به گزارش خبرگزاری اهلبیت (ع) ـ ابنا ـ آنچه در پی میآید نوشتهی کوتاهی است که «آقای جعفر الجعفری» از طلاب عراقی جامعة المصطفی(ص) العالمیة در توصیف دیدار رهبر معظم انقلاب با طلاب خارجی جامعه المصطفی است: امروز روز دیدار ما با رهبر مسلمین جهان بود. دیدار طلاب غيرايراني که در "جامعة المصطفی(ص)" در قم تحصیل میکنند با ولی امر مسلمین. اول صبح از خانه که بیرون آمدم باورم نمیشد چنین صحنههایی را ببینم...
وقتی به نزدیکی میدان آستانه و حرم حضرت معصومه (س) ـ محل دیدار با رهبر ـ رسیدم، اولین چیزی که دیدم، ازدحام طلاب خواهر بود. تا چشم کار میکرد چادرهای سیاه خانمهایی بود که در صفهای طولانی ایستاده بودند تا وارد شبستان شوند. نمیتوانستم در صف خانمها بایستم، پس پرسانپرسان دنبال صف آقایان گشتم...
بالاخره بعد از 20 دقیقه پیادهروی، از کوچهی روبروی کوچه ارک، خودم را به خیابان شهید محمد منتظری (ساحلی) و پشت شبستان رساندم و صفی از روحانیون را دیدم و خوشحال شدم که بالاخره به "ته صف" رسیدهام. اما تا ایستادم یکی گفت: «آقا برو آخر صف!» ... معمولا وقتی به کسی میگویند برو آخر صف، پشت سرش را نگاه میکند؛ اما این صف آنقدر طولانی و پیچ در پیچ بود که نمیدانستم کجا را نگاه کنم!
بدون اغراق حدود 10 دقیقه دنبال آخر صف گشتم؛ باورنکردنی نبود اما طولانیترین صفی بود که در عمرم دیده بودم. البته این صف با بقیه صفهای دنیا یک فرق دیگر هم داشت، چون در آن آدمهایی از 100 ملیت و کشور مختلف حضور داشتند؛ با تیپها و رنگها و چهرههای مختلف؛ سیاه و سفید و زرد و بلوند؛ عرب و عجم و چشمآبی و چشمبادامی و پشتو...
بالاخره پس از یک ساعت و نیم در صف بودن، ساعت 9 وارد حرم شدم؛ در حالی که بیش از نود درصد فضای شبستان پر شده بود. برنامهها به طور غيررسمي آغاز شده بود و «سيد اصغر رضوي» از كشور هندوستان، شعری را با شور و حرارت و به زبان اردو در وصف اهل بیت(ع) میخواند. شیعیان هندیها و پاکستانیها رسمی دارند که هرگاه از شعر کسی خوششان بیاید و به وجد آیند به قول خودشان "نعرهی حیدری" میکشند؛ یعنی یکی بلند میگوید: «نعرهی حیدری» و بقیه هم ندا میدهند: «یا علی». در اینجا هم تقریباً تمام اردوزبانان یک صدا علی علی می گفتند و جو زیبایی آفریده بودند.
بعد گروه تواشیح جامعة المصطفی(ص) آمدند و برنامه خود را با اين جمله آغاز كردند كه: «ما سفيران اسلاميم و با خداي خويش عهد ميبنديم كه راه او را ادامه داده و تا پاي جان سرباز ولايت و امام زمان باشيم». آنها این جمله را به پنج زبان عربی، فارسي، انگليسي و اردو گفتند و سپس سرودی را در مورد آقا امام زمان(عج) خواندند. در حين خواندن سرود توسط اين گروه، حال و هواي معنوي خاصي در بين جمعيت حاكم بود و بيشتر گونهها نيز اشكآلود و بسياري نيز زمزمههايي بر لب داشتند.
برخی طلاب غيرايراني لباسهاي محلي كشور خودشان را به تن كرده بودند؛ چون در فرهنگ آنها اینگونه است که بهترين لباس خود را در مراسم و مهمانيهاي مهم ميپوشند.
تقريباً ساعت 10 و 10 دقیقه بود كه رهبر معظم انقلاب وارد شبستان امام خميني شد. شور و موج طلبهها وصفناپذیر بود. این صحنهها را در تمام عمرم ندیده بودم و فکر نمیکنم دیگر هم ببینم...
آغاز مراسم، تلاوت قرآن به وسیلهی یک گروه 114 نفره بود. آنها که با عبای مشکی و کلاه سفید در سمت راست جايگاه مستقر بودند آيههایي از سورهي مبارکهی نور و همچنين سورهي كوثر را همخوانی کردند. رهبر گروه هم که مانند آنها لباس پوشیده بود میکروفنی در دست داشت و با حرکات دست، صوت آنان را رهبری میکرد. اعضای اين گروه از بيش از 50 مليت هستند و از بين تعداد 300 نفر از حافظان و قاريان انتخاب شده بودند.
برنامهی بعد سخنان آقای اعرافی رییس جامعة المصطفی(ص) بود که در سخنانی نسبتاً طولانی جمع حاضر را معرفی کرد و هجرت و تحصيل طلابی از 100 كشور دنيا در ایران را به بركت انقلاب، امام و شهدا دانست.
بالاخره انتظار سر رسید و بیانات حضرت آقا آغاز شد. ایشان بعد از سلام به ساحت مقدس حضرت معصومه(س) سخنرانی خود را با این جمله شروع کردند که: «خیلی خوشوقتم از اینکه امروز این توفیق را پیدا کردم که در کنار شما باشم و این دقایق باارزش را داشته باشم»...
آقا سپس جملهای بر زبان آوردند که اشک را از چشمان حاضران جاری کرد؛ فرمودند: «شما اینجا غریبه نیستید، شما حتی مهمان هم نیستید، شما صاحبخانهاید، شما فرزندان عزیز من هستید...» با این جملهی رهبر، تقریباً همه شروع کردند به گریستن...
بعد هم ادامه دادند: «ما مقدم این پروانههای عاشق را که به شوق معارف اسلام ناب به این دیار سفر کردهاند گرامی میداریم» و باقی سخنانی که کلمهکلمهاش رهتوشهی راه سخت طلاب غیرایرانی است در آیندهی پرفراز و نشیبشان...
..................
پایان پیام/ 101