به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ متن پيام معظمله به شرح زير است:
بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ إيّاهُ نَسْتَعِين
حمد ازلي خداي سبحان را سزاست, تحيّت ابدي, پيامبران الهي, مخصوصاً حضرت ختمي نبوّت صلی الله علیه و آله و سلم را رواست و درود بيكران, اهل بيت عصمت و طهارت به ويژه حضرت ختمي امامت, مهدي موجود موعود عجّلالله تعالي فرجه الشريف را بجاست; به اين ذوات قدسي تولّي داريم و از معاندان آنان تبرّي مينماييم. حضور حاجيان محترم و معتمران ارجمند را كه از اقليمهاي دور و نزديك به حرم الهي بار يافتهاند گرامي ميداريم و از خداوند منّان, توفيق كاملِ همگان را با حج و عمره مقبول و زيارت پذيرفتهشده و ادعية مستجاب, مسئلت داريم و موفقيّت مهمانداران كشور مهمّ عربستان را خواهانيم و تعامل متعادلِ عاكف و بادي, تازي و فارسي ، عرب و عجم را درخواست ميكنيم.
هر چند جمال حج و جلال عمره و شكوه كنگرة عظيم سالانة ضيافتِ پروردگار, فوق آن است كه محتاج به پيام باشد; ليكن تذكر چند نكته جهت بهرهوري بيشتر از اين برنامه بينالمللي سودمند خواهد بود.
يكم: خداوند, كعبه را كه قبله و مطافِ مسلمانان جهان است, عامل قيام مردم در برابر جهل علمي و جهالت عمليِ تبهكاران قرار داد: ﴿جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَاماً لِلنَّاسِ﴾. كعبه از آن نظر كه دو پيامبرِ پروردگار, معماري آن را طبق رهنمود خدا به عهده داشتند و اوّلين مَعبدِ توحيدي در روي زمين است, ميتواند محور ايستادگي جامعة توحيدي در قبال الحاد و نيز در برابر شرك بوده و مدار مقاومت در مَصافِ با هر گونه طغيان و ستم باشد. گرچه خداوند, قيام متفكّرانه موضعي و ايستادگيِ انديشمندانه مقطعي را براي گردهمايي محلّي و منطقهاي دستور داد و به صورت نمونه چنين فرمود: ﴿إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا للَّهِِ مَثْنَي وَفُرَادَي ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ﴾; ليكن براي همايش بينالمللي, قيام همگاني را در حريم مَهبط وحي لازم نمود, به طوري كه قيام فردي, اثر ايستادگي جمعي را ندارد; همانند نماز فُرادا كه تأثير نماز جماعت را نخواهد داشت. آنچه از آيه: ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلا تَفَرَّقُوا﴾ برميآيد اين است كه اعتصام فردي به حبل متين الهي و دين مبين اسلام كه به وسيله ثقلين ارائه شده است, اثر اعتصام جمعي و بدون افتراق را نخواهد داشت و حج, فرصت مناسبي براي اين قيام همگاني, جهت ترويج توحيد و توجيه جامعه بشري به مزاياي آن و آثار زيانبارِ انحراف از آن است.
دوم: بهترين رهتوشه حاجيان و معتمران در كنار مائده خداوند و مأدبه حضرت باريمتعال, معرفتِ ناب خدا و اسماي حسناي او و شناختِ صفات علياي وي و آگاهي از علوم وحياني آن حضرت است كه به وسيله فرشتگان و معصومان بشري به مردم ابلاغ شد. چنين رسالتي, زمينه صيانتِ كعبه از لوث وَثَن و صَنَم و طهارت سرزمين وحي از روثِِ لات و عُزّيٰ و نزاهت حرمِ پروردگار از رِجس خمر و رجز قمار را اولاً و وسيله رهايي ساير مناطق از رجز گناهِ ظلم به محرومان و رسيدن به رفاه نسبي در ظلّ اسلام را ثانياً, فراهم مينمايد, لذا امام جعفربنمحمد الصادق علیها السلام فرموده است: «لا يزالُ الدّينُ قائماً ما قامَتِ الْكَعْبَةُ» و قيام كعبه, همان معمور بودن قبله مسلمانان و آباد بودنِ جريانِ مطاف بودن آن است و اين دو سِمَت, توسط اولياي خاص خدا تحقّق ميپذيرد كه ﴿إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ﴾.
در جاهليت كه زمانِ فَترَت بود, غبار جهل و رَيْنِ ضلال, بر چهرة فطرت نشست و با نشستنِ گَردِ گناه, صفاي روح برخاست و خواستههاي برخاسته از وهم و خيال در بخش انديشه و شهوت و غضب در بخش انگيزه, صحنهآرا شد و ثمرِ تلخِ چنان جهلِ علمي و چنين جهالتِ عملي اين شد كه مهمترين مَعبد الهي, رسميترين بتكده گشت و دو پيامبر توحيدي يعني حضرت ابراهيم خليل و اسماعيل ذبيح كه پرچم پُرافتخار خداپرستي را بر دوش و تبر توانمند بتشكني را در دست و سابقة درخشانِ ﴿فَجَعَلَهُمْ جُذَاذاً إِلَّا كَبِيراً لَهُمْ﴾ را در نامة عمل و فرياد مردانه ﴿أُفٍّ لَكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ﴾ را بر لب داشتند, به صورت بت مُجسَّم شدند و ازْلامِ قمار, در دست تبردارِ اينان قرار گرفت. آنچه محمدبنالأثير جزري در جامعالاصول في احاديث الرسول از عبداللهبنعباس نقل كرد اين است: «إنّ رسول الله لما قَدِمَ, أبي أنْ يَدخُلَ البيت و فيه الآلهة, فأمَرَ بها فَأُخْرِجَتْ, فأخرجوا صورة ابراهيم و اسماعيل و في ايديهما الأزلام, فقال رسول الله قاتلهم الله, اَما واللهِ لقد علموا أنّهما لم يستقسِما بها قطّ فدخلَ البيت فَكَبَّرَ في نواحيه و لم يُصَلِّ فيه. اخرجه البخاري».
اكنون كه فروغ اسلام جامعة انساني را به جهانبيني حكيمانه توحيدي و جهانبانيِ معمارانه ديني و جهانآرايي خردمندانه مذهبي فرا ميخواند با وحدت اسلامي دسيسه مشئوم هر ابرههاي كه خيال خامِ اهانت به قرآن و هتك حريم حضرت ختمي نبوت صلی الله علیه و آله و سلم را در سر بپروراند كشف و برطرف خواهد شد و بهترين فرصتِ آن, مراسم جهاني حج است كه با هماهنگي همه موحّدان, هر گونه كژانديشي و كجروي برطرف ميشود.
سوم: تقابل حق و باطل, تطاردِ خير و شرّ, تمانعِ صدق و كذب, تنافيِ حُسن و قبح و بالأخره برائت توحيد از شرك و نزاهت تألّه از الحاد به قدري است كه هرگز ايمان, با ذرهاي از كفر جمع نخواهد شد, به طوري كه مجموع زيبا و زشت, زشت است و مُلفَّق از قبول حق و نكول آن نكول خواهد بود و اين مطلب همان نكته فاخر توحيدي است كه قرآن مجيد به آن چنين عنايت فرمود: ﴿فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ﴾; ﴿أَلا للَّهِِ الدِّينُ الْخَالِصُ﴾ وارثان حضرت ابراهيم خليل علیه السلام رسالت مهمّي را بايد ايفا نمايند و آن نگهباني تَلبيه از لوثِ شركِ جاهليتِ مدرن است زيرا در جاهليت كهنه, صريحاً شرك وارد حرم اَمنِ توحيد شد و همتاي چيزي قرار گرفت كه منزّه از آن بود. چون مشركان حجاز, هنگام تَلبية حج چنين ميگفتند: «لبيك لا شريكَ لَك الاّ شريكاً هو لَك تَملِكُهُ و ما مَلَك»و با همين شعارِ شركآلود طواف ميكردند. هر چند در عصر كنوني اثري از صَنَمِ صوري و وَثَنِ محسوس نيست ولي اثر گرايش با استكبار يا صهيونيست و يا زراندوز و زورمدارِ ديگر, در برخي افراد, اقوام و ملل مشهود است و با چنين تولّيِ مذموم به جاي تبرّيِ محمود, تَلبيه آنان مشوب به لبيك گفتن, به ترفندِ تلخِ استعمار پير و استكبار جوان است و مصداق آية مباركِ ﴿وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ﴾خواهد بود. آنچه از دستور خدا به حضرت ابراهيم و اسماعيل راجع به تطهير بيت الهي از فَرْثِ صنم و دَمِ وَثَن برميآيد اين است كه لَبَن خالصِ حكمت توحيدي, نصيب زائران مطاف و قبله شود و ضيافت الهي به غبار شرك آلوده نگردد. از ديرزمان گفته ميشود: «أكثَفُ الصَنَم الوَثنُ و ألْطَفُهُ الهويٰ»; غليظترين بت, وَثَن مادّيِ محسوس است و لطيفترين آنِ هوا و هوس است كه مانع هر گونه طهارت و عبادت است: «... إتّقوا إنّ الهويٰ حَيْضُ الرّجال.»
چهارم: حاجيان و معتمرانِ موفّق كسانياند كه بين مهماني و ميزباني, جمع سالم نمايند به طوري كه هم از فيض ضيافت طَرْفي ببندند و هم از فَوْز اِضافه بهرهمند گردند يعني هم لايق مهمان خدا شدن در سرزمين وحي باشند و هم شايسته ميزباني صاحبِ خانه. ذات اقدس خدا در هويّت مطلق خود نه معقول حكيم است و نه مشهودِ عارف, زيرا حقيقتِ عينيِ بسيطِ نامتناهي ذهني نخواهد شد, چون ذاتاً عيني است و تجزيهپذير نخواهد بود, چون بسيط است و مورد اكتناه نميشود, چون نامحدود است. اسماي حسنا و صفات ذاتيِ آن سبّوحِ قدوس نيز عين ذات وياند و همان حكم ذات خدا را خواهند داشت; امّا اسماي فعلي و اوصافِ خارج از ذات و قائم به آن به قيام صدوري يا ظهوري، هم قابل تحليل عقلياند و هم در خور شهود قلبي. جريان ضيافتِ خدا و نيز اضافة آن حضرت, دو صفت از اوصاف فعلي اوست. چون خداوند از منظر تجلّي ـ كه جهانِ امكان طبق بيان نوراني سيّد موحّدانِ هستي, اميرمؤمنان حضرت عليبنابيطالب علیه السلام جلوه گاه خداست: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ» ـ گاهي در عُلّو, ظهور دارد و زماني در دنّو ـ چنانكه حضرت عليبنالحسين السجادعلیهما السلام فرمود: «لا إله الاّ أنْتَ، الداني في عُلُوِّه و العالي في دُنوِّه» ـ هنگامي كه در علّو ظهور نمود مؤمنان را به حضور ميپذيرد و با اضافه آنها مهماننوازي ميكند و زائران كوي توحيد را در كنار مائده قرآن و مأدبه سنّتِ معصومان تغذيه روحي مينمايد و زماني كه در دنّو و نزديكي تجلّي كرد, ضيافتِ صاحبدلانِ مكسورُ القلب را ميپذيرد و مهمانِ دلهاي شكسته آنان ميشود و نجواي آنها را ميشنود و زمزمه تسبيح و ترنّم تقديس آنان را گوش ميدهد و «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَه» را درباره آنها عملي ميكند و وعده ملكوتيِ » اَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرةِ قُلوبُهم »را جامه عمل ميپوشاند و به اِضافه دلسوختگاني كه قلب آنها مُتَيّم به حُبّ الهي است پاسخ مثبت م