خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

چهارشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۳
۹:۱۴
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
یکشنبه
۱۰ بهمن
۱۳۸۹
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
ابنا
کد خبر:
223610

نويسنده روسي:

‌ايران ‌آينده ‌درخشاني ‌را به ‌بشريت ‌نشان ‌داد

آلكساندر پروخانوف نويسنده و سردبير هفته نامه «زافترا» روسيه پس از بازگشت از كشورمان در گزارشي آورده است: ‌ايران ‌آينده ‌درخشاني ‌را به ‌بشريت ‌نشان ‌داد.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل بیت (ع) ـ ابنا ـ «آلكساندر پروخانوف» نويسنده 12 ژانويه 2011 در هفته نامه «زافترا» مطلبي با عنوان «انسان‌هاي جهان لايزال» منتشر كرده كه ديدگاه خود را پس از بازگشت از ايران و سفر به تهران و قم بيان كرده است.

در اين گزارش نوشته است: در شهر مقدس قم، داخل يك مسجد در تالار آينه‌ايستاده بودم. هزارها آينه بزرگ و كوچك در برابر چشمان من نقش و نگارهاي تصور ناپذيري را تشكيل داده و مانند جريان آب به سمت بالا مي‌‌گريختند. به نظرم ‌آمد كه بر روي نقش و نگار بسيار ريز و دقيق يك فرش پشمي ايستاده‌ام، در حالي كه مخروطي از نور خیره كننده كه حاصل پاكي از آينه‌‌هاي اين تالار بود به بالا مي‌‌شتافت. آنجا، در آن ارتفاعات، نيروهاي الهي خير و نيكي، عدالت و حكمت کائنات موج مي‌‌زدند. هنگامي كه در آن تالار آينه‌و مخروط نور ايستاده بودم، لحظه‌اي از وحي والاي آسماني را پشت سر گذاردم.

من ‌در ‌مورد ‌دولت ‌مذهبي ‌ايران ‌كه ‌توسط ‌امام ‌خميني ‌تشکیل ‌شد، ‌فكر ‌مي‌‌كردم. ‌ايران ‌آينده ‌درخشاني ‌را به ‌بشريت ‌نشان ‌داد. ‌ايران، ‌فلاسفه، ‌متفكرین، ‌فيزيك‌دانان ‌آگاه ‌به ‌انرژي‌‌هاي ‌ظریف، ‌زيست‌شناسان، ‌نقاشان ‌و ‌انواع ‌و ‌اقسام ‌نوآوران ‌و ‌پيشگامان ‌را ‌به همين ‌آينده ‌جلب ‌مي‌كند. ‌ايران ‌درب های ‌آينده ‌را ‌نه ‌تنها ‌براي ‌افراد ‌آينده‌نگر، ‌بلكه ‌براي یکسری از ‌ملت‌ها ‌و ‌چه ‌بسا ‌براي ‌تمام ‌بشريت ‌باز ‌كرده ‌و بشریت ‌با ‌طي ‌كردن ‌اين ‌بحران ‌ايذايي ‌و ‌بعد ‌از ‌عبور ‌از ‌حد ‌بيماري، ‌وارد ‌مرحله ‌شفا ‌و ‌بهبودي ‌شده ‌و ‌سعي ‌خواهد ‌كرد ‌به ‌دياري ‌برسد ‌كه ‌تکرار ‌بيماري در ‌آنجا ‌محال ‌است.

فلسفه ‌مذهبي ‌ايران كه ‌بخشي ‌از ‌فلسفه ‌دولتي‌‌را ‌تشكيل ‌می دهد، ‌اين ‌دنيا ‌را ‌به ‌عنوان ‌ذره ‌لغايت ‌ناچيز ‌از ‌جهان ‌به ‌مراتب ‌بزرگ‌تر ‌و ‌باعظمت‌تر ‌ديگري ‌تلقي ‌مي‌كند ‌كه ‌در ‌آن ‌حقيقتی دیگر، عظیم ‌و ‌چند ‌بعدي ‌وجود ‌دارد ‌كه ‌مانند ‌يك بلور ‌الهي ‌مي‌‌درخشد. ‌اين ‌حقيقت ‌الهي ‌فقط ‌سايه ‌ضعيفي ‌بر ‌دنياي ‌ما ‌انداخته ‌و شبیه ‌به ‌انعكاس ‌ناقص ‌دو ‌بعدي ‌می باشد و ‌نمي‌‌تواند ‌گویای زيبايي ‌های شگفت‌انگيز ‌جوهر ‌بلورين ‌اوليه ‌باشد.

انسان‌هاي ‌معاصر ‌كه ‌به ‌اسارت ‌ذهنيت ‌عقلاني ‌غرب ‌در ‌آمده‌اند، ‌واقعيت ‌دنيوي ‌را ‌به ‌عنوان ‌تنها ‌واقعيت ‌ممكن ‌تلقي ‌مي‌كنند. ‌آن‌ها ‌اين ‌واقعيت ‌را ‌مي‌‌سازند ‌و ‌به ‌آن ‌امید ‌مي‌‌بندند. آنها ‌تصور ‌مي‌‌كنند ‌كه ‌با ‌عنايت ‌به ‌همين ‌واقعيت ‌مي‌‌توان ‌به ‌اهداف ‌شخصي ‌و کشوری ‌دست ‌يافت، ‌ولي ‌ناقص ‌بودن ‌اين ‌واقعيت ‌دنيوي ‌را ‌ناديده ‌گرفته ‌و غافل از آن هستند ‌كه ‌اين ‌فقط ‌سايه‌اي ‌از ‌حقيقت ‌الهي ‌است ‌كه ‌در ‌ارتفاعات آسماني ‌پرواز ‌مي‌‌کند.

از ‌همين ‌رو ‌است ‌كه ‌انسان‌هاي ‌كره خاكي امروزي ‌كه ‌فقط ‌به ‌چيزي ‌متكي ‌هستند ‌كه ‌چشم ‌آن‌ها ‌مي‌‌بيند ‌و ‌دست آنها ‌لمس ‌مي‌‌كند، ‌‌اشتباهات ‌بسیاری را ‌مرتكب ‌مي‌‌شوند. ‌برنامه‌‌ها ‌و ‌طرح‌‌هاي ‌آن‌ها ‌دقيق ‌نيستد ‌و ‌آبستن ‌اشتباهاتي ‌است ‌كه ‌خطر وقوع معصيت و ‌چه ‌بسا ‌آخر ‌زمان ‌را ‌در ‌بر ‌دارند.

ايران ‌توسعه ‌فيزيك، ‌زيست‌شناسي ‌و ‌جامعه ‌شناسي ‌معاصر ‌را ‌در ‌جامعه ‌خود ‌تشويق ‌كرده ‌و ‌هيچ ‌يك ‌از ‌محورهاي ‌علم ‌پيشرفته ‌امروزي ‌را نفی ‌نمي‌‌كند. ‌با ‌اين ‌وجود، ‌اين ‌كشور ‌در ‌جهت ‌مطالعه ‌واقعيت فراجهانی ‌و ‌‌پژوهش ‌هستي ‌الهي ‌تلاش ‌عظيمي را ‌به ‌عمل ‌مي‌آورد ‌چرا ‌كه ‌از ‌همانجا، ‌از ‌همان عالم است كه ‌دانش ‌واقعي ‌و معنوي، از قبيل ‌جديدترين ‌نظريات ‌فيزيك، ‌دانش ‌ساختار ‌ماده ‌زنده، ‌گيتي‌شناسي ‌و ‌اخلاق ‌واقعي، ‌بر ‌ما ‌نازل ‌مي‌گردد. ‌اشكال ‌زيبا و ‌شگفت‌انگيزی ‌از ‌آن ‌جهان، از جمله ‌تابلوهای ترسیم نشده و ‌سمفوني‌‌ها ‌و ‌منظومه‌هاي ‌سروده ‌نشده‌‌به ‌دنياي ‌ما ‌راه ‌پيدا کرده و در ‌اينجا، ‌در ‌اين ‌دنيا، ‌انسان‌‌هاي ‌نابغه جلوه‌هاي واصل شده از آن عالم ‌را ‌درك ‌كرده ‌و ‌تبديل ‌به ‌فرهنگ ‌بزرگ ‌دنيوي مي‌شوند.

در ‌ايران ‌شناخت ‌جهان ‌والا، ‌كار ‌فقط ‌برخي از ‌افراد ‌و ‌عارفان ‌و ‌امتياز ‌مدرسه ‌يا ‌دانشگاه ‌نيست. ‌اين ‌كار ‌دولت ‌و ‌همه ‌مردم ‌است ‌كه ‌تمام ‌حس ‌مذهبي خود را متوجه ‌شناخت ‌عالم ‌الهي ‌کرده است‌.

بين ‌زندگي ‌موقت ‌دنيوي ‌ما ‌و ‌آخرت ‌بي‌كران و ‌خارج ‌از ‌محدوديت ‌زماني، ‌فقط ‌يك ‌دريچه ‌موسوم ‌به ‌مرگ ‌وجود ‌دارد. ‌نظريه ‌مرگ، ‌علم ‌عظيمي ‌است ‌كه ‌تمام ‌بشريت ‌خود ‌را ‌وقف ‌مطالعه ‌آن ‌كرده ‌و ‌سپس ‌اين ‌علم ‌را ‌فراموش کرده است. ‌در ‌ايران ‌معاصر ‌براي ‌اين ‌نظريه ‌اهميت اساسی ‌قايل‌اند. بر طبق ‌برداشت‌‌‌ايرانيان، ‌مرگ ‌تنها ‌گردنه ‌ناچيزي ‌بين ‌حوضچه ‌كوچك ‌زندگي ‌موقت ‌دنيوي ‌و ‌اقيانوس ‌بي‌كران ‌و ‌بي ‌پايان ‌حيات ‌جاودانی ‌است.

ايرانيان ‌كه ‌مرگ ‌را ‌به ‌عنوان ‌آغاز ‌هستي ‌دوم ‌و فناناپذير انسان ‌تلقي ‌مي‌كنند، ‌نسل ‌سازندگان ‌و ‌قهرمانان ‌بي‌باك ‌و ‌رزمندگان ‌عدالت ‌جهاني ‌را ‌بزرگ ‌مي‌‌كنند. ‌به ‌آن‌ها ‌ياد ‌مي‌‌دهند ‌كه ‌به ‌هر ‌بهايي ‌كه ‌شده ‌است به ‌زندگي دنیوی ‌متمسك ‌نشوند، ‌جلوي ‌پاي ‌ظالم ‌مستبد ‌نيافتاده ‌و ‌دست ‌به ‌دامن ‌او ‌نشوند، ‌ظالمی که ‌با ‌تهدید ‌به مرگ ‌انسان ‌را ‌‌به ‌حيوان تبديل مي‌كند. ‌نبايستی ‌در ‌حل همه ‌مسايلي ‌كه در ‌عمر ‌دنيوي بر ‌سر ‌انسان ‌ريخته می ‌شوند، ‌عجله ‌ای بخرج داد. ‌نبايستی در لذت بردن از موهبتی ‌كه ‌پروردگار ‌‌در ‌اين ‌دنيا بر ‌تو ‌نازل ‌كرده ‌است، عجله کرد. ‌بايستی دانست ‌كه ‌مهم‌ترين ‌اعمال، ‌مهمترين ‌دستاوردها، ‌مهم‌ترين ‌لذت‌ها ‌و ‌حماسه‌آفريني‌‌هاي ‌تو ‌در ‌آن ‌سوي ‌مرگ ‌واقع ‌شده ‌است. ‌در ‌ايران ‌معاصر ‌تمامی ‌مردم ‌اعم ‌از ‌اعيان ‌و ‌عوام، ‌اهل ‌علم ‌و ‌نمایندگان ‌فرهنگ ‌والا ‌یک چنین ‌احساسی ‌دارند. ‌همين ‌احساس ‌است ‌كه ‌ايران ‌را ‌به ‌قلعه‌اي ‌تبديل كرده است ‌كه ‌ابرقدرت‌‌ها ‌از ‌پس ‌آن ‌بر ‌نمي‌آيند.

جهان ‌غرب ‌و ‌جهان ‌ايران ‌در ‌سيستم ‌مشخصاتی ‌مختلفي ‌قرار دارند. ‌حتي ‌اگر ‌موشك‌ها ‌و ‌گلوله‌ها ‌به ‌سوي ‌ايران ‌شليك ‌شوند، ‌از ‌لابلاي ‌آن ‌رد ‌شده ‌و ‌قادر ‌نخواهند ‌شد ‌حتي ‌به ‌يك ‌ياخته ‌معنوي ‌ايرانيان ‌برخورد کرده و آن را منهدم كنند، ‌ولي ‌سنگي ‌كه ‌يك ‌پسر ‌بچه ‌ايراني ‌به ‌سوي ‌ناو ‌هواپيمابر ‌آمريكايي ‌پرتاب ‌كند، ‌تمام ‌تمدن ‌غربي ‌را متلاشي ‌كرده ‌و ‌به ‌خاكستر ‌تبديل ‌خواهد ‌كرد.

در ‌طول ‌تاريخ ‌روسيه ‌مراحلي ‌بود ‌كه ‌روسيه ‌هم ‌به ‌ايران ‌امروزي ‌شباهت ‌داشت. ‌روسيه ‌مقدس، ‌روسيه ‌سرگئي ‌رادونژسكي، ‌كشوري ‌بود ‌كه ‌‌رد ‌پاي ‌الهي ‌در ‌هر ‌خانه ‌روستايي و ‌هر ‌كليساي ‌كوچك ‌حضور ‌داشته ‌و ‌هر ‌كندو ‌و ‌كارگاه ‌آهنگري ‌در ‌پرتو ‌نور ‌مبارك ‌آن ‌قرار ‌داشت و ‌امرا ‌و ‌دهقانان ‌سرف ‌از ‌آن ‌بهره‌مند ‌بودند. ‌همين ‌حس ‌آسماني ‌روس‌ها ‌را ‌به ‌ملتي ‌شكست‌ناپذير ‌تبديل ‌كرده و ‌نه ‌تنها ‌يوغ ‌بيگانه ‌را ‌از گردن ‌خود پايين ‌انداختند، ‌بلكه ‌آندري ‌روبلیوف نقاش ‌شمايل‌ساز ‌بي ‌نظير ‌را ‌به ‌وجود ‌آورد ‌و کشوری را بنا کردند ‌كه ‌به ‌بزرگترين ‌امپراطوري ‌جهان ‌كه سواحل ‌سه ‌اقيانوس آن را احاطه کرده بودند، ‌تبديل ‌شد.