متأسفانه شیرینی دستگیری شرور تروریست عبدالمالک ریگی با حادثه خونبار انفجارهای پنج شنبه شب زاهدان در کام مردم مان به تلخی گرایید. هموطنان ما در استان سیستان و بلوچستان هنوز داغ جنایات گروهک تروریستی جند الشیطان را فراموش نکرده بودند که شیرینی دستگیری سرکرده اصلی این گروهک تروریست هم تداوم نیافت و نشان داد وعده های مسؤولان امنیتی و اطلاعاتی و انتظامی همچنان عملی نشده است و آنان به رغم موفقیت کم سابقه در دستگیری سرکرده این گروهک تروریستی هنور در این اندیشهاند که انفجارهای تروریستی زاهدان را پیگیری کنند!
اینک ماییم و یک مطالبه و نیاز حیاتی و ضروری و اولیه که در این چند سال بارها و بارها مطرح شده است. اگرچه دستگیری شرور تروریست عبدالمالک ریگی ضربه سنگینی به گروهک تروریستی جندالشیطان وارد ساخت اما حادثه مسجد جامع زاهدان نشان داد هم پالگیهای این تروریست شرور همچنان در راستای تفرقه افکنی و عقب نگه داشتن استان سیستان و بلوچستان تلاش میکنند و همچنان به قتل عام مردم و فراری دادن سرمایههای معنوی و مادی استان مشغول هستند. آنان دست به عملیاتی زدند که هیچ ارزش نظامی نداشت. چنان که پیش از این نیز اقدامات وحشیانه دیگری را در استان انجام داده و جمعی از مردم را به خاک و خون کشیده بودند.
از تروریستهای جنایتکار و حتی برخی کشورهایی که در مظانّ حمایت از این گروهک تروریست هستند هیچ انتظار و توقعی نیست بلکه همه گلایه ما از مسؤولان بی مسؤولی است که نتوانستهاند در طول این سالها از ورود و حمایت و پشتیبانی این گروهک تروریستی خودفروخته ممانعت به عمل آورده و فضای امن و آرامی را برای مردم استان سیستان و بلوچستان به وجود آورند و تداوم بخشند.
آخر تا کی باید تن پداران و مادران زجر کشیده استان سیستان و بلوچستان بلرزد که فرزندان آنان برای عبادت به مساجد رفتهاند و یا در خیابانهای شهرهای استان گام برمیدارند و یا در محل کار و تلاش و فعالیت خود به کسب و کار و فعالیت مشغولند؟ تا کی باید پدران و مادران شکیبای این استان پیکر پاره پاره فرزندان خود که در جای جای این استان شربت شهادت نوشیدهاند را جمع آوری کنند و به خاک بسپرند؟ تا کی باید منتظر بود که ریشه ترور و شرارت از استان سیستان و بلوچستان برچیده شود؟
صاحب این قلم تا کنون از اهمال کاریها در این زمینه به طور مکرر نوشته است اگرچه توفیقات را هم نادیده نینگاشته است، اما متأسفانه این تنها مردم بودهاند که تاوان همه کاستیها و اهمال کاریها در این زمینه را پس دادهاند. آیا باید گذاشت تا تروریستها در مساجد و خیابانها کودکان و نوجوانان و جوانان و کهنسالان ما را به خاک و خون بکشند آن گاه ما دیگران را محکوم کنیم؟ پس مسؤولیت و وظیفهای که بر عهده گرفتهایم چه می شود و چه کسی بایستی در داخل پاسخ گوی اعمال تروریستی انجام گرفته باشد؟ آیا نبایستی چند نفری برکنار یا عزل شوند تا حداقل مرهمی باشد برای مسؤولیت شناسی؟
عجیبتر و تأسف بارتر این که نه تنها در این زمینه کم بودها ترمیم و نقصها جبران نمیشود که بعضاً این قبیل حوادث هولناک با مسائل دیگری از قبیل آمار مرگ و میر در اثر تصادفات رانندگی محک میخورد! که بایستی گفت آن هم به سبب بی عرضگی مدیریتی و کاستیهای قانونی و نهادینه نساختن بسیاری از مسائل در این زمینه است. این مسأله البته از آن رو اهمیت می یابد که این مقایسه موجب میشود ضعفها در لایههای بسیار پیچیدهای مخفی شود و دیگر کسی پاسخ گوی مسائل به وجود آمده نباشد و ما همچنان خسارت و هزینه بپردازیم. شاید آقایان منتظرند آمار قربانیان فجایع تروریستی به تعداد آمار کشتههای رانندگی برسد تا دست از مقایسه برای پنهان کردن ضعفهای خود بردارند!
و نکته پایانی گلایهای از سیمای انحصاری ما است که عنوان رسانه ملی را هم بر دوش میکشد. متأسفانه این رسانه همان طور که در حوادث دیگر تروریستی نتوانست به خوبی این حوادث را پوشش دهد و تحلیل جامعی از این حوادث به عمل آورد که حتی حاضر نیست بگوید عید مردم استان سیستان و بلوچستان در میلاد حضرت امام حسین علیه السلام و آقا ابوالفضل العباس عزا شد. رسانه به اصطلاح ملی ما حتی راضی نشد در روز نخست این حادثه خبر اول و حتی دوم و سوم خود را به مردم به خاک و خون کشیده شده مسجد جامع زاهدان اختصاص دهد اما در همان حال خبر اول خود را به برگزاری جشن های اعیاد شعبانیه اختصاص داد و در بی توجهی به آنچه در استان سیستان و بلوچستان اتفاق افتاده و تعدادی از هم وطنان را عزادار کرده است همه را غافلگیر کرد. یقین دارم که کام ملت با شنیدن این خبر آن هم در شبهای بزرگ ماه مبارک شعبان به تلخی گرایید اما سیمای ملی ما خیلی هم به روی خودش نیاورد. این در حالی است که قریب سیصد تن از هموطنان در این حادثه به طور مستقیم زخم برداشتند و شهید و مصدوم شدند.
به هر حال به نظر میرسد هر آنچه که باید، در طول این سالها گفته و نوشته شده است اما این که چرا عزمی برای خاتمه این حوادث به وجود نیامده است همچنان برای مردم استان سیستان و بلوچستان مورد سؤال است. همان عزمی که بعد از شهادت سردار شوشتری پدید آمد و بعد از چندی ثمره شیرین آن را با دستگیری سرکرده تروریست های جند الشیطان مشاهده کردیم. آیا نمیتوان این عزم را تداوم بخشید؟
و کلام آخر این که اگر دولت و به ویژه نهادهای عریض و طویل امنیتی و اطلاعاتی و انتظامی در تأمین امنیت مردم در استان سیستان و بلوچستان ناتوان هستند اعلام کنند تا خود مردم دست به کار شوند و چارهای برای ترور و شرارت در استان سیستان و بلوچستان بیابند.
.................
پایان پیام/107
عناوین مرتبط:
روایت عجیب یکی از مجروحین حادثه زاهدان درباره کمبود تخت بیمارستانی
ــ انفجار دو بمب در زاهدان + تکمیلی
ــ آخرین وضعیت + هویت تروریستها + عکس
ــ بازگشت شهرام امیری، عملیات انتحاری زاهدان و وظیفه علمای اهل سنت
ــ نماینده زاهدان، از مجلس استعفا کرد + نماینده زابل: من هم استعفا میکنم
ــ عکسهای منابع خبری خارجی از انفجار تروریستی در زاهدان (18+)