خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳
۱۶:۵۳
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
سه‌شنبه
۱۶ آذر
۱۳۸۹
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
اینترنت
کد خبر:
216236

همزان با ایام عزداری ماه محرم :

پیامک مذهبی به مناسبت شهادت حضرت عباس(ع)

من دستهایت عباس، از خاک بر گرفتم داغت شکست پشتم، اکنون تو دست من گیر

آآ

افتادن تو از اسب، در خیمه کرده تاثیر

از داغ خود جوانا، کردی برادرت پیر

من دستهایت عباس، از خاک بر گرفتم

داغت شکست پشتم، اکنون تو دست من گیر

* * * * * * * * *

کربلا لبریز عطر یاس شد

نوبت جانبازی عباس شد

* * * * * * * * *

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد، علمدار نیامد

سقای حسین سید و سالار نیامد، علمدار نیامد

* * * * * * * * *

تنها نه فرات که هفت دریا می سوخت

از تشنگیت تمام دنیا می سوخت

باران سما ز سرنوشتش گله داشت

روزی که جگر گوشه ی زهرا می سوخت

* * * * * * * * *

ای که حاجت ز حسین میطلبی دقت کن!

پرچم شاه به سوی حرم عباس است!

* * * * * * * * *

به یکتایی قسم یکتاست عباس به مردی شهره دنیاست عباس

اگر چه زاده‌ ام‌البنین است ولیکن مادرش زهراست عباس

* * * * * * * * *

گویند که در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست

علم فاطمه دست قلم عباس است

 . . .

در کلاس عاشقی عباس غوغا می کند

در دل هر عاشقی عباس مأوا می کند

هر کسی خواهد رود در مکتب عشق حسین

ثبت نامش را فقط عباس امضا می کند

* * * * * * * * *

به یکتایی ، قسم یکتاست عباس

به مردی شهره دنیاست عباس

اگر چه زاده‌ ام‌البنین است

ولیکن مادرش زهراست عباس

* * * * * * * * *

ای لشکر حق را سر و سردار اباالفضل

وی دست علی در صف پیکار اباالفضل

هم خون حسین بن علی در تن پاکت

هم روح تو در پیکر ایثار اباالفضل

* * * * * * * * *

دلداده ذریه زهراست عباس

جان بر کف میدان عاشوراست عباس

باب الکرم، باب الولا، باب الحوائج

باب الحسین و کعبه دل هاست عباس

* * * * * * * * *

زخم تنش آیات ایثار و شهادت

قرآن ز پا تا سر، ز سر تا پاست عباس

عالم به سویش می برد دست توسل

با آن که خود در علقمه تنهاست عباس

* * * * * * * * *

بعد از حسین بن علی تا صبح محشر

بر هر شهیدی سید و مولاست عباس

شیر حسین بن علی ، شمشیر حیدر

مرآت یاسین، مظهر طاهاست عباس

* * * * * * * * *

فرمانده بی لشکر و سردار بی دست

سقای عطشان بر لب دریاست عباس

یک آسمان غیرت، هزارانش ستاره

نقش زمین در دامن صحراست عباس

* * * * * * * * *

آه، عموی آب‏های دنیا! دهان خشکت را بر لبان اقیانوس‌ها بگذار، تا سیرابشان کنی از آن‏چه نتوانستی به سه ساله‏‌هایی چشم به راه، بنوشانی

* * * * * * * * *

این کیست کربلا را، چون کوه طور کرده؟

زهرا مگر از این دشت یا رب! عبور کرده؟

بر روی ماه عباس، این جلوه حسین است

آری، قمر ز خورشید، خود کسب نور کرده

* * * * * * * * *

ای «راز رشید» ام‏البنین! عشق در تو به بلوغ رسید، آن هنگام که زاده شدی و خاک از آن روز که خون تو را مکید، تبدار است

در کلاس عاشقی عباس غوغا می کنددر دل هر عاشقی عباس مأوا می کندهر کسی خواهد رود در مکتب عشق حسین ثبت نامش را فقط عباس امضاء می کند

در کلاس عاشقی عباس غوغا می کنددر دل هر عاشقی عباس مأوا می کندهر کسی خواهد رود در مکتب عشق حسین ثبت نامش را فقط عباس امضاء می کند

* * * *

دلم مست و لبم مست و سرم مست

بخون ای دل که صبرم رفته از دست

بخون ای دل محرم اومد از راه

بخون اجر تو با عباس بی دست

 * * * *

دامن علقمه و باغ گل یاس یکی است

قمر هاشمیان بین همه ناس یکی است

سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب

نام زیبای اباصالح و عباس یکی است

 * * *

عباس یعنی ذکر طوفانی مهدی

عباس آوای غزل خوانی مهدی

درک محرم کرده ای دانی چه گویم

عباس یعنی اوج مهمانی مهدی

* * * *

كربلا لبریز عطر یاس شد . نوبت جانبازی عباس شد

* * * *

دانی از چه رو گاه گاه آید زلزله

چون زمین هم میكند با نام زینب هلهله

دانی از چه رو گاه گاه توفان میشود

صحنه جنگیدن عباس اكران میشود

* * * * *

ایمان ووفا سایه ی بالای تو بود ایثار علی (ع)نقش به سیمای تو بود    گر لب نزدی به اب دریا عباس(ع)  دریای ادب میان لبهای تو بود

* * * *

عباس لوای هفت افراشته است

 وین راز به خون خویش بنگاشته است

او پرچم انقلاب عاشورا را                       

 با دست بریده اش بپا داشته است

* * * *

با خدا عباس وقتی دست داد . . . هر دو دست خویش را از دست داد

* ** *

آهای عطر گل یاس آهای خدای احساس - تموم زندگیم فدای یک نگاه عباس

* * * *

دلم مست و لبم مست و سرم مست

بخون ای دل که صبرم رفته از دست

بخون ای دل محرم اومد از راه

بخون اجر تو با عباس بی دست

* * * *

دامن علقمه و باغ گل یاس یکی است

قمر هاشمیان بین همه ناس یکی است

سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب

نام زیبای اباصالح و عباس یکی است

* * * *

دریا تمام سوز لبش را به آب داد

صحرا به تشنگان قدح آفتاب داد

مردی سوار اسب بهب دیا سلام کرد

باران نیزه بود که او ار جواب داد

* * * *

همچو باران که شبی شعله به دریا زده است

لشکر دشمن از اندام .... جا زده است

 

......................

پایان پیام/ 118