاب ما به اين حرف‌ها نياز داشته باشند، بلكه وظيفه خود مي‌دانم تا اين مهم را به مردم مسلمان و انقلاب ايران بگويم. من از داخل منزل ايشان مطلع هستم، مقام معظم رهبري در خانه، بيش از يك نوع غذا بر سر سفره ندارند. خانواده معظم‌له روي موكت زندگي مي‌كنند. روزي به منزل ايشان رفتم، يك فرش مندرس آنجا بود، من از زبري فرش به موكت پناه بردم».

حجت الاسلام بهلول (ره)

مرحوم بهلول خطیب معروف و رهبر قیام گوهرشاد مي‌گفت: «من در طول مدت عمرم، امرا و صاحب منصبان زيادى را ديده‌ام؛ اما كسى را به لحاظ بى‌رغبتى به مقام و منصب دنيا، هم پاى آيت الله خامنه‌اي نديده‌ام. انسان وقتى زندگى روزمره او را از نزديك مى‌بيند، حس مى‌كند كه ذره‌اى ميل به دنيا در او وجود ندارد... واقعاً در اين مقطع، من هيچ كس را در تقوا و اعراض از مال و مقام دنيا، مثل او نمى شناسم. آخرين بارى كه در خدمت وى بودم، به من گفت: آقاى بهلول! خاطرتان هست كه قبل از انقلاب، يك شب در مسجد طرقبه منبر بوديد؛ پس از اتمام مجلس، وقتى خواستيد از مسجد بيرون بياييد، چون تاريك بود، من آمدم دستتان را بگيرم و كمكتان كنم؛ اما دستتان را كشيديد و گفتيد: من چشمانم خوب مى‌بيند؛ تا جايى كه هنوز زير نور ماه، خاطره مى‌نويسم؛ حالا چطور؟ حالا هم بينايى‏تان در همان حد هست؟ من گفتم: آقا! حالا زير نور خورشيد هم ديگر نمى توانم بنويسم. بعد آقا گفت: اخيراً كمتر به ما سر مى زنيد. گفتم: آقا! شما متعلق به همه مردم ايران هستيد؛ من اگر وقت شما را بگيرم، مثل اين است كه وقت همه ايرانى‏ها را گرفته‌ام».

......................

پایان پیام / 101