به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ در پاسخ حجت الاسلام و المسلمين "علي اكبر رشاد آ"مده است:
با سلام و احترام صميمانه،
عاليجناب!
گفتوگوهاي ديني و فرهنگي شيوه خوبي براي ايجاد زمينه براي صلح جهاني، و همزيستي مسالمتآميز ميان انباي بشر بويژه پيروان اديان توحيدي است، اما تنها شيوه نيست. گفتوگوي ديني نيز اگر در سطح حرف و تعارفات باقي بماند، اثر چنداني نخواهد داشت؛ يا اثر پايداري برجاي نخواهد گذاشت. سعدي شيرازي شاعر پر آوازهي ايران گفته است:
«دو صد گفته چون نيم كردار نيست»
اقداماتي كه هر از چندي از سوي برخي افراد و گروهها، حتا بزرگان و مقامات اديان نسبت به دين مقابل، صورت ميبندد، كه دستآورد سالها تلاش افراد خيرخواه در اديان مختلف را به باد ميدهد. جريانات اخير در توهين به مقدسترين كتاب ديني جهان، در امريكا كه دل يكميليارد و ششصد ميليون مسلمان و صدها ميليون انسان آزاده و ديندار پيرو ديگر اديان را به درد آورد، نمونهاي از اين رفتارهاست.
شخصيتهاي خيرخواه جامعهي بشري بويژه رهبران اديان بايد براي پيشگيري از تكرار چنين حوادث تلخي تدابير مناسبي بيانديشند. بر اساس مباني كه به اختصار در زير توضيح خواهم داد، پيشنهاد ميكنم ميثاق بينالمللي تحت عنوان «حقوق دين و دينداري» تهيه و در مراجع جهاني به تصويب برسد و مفاد آن از سوي همگان مانند ديگر اسناد بينالمللي رعايت گردد و نقض آن جرم انگاشته شود.
پژوهشگاه فرهنگ و انديشهي اسلامي نيز ـ كه رشتهاي حقوقي با همين عنوان تاسيس كرده است ـ آمادگي دارد كمال همكاري را در تدوين اين سند به عمل آورد.
مبناي پيشنهاد من به شرح زير است:
آدمي ذاتمند است، يعني داراي سرشت و صفات ثابتي است كه در خلقت او تعبيه شده است؛ هر يك از صفات ذاتي آدمي منشاء حقي براي اوست؛ مثلا خردورزي انسان منشاء حق آزادي انديشه براي اوست، علم دوستي، منشاء حق تعليم و تعلم است، عدالتطلبي، منشاء حق برخورداري از عدالت است؛ يكي از صفات ذاتي و فطري آدمي نيز دينگرايي اوست، و خصلت دينگرايي بشر بسي عميقتر از ديگر خصائل فطري اوست.
دين همزاد بشر است و تاريخ بلند حيات، گواه آن است كه آدمي هرگز فاقد دين نبوده است. هر چند تشخيص مصداق دين و خدا خطا كرده و غير دين را به جاي دين و غير خدا را به جاي خدا برگزيده باشد.
با توجه به نكتهي پيشگفته، اگر حق آزادي، حق آگاهي و حق برخورداري از امنيت و عدل را به رسميت ميشناسيم و جامعهي جهاني و سازمانهاي بينالمللي سعي ميكنند از اين حقوق دفاع كنند و زمينهي برخورداري آحاد بشر از آنها را فراهم كنند، و همهي ملل، ناقضان اين حقوق را مجرم ميشناسند، چرا نبايد عنصر اساسي و عميقي مانند فطرت دينگرايي به عنوان حق دين و دينداري، به رسميت شناخته نشده و پاس داشته نشود؟ چرا بايد ملحدان اجازه داشته باشند به دين و دينداري تعرض كنند؟ و چرا برخي به نام يك دين به دين ديگر اهانت روا دارند؟ از اين روست كه من پيشنهاد ميكنم حقي به عنوان حق دين و دينداري تعريف و در مجامع جهاني، تصويب گردد تا از رهگذر تمسك به آن، از تعرض به دين و دينداري و دينداران جلوگيري شود.
سرویس خبرنگاران/ کامبیز اسدی
...................
پایان پیام 132