خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳
۸:۲۰
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
پنجشنبه
۶ شهریور
۷۶۸
۲۰:۳۴:۱۶
منبع:
اختصاصی ابنا
کد خبر:
213697

آيات نازله در غدير خم از دیدگاه مفسران اهل سنت/ قسمت چهارم) آیه اکمال از دیدگاه روایات؛ دسته دوم

به قلم: حجت الاسلام والمسلمین ابوالقاسم صلواتي گلستاني (اداره کل پژوهش مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام)

آآ

دستۀ دوم روایات:

میگوید: آیۀ اکمال پس از معرفی امام  علی (ع) در غدیر خم نازل شد این احتمال با محتويات آيه كاملا سازگار است زیرا روز غدير خم  كه پيامبر اسلام ص ا مير مؤمنان على ع را رسما براى جانشينى خود تعيين كرد، كفار دچاريأس شدند، چون انتظار داشتند كه آئين اسلام قائم به شخص باشد، و با از ميان رفتن پيغمبر (ص) اوضاع به حال سابق برگردد، و اسلام تدريجا بر چيده شود، اما هنگامى كه مشاهده كردند مردى كه از نظر علم و تقوا و قدرت و عدالت بعد از پيامبر ص در ميان مسلمانان بى‏نظير بود بعنوان جانشينى پيامبر (ص) انتخاب شد و از مردم براى او بيعت گرفت ياس و نوميدى نسبت به آينده اسلام آنها را فرا گرفت و فهميدند كه آئينى ريشه‏دار و پايدار است . در اين روز بود كه آئين اسلام به تكامل نهايى خود رسيد، زيرا بدون تعيين جانشين براى پيامبر ص و بدون روشن شدن وضع آينده مسلمانان، اين آئين به تكامل نهايى نمى‏رسيد.روایات زیر قول دوم را تاييد مى‏كند  .این مطلب را در مصادر سنی به شرح زیر آمده  است .:

1. روایت ابو هریره: الخطيب البغدادى  فی تاریخه، اخبرنا عبدالله بن محمد بن علی بن بشر قال أخبرنا علی بن عمر الحافظ قال أخبرنا ابو نصر  حبشون بن موسى بن أيوب أبو نصر الخلال( قال)أنبأنا عبد الله بن علي بن محمد بن بشران أنبأنا علي ابن عمر الحافظ حدثنا ضمرة بن ربيعة القرشي عن ابن شوذب عن مطر الوراق عن شهر بن حوشب عن أبي هريرة قال من صام يوم ثمان عشرة من ذي الحجة كتب له صيام ستين شهراً وهو يوم غدير خم لما أخذ النبي صلى الله عليه وسلم بيد علي بن أبي طالب فقال: " ألست ولي المؤمنين؟ " قالوا بلى يا رسول الله قال: " من كنت مولاه فعلي مولاه " فقال عمر بن الخطاب بخ بخ لك يا ابن أبي طالب أصبحت مولاي ومولى كل مسلم فأنزل الله: " اليوم أكملت لكم دينكم .[1]

خطيب بغدادى با سند معتبر در تاريخ خود از ابو هريره نقل كرده است : هر كس روز هيجدهم ذيحجه را روزه بدارد خداوند براى او روزه شصت ماه را مى‏نويسد وآن روز روز غدير خم است. هنگامی که  پيامبر دست على را گرفت و گفت: آيا من ولىّ مؤمنان نيستم؟ گفتند: آرى اى رسول خدا!  پس گفت: هر كس كه من مولاى اويم، على مولاى اوست. پس عمر بن خطاب گفت: به به تو را اى پسر ابى طالب،  امروز مولاى من و مولاى هر مؤمنى شدى! در این جا خداوند اين آيه را نازل كرد: «اليوم اكملت لكم دينكم ... المائدة 3 »

خطيب بغدادى می گوید : این حدیث را تنها حبشون نقل کرده ولی عده ای در نقل این حدیث از او متابعت نمودند مانند   أحمد بن عبد الله بن النيري از علي بن سعيد  همان حدیث را روایت نمود و هم چنین أزهري برای ما این حدیث را نقل کرد از محمد بن عبد الله بن أخي ميمي از أحمد بن عبد الله بن أحمد بن العباس بن سالم بن مهران معروف به ابن النيري از علي ابن سعيد الشامي از ضمرة بن ربيعة عن ابن شوذب از  مطر از شهر بن حوشب از أبي هريره   همان حدیث را  روایت  نمودند.

ابن کثیر پس از نقل این روایتی که ضمرة  از ابن شوذب از مطر الوراق از شهر بن حوشب از  ابي هريرة نقل کرده می گوید : انه حديث منكر جدا بل كذب لمخالفته لما ثبت في الصحيحين عن أمير المؤمنين عمر بن الخطاب أن هذه الآيه نزلت في يوم الجمعة يوم عرفة  يعني: این حدیث بسیار ناشناخته بلکه دروغ است . زیرا با حدیثی که در صحیح بخاری ومسلم از عمر بن خطاب رسیده که این آیه روز جمعة  در روز عرفه  نازل شده منافات دارد .

از طرفی هر روز رمضان ثواب ده ماه روزه دارد چگونه روز هیجدهم ذی حجه ثواب شصت ماه داشته باشد؟ [2]

پاسخ : ا قضاوت ابن کثیر غیر منصفانه و از روی تعصب است، زیرا چنانکه استاد محقق میلانی دامت افاضاته  اثبات کرده اند : روایان این حدیث همگی افراد موثق به توثیقات خاصه به وسیلۀ بزرگان رجالی اهل سنت هستند ، افزون بر آنکه آنان از راویان صحیحین و سنن می باشند.[3]

پس وجهی برای تضعیف این  حدیث نیست چه رسد به آنکه تکذیب شود

و اما ثواب عظیم روزۀ غدیر ، به جهت آنست كه‌ ثواب‌ هر عملی به‌ مقدار كشف‌ آن عمل‌ از حقيقت‌ ايمان‌ است‌ . هر چه‌ ايمان‌ و خلوص‌ بيشتر باشد ، ثواب‌ افزون‌تر است‌ . و معلوم‌ است‌ كه‌ ايمان‌ واخلاص‌ كه‌ از صفات‌ و حالات‌ نفسي‌ است‌ ، براي‌ ارائه‌ بنده‌ در مقام‌ امتثال‌ ، و نمايش مقدار محبّت‌ و واقعيّت‌ او از اعمال‌ بدني‌ و خارجي‌ دقيق‌تر و لطيف‌تر و ظريف‌تر است‌. زیرا وقتي‌ بنده‌ در عمل‌ و نيّت‌ خالص شود آنجا با خداوند و جمال‌ او و جلال‌ او ، و اقيانوس‌ بي‌منتهاي‌ علم‌ و حيات‌ و قدرت‌  و فضل و ثواب بی نهایت او مواجه است. و در اين‌ صورت‌ ديگر ، عنوان‌ ثواب‌ شصت‌ ماه‌ روزه‌ نيست‌ . بلكه‌ شصت‌ سال‌ است‌ ، و يا به‌ اندازۀ عمر روزگار و دهر است‌ ، چنانکه‌ در بعضي‌ مستحبات در روايات‌ ديگر آمده‌ است‌ .

چنان که در روايات‌ ، پاداش‌هاي‌ فراوان‌ براي‌ روزههای مستحب‌ بیان شده است‌ ، مانند روزه‌ داشتن‌ در دهۀ ذوالحجّة‌ كه‌ ثواب‌ روزه‌ يكسال‌ دارد ، و هر شب‌ آن‌ مساوی‌ شب‌ قدر است.[4]

و مانند روايت‌ عبدالله‌ بن‌ عمر كه‌ مي‌گفت‌ : ما با رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ چنين‌ بوديم‌ كه‌ : روزۀ روز عرفه‌ را معادل‌ دو سال‌ روزه‌ مي‌دانستيم‌ . [5]

و دربارۀ روزه‌ بيست‌ و هفتم‌ از ماه‌ رجب‌ آمده‌ است‌ كه‌ : ثواب‌ شصت‌ ماه‌ روزه‌ را دارد .[6]

وقال فيمن صام ثلاثة أيام من كل شهر إن ذلك يعدل صوم الدهر [7]   كسي كه سه روز از ماه روزه بگيرد مانند کسی است که همۀ روزگار دنیا روزه گرفته است .

2. روایت  أبي سعيد الخدري و ربيع  بن أنس : ابن کثیر در تفسيرش می گوید :  قال ابن جرير قال: وقد قيل: إنها نزلت على رسول الله صلى الله عليه وسلم في مسِيره إلى حجة الوداع. ثم رواه من طريق أبى جعفر الرازي، عن الربيع  بن أنس. قلت: وقد روى ابن مَرْدُويه من طريق أبي هارون العَيْدي، عن أبي سعيد الخدري؛ أنها أنزلت على رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم غَدِير خُم  حين قال لعلي: "من كنتُ مولاه فَعَليٌّ مولاه".

ثم رواه عن ابي هريرة  وفيه: أنه اليوم الثامن عشر من ذي الحجة، يعني مرجعه عليه السلام من حجة الوداع. [8]

ابن کثیر می گوید :  ابن جریر طبری نقل مي كند ، گفته شده این آيه در حال سفر آن حضرت به حجه الوداع نازل شد این مطلب را ابن جریر طبری از طريق أبى جعفر الرازي، از  ربيع  بن أنس نقل کرده است . ولی هم او در روایت دیگر  از ابن مردویه از طریق أبي هارون العَيْدي، از أبي سعيد الخدري آورده است که این آیه در غدیر خم نازل شده است که در آنجا فرمود من كنتُ مولاه فَعَليٌّ مولاه.  سپس از ابو هریره آورده است آن روز هیجدهم ذی الحجه هنگام باز گشت حضرت رسول (ص) از حجه الوداع بود . 

3. المناقب للخوارزمي الحنفي: أخبرنا الحافظ أبوسعد اسماعيل بن علي بن الحسين السمان ، حدثنا أبومحمد عبدالرحمان بن عثمان بن أبي نصر بقراءتى عليه أخبرنا أبوالحسن خيثمة ابن سليمان بن حيدرة ، حدثنا إسحاق بن علي بن الحسن ، أبوالحسن العبدي ، عن أبي هارون العبدي ، عن أبى سعيد الخدري:ان النبي صلى الله عليه وآله يوم دعا الناس إلى غدير خم ، امر بما كان تحت الشجرة من الشوك فقم وذلك يوم الخميس ، ثم دعا الناس إلى علي فأخذ بضبعه فرفعها حتى نظر الناس إلى بياض ابطه ، ثم لم يتفرقا حتى نزلت(اليوم أكملت لكم دينكم واتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الاسلام دينا)   فقال رسول الله صلى الله عليه وآله : الله اكبر على اكمال الدين ، واتمام النعمة ورضى الرب برسالاتي ، والولايه لعلي ، ثم قال : أللهم وال من والاه ، وعاد من عاداه ، وانصر من نصره ، واخذل من خذله .[9]

خوارزمي حنفي با سند متصل از ابو سعید خدری روایت کرده که او می گوید : پیامبر اکرم صلى الله عليه وآله مردم را به غدیر خم فرا خواند و دستور داد زیر درختان را تمیز کنند و آن روز پنج شنبه بود آنگاه مردم را به سوی علی فرا خواند و بازوی علی را گرفت  و بلند کرد به گونه ای که مردم سفیدی زیر بازوی اورا دیدند و از هم جدا نشدند تا این آیه نازل شد (اليوم أكملت لكم دينكم واتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الاسلام دينا.)

در اینجا پیامبر اکرم صلى الله عليه وآله فرمود: الله اکبر بر کامل شدن دین و تمامیت نعمت و رضای پروردگار  با رسالت من و ولایت علی ! سپس فرمود  : خداوندا دوست بدار كسى را كه او را دوست بدارد و دشمن بدار كسى را كه او را دشمن بدارد و كمك كن كسى را كه او را كمك كند و خوار كن كسى را كه او را خوار كند.

ولي مهم  دراین زمینه روایات از طرق شیعه به شرح زیر است :

4. علي بن إبراهيم، عن ابيه، عن ابن أبي عمير، عن عمر بن اذينة، عن زرارة والفضيل بن يسار، و بكير بن أعين ومحمد بن مسلم وبريد بن معاوية وأبي الجارود جميعا عن أبي جعفر عليه السلام قال: أمر الله عزوجل رسوله بولاية علي وأنزل عليه " إنما وليكم الله ورسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة " وفرض ولاية أولي الامر، فلم يدروا ما هي، فأمر الله محمدا صلى الله عليه وآله أن يفسر لهم الولاية، كما فسر لهم الصلاة، والزكاة والصوم والحج، فلما أتاه ذلك من الله، ضاق بذلك صدر رسول الله صلى الله عليه وآله وتخوف أن يرتدوا عن دينهم وأن يكذبوه فضاق صدره وراجع ربه عزوجل فأوحى الله عزوجل إليه " يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس " فصدع بأمر الله تعالى ذكره فقام بولاية علي عليه السلام يوم غدير خم، فنادى الصلاة جامعة وأمر الناس أن يبلغ الشاهد الغائب.

قال عمر بن اذنية: قالوا جميعا غير أبي الجارود - وقال أبوجعفر عليه السلام: وكانت الفريضة تنزل بعد الفريضة الاخرى وكانت الولاية آخر الفرائض، فأنزل الله عزوجل " اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي " قال أبوجعفر عليه السلام: يقول الله عزوجل: لا انزل عليكم بعد هذه فريضة، قد أكملت لكم الفرائض.[10] 

اين روايت فضلا است كه کلینی با سند صحیح از عمر بن اذينه از زراره و فضيل و بكير و ابن مسلم و بريد و ابى الجارود،  وآنان همگى از امام باقر عليه السلام روايت می كنند كه  فرمود: خداى عز و جل رسولش را به ولايت على عليه السلام امر كرد و آيه «سرپرست شما تنها خدا و رسولش و كسانى هستند كه ايمان آورده، نماز بپا دارند و زكاة دهند- 55 / مائده-» را بر او نازل فرمود و ولايت اولو الامر (كار داران) را واجب ساخت، مردم ندانستند مقصود از ولايت چيست، خدا به محمد صلّى اللَّه عليه و آله امر فرمود تا ولايت را براى آنها توضيح دهد، چنان كه نماز و زكاة و روزه و حج را توضيح داد، و چون امر ولايت از جانب خدا به پيغمبر رسيد حضرت ترسيد مردم از دين برگردند و او را تكذيب كنند ! از اين جهت دلتنگ شد و به پروردگار مراجعه كرد، خداى عز و جل به او وحى فرستاد «اى پيغمبر آنچه از پروردگارت بتو نازل شده برسان، و اگر نكنى پيام او را نرسانيده‏ئى، خدا ترا از گزند مردم حفظ ميكند- 67 سوره مائده-» او هم امر خداى متعال  را اعلان كرد و به امر ولايت على عليه السلام در روز غدير خم قيام نمود و مردم را براى نماز جماعت بانگ زد و فرمان داد كه حاضرين به غائبين برسانند.

عمر بن اذينه (كه از آن شش نفر روايت مي كند) گويد: همگى جز ابى الجارود گفتند: امام باقر عليه السلام فرمود: واجبات خدا يكى پس از ديگرى نازل ميشد و امر ولايت آخرين آنها بود، كه خداى عز و جل اين آيه را نازل فرمود: «امروز دين شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم- 3 سوره مائده-» امام باقر عليه السلام فرمود: خداى عز و جل مي فرمايد: بعد از اين واجبى بر شما نازل نكنم، واجبات را براى شما كامل كردم.

6. كليني في خطبة الوسيلة- محمد بن علي بن معمر، عن محمد بن علي بن عكاية التميمي، عن الحسين بن النضر الفهري، عن أبي عمرو الاوزاعي، عن عمرو بن شمر، عن جابر بن يزيد قال: دخلت على أبى جعفر (ع) فقلت: يا ابن رسول الله قد أرمضني اختلاف الشيعة في مذاهبها فقال ....

فخرج رسول الله صلى الله عليه وآله إلى حجة الوادع ثم صار إلى غديرخم فأمر فأصلح له شبه المنبر ثم علاه وأخذ بعضدي حتى رئي بياض إبطيه رافعا صوته قائلا في محفله " من كنت مولاه فعلي مولاه  اللهم وآل من والاه و عاد من عاداه " فكانت على ولايتي ولاية الله وعلى عداوتي عداوة الله . وأنزل الله عز و جل في ذلك اليوم " اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الاسلام دينا " فكانت ولايتي كمال الدین و رضا الرب جل ذکره ...[11]

خطبه‏اى از اميرالمؤمنين(ع) معروف به خطبه وسيله است و وجه اينكه اين خطبه را خطبه وسيله ناميده‏اند تعريفى است كه امير مؤمنان عليه السّلام در اين خطبه از مقام وسيله (كه مقامى مخصوص رسول خدا (ص) در روز محشر است) نموده است

جابر بن يزيد گويد: من خدمت امام باقر عليه السّلام شرفياب شدم و بآن حضرت عرض كردم: اى فرزند رسول خدا براستى كه اين اختلاف شيعه در مذهبشان درون مرا مي سوزاند! حضرت فرمود...

امير مؤمنان عليه السّلام پس از هفت روز از وفات پيغمبر (ص) در مدينه براى مردم خطبه‏اى خواند - و اين خطبه پس از آن بود كه از جمع‏آورى قرآن فراغت جسته بود- و در آن خطبه چنين فرمود:

ستايش خدائى را است كه پندارها را جلوگيرى كرد از اينكه به كنه او رسد جز به همين مقدار كه او وجود دارد.....

پس رسول خدا به حجة الوداع رفت و سپس به غدير خم آمد و در آنجا دستور داد شبيه منبرى برايش ساختند و بالاى آن رفت و بازوى مرا گرفته بلند كرد بدانسان كه زير بغلش نمودار شد و با آواز بلند در آن انجمن فرمود:

«هر كه را من سرور و مولى هستم على سرور و مولاى او است، خدايا دوست بدار هر كه دوستش دارد و دشمن بدار هر كه دشمنش دارد» پس  دوستى من است دوستى خدا، و  دشمنى من دشمنى خدا است ، و خداى عز و جل در باره جريان آن روز اين آيه را نازل فرمود: «امروز دين شما را برايتان كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما انتخاب كردم» ( مائده / 3) پس ولايت من كمال دين و انتخاب و پسند پروردگار جل ذكره گرديد...

6. على بن ابراهيم قال حدثني أبي، عن صفوان بن يحيى، عن العلاء، عن محمد بن مسلم، عن أبي جعفر (عليه السلام)، قال: «آخر فريضة أنزلها الله تعالى الولاية، ثم لم ينزل بعدها فريضة، ثم أنزل: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ بكراع الغميم فأقامها رسول الله (صلى الله عليه و آله) بالجحفة «1»، فلم ينزل بعدها فريضة».

على بن ابراهيم در تفسير خود می گويد پدرم از صفوان، از علا از محمد بن مسلم (سند معتبر است )  از امام باقر (ع) روايت كرده‏اند كه: اين آيه در «كراع الغميم»- ميان مكه و مدينه- نازل گرديد و پيامبر در جحفه آن را برپا داشت.[12] .[13]

افزون بر این احادیث دو قرینه هم بر نزول آیۀ اکمال در روز غدیر داریم :

الف : نزول آیۀ اکمال در روز دو شنبه : 

ابن کثیر از ابن عباس نقل می کند  : فأما ما رواه ابن جرير وابن مردويه، والطبراني من طريق ابن لَهيعَة، عن خالد بن أبي عمران، عن حَنَش بن عبد الله الصنعاني، عن ابن عباس قال: ولد نبيكم صلى الله عليه وسلم يوم الاثنين، [ونبئ يوم الاثنين]  وخرج من مكة يوم الاثنين، ودخل المدينة يوم الاثنين، وأنزلت سورة المائدة يوم الاثنين: { الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ } ورفع الذكر يوم الاثنين، فإنه أثر غريب  وإسناده ضعيف. وقد رواه الإمام أحمد ....هذا لفظ أحمد، ولم يذكر نزول المائدة يوم الاثنين  فالله أعلم. ولعل ابن عباس أراد أنها نزلت يوم عيدين اثنين كما تقدم، فاشتبه على الراوي، والله أعلم.[14]

ابن عباس گفته است : پیامبر شما صلى الله عليه وسلم روز دو شنبه متولد شد و دو شنبه به نبوت مبعوث و دو شنبه از مکه خارج شد و دو شنبه مکه فتح و سورۀ مائده  و آیۀ" اليوم أكملت لكم دينكم " دوشنبه نازل شد  و آن حضرت دو شنبه وفات نمود و ذکر ( وحی یا قرآن) بالا رفت .

و با توجه به اینکه نهم ذی الحجه یعنی عرفۀ سال دهم طبق روایات معتبر اهل سنت  روز جمعه بود.در نتیجه نزول آیۀ اکمال نمی تواند در عرفه باشد . 

ابن کثیر که متوجه نتیجۀ این خبر شده ، می گوید این روایت غریبی است و سند آن ضعیف می باشد  آنرا احمد بن حنبل نقل کرده ولی نزول سورۀ مائده  را نیاورده است . آنگاه توجیه مضحکی می کند می گوید : شاید منظور ابن عباس آنست که این سوره روز دو عید  ( نه دو شنبه ) نازل شد ! [15]

با اینکه ابن کثیر در تاریخش و ذهبی با سند ازابن عباس روایت کرده اند که او می گوید : پیامبر صلى الله عليه وسلم روز دو شنبه متولد شد و دو شنبه به نبوت مبعوث و دو شنبه از مکه خارج شد و دو شنبه مکه فتح و سورۀ مائده  و آیۀ" اليوم أكملت لكم دينكم " دوشنبه نازل شد  و آن حضرت دو شنبه وفات نمود. [16] [17]

 هيثمي هم  همۀ رجال روایت غیر از  ابن لهيعة توثيق مي كند [18] 

 می گوییم : عبدالله بن لهیعه از رجال صحیح مسلم وابو داود وترمذی و ابن ماجه بوده  . احمد وابن شاهین و ذهبی وی راتوثیق کرده اند تنها مشکل او سوختن کتب وی و نقل از حفظ اوست.[19]  پس این سند صیح است .

و با توجه به اینکه نهم ذی الحجه یعنی عرفۀ سال دهم طبق روایات معتبر اهل سنت  روز جمعه بود.در نتیجه نزول آیۀ اکمال نمی تواند  در عرفه باشد . بلكه از آنجا که روز غدیر هیجدهم ذی الحجه یکشنبه بود ، پس نزول آیۀ اکمال روز دو شنبۀ بعد از واقعۀ غدیر و اعلام امامت حضرت می شود .

ب : وفات پيامبر(ص) هشتاد و يك روز بعد از نزول اين آيه :

 در تفسير فخر رازى و تفسير روح المعانى و تفسير المنار در ذيل اين آيه آمده است كه پيامبر ص بعد از نزول اين آيه بيش از هشتاد و يك روز عمر نكرد. قال الرازی المسألة الرابعة: قال أصحاب الآثار: إنه لما نزلت هذه الآية على النبي صلى اللَّه عليه و سلم لم يعمر بعد نزولها إلا أحدا و ثمانين يوما، أو اثنين و ثمانين يوما، و لم يحصل في الشريعه بعدها زياده و لا نسخ و لا تبديل ألبتة. [20]

مورخان و محدثان گفته اند : هنگامی که این آیه نازل شد پيامبر( ص) هشتاد و یک  یا دو روز بیشتر عمر نکرد و پس از آن هیچ زیاده و نسخ و تغییری در شریعت حاصل نشد .

و سیوطی در تفسیرش آورده است : أخرج ابن جرير 11082- حدثنا القاسم قال، حدثنا الحسين قال، حدثني حجاج ، عن ابن جريج قال مكث النبي صلى الله عليه و سلم بعد ما نزلت هذه الآية احدى وثمانين ليلة قوله: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُم‏.[21] 

ابن جریر طبری با سند متصل از ابن جریج (تابعی مفسر ) نقل کرده پيامبر( ص) پس از نزول آیۀ اکمال  هشتاد و یک  روز بیشتر عمر نکرد.

و با توجه به اينكه وفات پيامبر ص در روايات أهل تسنن و بعضى از روايات شيعه (مانند آنچه كلينى در كتاب معروف كافى نقل كرده است) روز دوازدهم ماه ربيع الاول بود ،  نتيجه مى‏گيريم كه روز نزول آيه درست روز هيجدهم ذى الحجه بوده است

  البته اين در صورتى است كه روز وفات پيامبر ص  را محاسبه نكنيم و دو  ماه  وسط را  (29) روز بگيريم كه اين موضوع كاملا امكان‏پذير است و با توجه به اينكه در روزهاى قبل و بعد از روز غدير حادثه مهمى در تاريخ اسلام رخ نداده است كه تاريخ فوق قابل تطبيق بر آن باشد مسلم مى‏شود كه منظور از آن جز روز غدير نيست. .

از آنچه در بالا گفتيم روشن مى‏شود كه: اخبارى كه نزول آيۀ اکمال را در جريان غدير بيان كرده در رديف خبر واحد نيست كه بتوان با تضعيف بعضى‏اسناد آن، آنها را ناديده گرفت بلكه اخبارى معتبر و مستفيض وهمراه قرینه است، و در منابع متعدد و معروف اسلامى نقل شده است.

 اگر چه بعضى از دانشمندان متعصب أهل تسنن، مانند نويسنده تفسير" المنار" با تفسير ساده‏اى از آيه گذشته، وكمترين اشاره‏اى به اين روايات نمي كند، یا مانند" آلوسى در تفسير روح المعانى جسارت کرده و می گوید:

 أخرج الشيعة عن أبي سعيد الخدري أن هذه الآية نزلت بعد أن قال النبي صلى الله عليه وسلم لعلي كرم الله وجهه في غدير خم: من كنت مولاه فعلي مولاه. فلما نزلت قال عليه الصلاة والسلام: الله أكبر على إكمال الدين، وإتمام النعمة، ورضى الرب برسالتي، وولاية علي كرم الله تعالى وجهه بعدي. ولا يخفى أن هذا من مفترياتهم، وركاكة الخبر شاهد على ذلك في مبتدأ الأمر. ..[22] 

شیعه از ابو سعید خدری خبر نزول آیۀ اکمال را پس از واقعۀ غدیر نقل کرده  واین که پیامبر اکرم صلى الله عليه وآله فرمود: الله اکبر بر کامل شدن دین و تمامیت نعمت و رضای پروردگار  با رسالت من و ولایت علی كرم الله تعالى وجهه بعد ازخودم ! و  این حدیث از دروغ های شیعه بوده و رکیک بودن عبارت حدیث شاهد بر دروغ بودن آنست .

می گوییم اولاً: روایت نزول آیۀ اکمال در غدیر  اختصاص به روایت شیعه و روایت  أبي سعيد خدري ندارد  بلکه اهل سنت به طرق متعدد  که بعضی از آنان معتبر است از صحابۀ نقل کرده اند . چگونه وی با تضعيف سند يكى از اين اخبار كوشيده‏ تا بقيه را به دست فراموشى بسپارد و چون روايت را بر خلاف مذاق خويش ديده‏ آنرا مجعول و نادرست قلمداد كند .

ثانیاً: چه رکاکت و خلاف فصاحتی در عبارت حدیث وجود دارد که آنرا شاهد کذب روايت آن می‏داند؟ بلكه آثار صدق و فصاحت در آن روشن است.

تحقیق نهائی

باتوجه به روایات معتبر دستۀ دوم روشن می‏شود که آیۀ اکمال  پس از  واقعۀ غدیر نازل شده است. و بر فرض تعارض با دستۀ اول روایات دستۀ دوم به دو دلیل بر آن ترجیح دارد:

1. وافقت آن با کتاب ، زیرا اکمال دین و اتمام نعمت به نظر شیعه با اعلام امامت  است که ضامن حفظ و سلامت دین است می باشد، به بیانی که در تفسیر آیه گذشت .

ولی بر فرض نزول در عرفه ، بنا بر نظر اهل سنت اکمال دین به جهت بیان آخرین احکام دین در عرفه است ،

در حالی که احکام فراوانی پس از آیۀ اکمال بیان شده است .  چنانکه طبري بر قول اول  اشکال نموده  که حکم میراث كلالة در آخرین آیۀ همین سوره پس از آیۀ اکمال نازل شده است.[23]

از اين رو شوکانی که متوجه اشکال شده می‏گوید : المراد بالإكمال هنا: نزول معظم الفرائض و التحليل و التحريم. مراد از اکمال نزول بیشتر ، نه همۀ فرائض واحکام حلال وحرام است !  زیرا علما گفته اند آیات و احکام زیادی مانند آية ربا و آية كلاله و غیر این پس از آیۀ اکمال نازل شد .[24]

ولي به نظر شيعه  اکمال دین  به اعلام امامت مي باشد پس با نزول احکام فرعی دیگر نقض نمی شود . وعبارت : لا انزل عليكم بعد هذه فريضة در صحیحۀ کافی دلالت بر عدم نزول احکام فرعی پس از آن ندارد زیرا فریضه اخص از حکم است و تنها بر اصول دین و اصول احکام صدق می کند . 

2. منبع روایت دستۀ اول عمر و دیگری معاویه است که در این مسئله متهم هستند ! و چه بسا یهودی که از شأن نزول آیه خبر داشت می خواست با یاد آوری جریان غدیر عمر را شرمنده کند ، ولی او پیش دستی کرد و با دادن تاریخ غلطی از زمان نزول آیه خود را خلاص کرد . و شهادت ذی نفع متهم  (دستۀ اول)  اعتباری ندارد . پس روایات نزول آیۀ اکمال در عرفه ساقط است. در نتیجه روایات دستۀ اول ساقط است

ولی با توجه به تدريجي بودن اعلام امامت  می توان روایات دو طرف را صحیح دانسته  و آنرا جمع کنیم و بگوییم آیه اکمال دو بار نازل شده است:

اول در ضمن نزول همۀ سوره در روز عرفۀ . دوم پس از واقعۀ غدیر . چنانکه گفته اند : سورۀ فاتحه واخلاص دو بار نازل شده  یک بار در مکه وبار دیگر در مدینه نازل شد[25] .واول سورۀ روم  وآیۀ روح  وخواتیم سورۀ نحل دو بار نازل شد[26]  و در هر دو بار  مقصود از (الیوم) در آیه روز اعلام امامت اهلبیت و امیر المؤمنین است که بار اول  آنرا در عرفه به صورت کلی ضمن  حديث ثقلين  بیان نمود.  و بار دوم  در غدیر خم مصداق  آن مولی علی (ع) را  تعيين نمود

و ممکن است بگوییم : مسئلۀ امامت سه مرحله دارد 1  مرحلۀ جعل ،2-مرحلۀ نزول آیۀ آن  3-مرحلۀ تبلیغ     و ( الیوم) در آیۀ اکمال ممکن است که ناظر به یکی از دو مرحله اخير باشد.

پس نزول آیۀ اکمال در عرفه به جهت این بود که امر ولایت وامامت به حضرت نازل شده و از پیامبر اکرم (ص) می خواست  صریحا علی (ع) را معرفی کند ولی حضرت به علت نگرانی از مخالفت قریش به معرفی کلی امامت أهلبیت و خلافت ثقلین اکتفاء نمود

و پس از اعلام امامت حضرت علی(ع) در غدیر، بار دوم آیۀ اکمال نازل شد و حضرت آن را در جمع مردم قرائت کرد. به این جهت  آیۀ اکمال دو بار نازل شده است.



[1] - تاريخ بغداد للخطيب البغدادي ج 3 ص 4980  ذکر من اسمه خالد ،  و الدر المنثور في تفسير القران لجلال الدين السيوطي الشافعي ج 2 ص 259 ط 1 بمصر.

 افزون بر مصدر فوق  این روایت در مصادر زیر نیز آمده است :-تاريخ دمشق لابن عساكر الشافعي ترجمة الامام علي بن أبي طالب : 2/75 ح575 و576 و577 و585 ط1 بيروت.

و شواهد التنزيل للحسكاني الحنفي: 1/157 ح211 و212 و213 و214 و215 و250 ط1 بيروت از ابو هریره و با سه سند دیگر ا ز ابوسعید خدری .

و -مناقب علي بن أبي طالب لابن المغازلي الشافعي: 19 ح24 ط1 طهران، تاريخ بغداد للخطيب البغدادي: 8/290 ط السعادة بمصر،

- و الدر المنثور في تفسير القرآن لجلال الدين السيوطي الشافعي: 2/259 ط1 بمصر . ذیل تفسیر آیۀ 3  مائده

[2] - البدایه و النهایه  5 / 214.

[3]  -  نفحات الازهار فی خلاصه عبقات الانوار  8   269.

[4] -ـ «سنن‌ ابن‌ ماجه‌» طبع‌ دار إحياء الكتب‌ العربيّة‌ ج‌ 1 ، ص‌ 551 باب‌ صيام‌ العشر ، و «احياء العلوم.

[5] - «الغدير» ج‌ 1 ، ص‌ 407 از طبراني‌ در «أوسط‌» .

[6] - «سيرۀ حلبيّه‌» ج‌ 1 ، ص‌ 272 از دَمياطي‌ در سيره‌اش‌ .

[7] -   مسند احمد  در مواضع و  به  بيانهاي مختلف و السنن الكبرى النسائي  ج 2  / 131 و132 .

[8] - تفسیر ابن کثیر مائده آیه 4 2/14 ط1 بمصر و: 3/281 ط بولاق  ابن کثیر می گوید در این  اسناده  أبو هارون العبدي است که شيعي متروك است، و لی همان را عطية العوفي روایت کرده  و طبراني در الأوسط برقم (3737) وحديث أبي هريرة را  در الأوسط برقم (3738) آنرا روایت نموده است ! !                                        

در این قضاوت متعصبانه  وی راوی را تنها به جرم تشیع یعنی نقل همین گونه روایات تضعیف نموده است . ببینید آقایان چگونه روایتی که موافق میل آنان نیست رد می کنند .

[9] -    المناقب للخوارزمي الحنفي 1 /117 تذكرة الخواص للسبط بن الجوزي الحنفي: 30 ط الحيدرية وص18 ط آخر كتاب مائةمنقبة لابن شاذان 25 / نظيره في كنزالعمال (2 ) 127 / 15

[10] - اصول کافی 1 / 429.

[11] - الکافی 8  /  38 خطبة لامير المؤمنين (عليه السلام)  خطبة الوسيلة

[12] - تفسیر برهان  و نور الثقلین و قمی  ذیل آیۀ 3 / مائده .

[13] - احتجاج طبرسی ج 1 / 66  از امام صادق (ع)  و روضه الواعظین ابن فتال نیشابوری  89  از امام باقر (ع) هر دو  بخشی از حدیث مفصلی که حضرت  ضمن آن خطبۀ غدیریه را نقل می کند .

[14] - تفسير القرآن العظيم المؤلف : 3  / 28 أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي الدمشقي [ 700 -774 هـ ]: دار طيبة للنشر و التوزيع.

[15] -  تفسير القرآن العظيم المؤلف : 3  / 28

[16] - البدایه و النهایه  2 /260  و سیره ابن کثیر  1 /198 .

[17] -تاریخ الاسلام ذهبی  1 / 160 .

[18] -   مجمع الزوائد   (1/196).

[19] - تهذیب الکمال ج  15 / 494  ط م الرساله بیروت . و تهذیب التهذیب عسقلانی  ج51  /  331ط دار الفکر بیروت و تذکره الحفاظ ج 1 / 237 

[20] - تفسیر مفاتيح الغيب،  ذیل  مائده / 3.

[21] ـ الدر المنثور ،  و تفسیر جامع البیان  ، ذیل آیه .

[22] - روح المعانى / ذیل آیۀ 3  مائده  .

[23] - روح المعانی ذیل آیه .

[24] - تفسیر  فتح القدیر ، ذیل آیه .

[25] - الاتقان 1 /62 نوع 27   و البرهان زرکشی 1 /29 .

[26] -  لباب النزول سیوطی  1 /5.