به گزارش خبرگزاری اهل بیت (ع) ـ ابنا ـ انديشكده "وودرو ويلسون " واشنگتن با همكاري "برنامه آسيا "، "مؤسسه كينان " و "برنامه آمريكاي لاتين " سميناري با عنوان "احياي مذهبي در قرن بيست و يكم: چه تأثيري بر سياست دارد؟ " برگزار كرد و در آن كارشناسان مختلف نقش مذهب در قرن جاري و ارتباط آن با سياست را مورد بررسي قرار دادند.
بر اساس اين سمينار، جنبههاي سياسي مذهب در مطالعات آمريكا و اروپا كه درباره چين صورت گرفته اغلب بر موضوعات آزادي مراسم و اعمال مذهبي تمركز دارد. اما با اين همه "لاليبرتي" معتقد است چنين تمركزي توجه را از رابطه به مذاهبي كه به طور رسمي تحريم شدهاند و تغييرات اجتماعي كه به نظر لاليبرتي مهمتر هستند، منحرف ميكند.
چين پنج مذهب مشخص را به رسميت شناخته كه عبارتند از بودايي، تائويي، كاتوليك، پروتستان و اسلام. با اينكه درباره مذهب بودايي در غرب به عنوان يك نهضت جهانگرايانه و اصلاحطلب به دليل چهرههايي مانند "دالايي لاما " اغراق شده است، اما لاليبرتي تأكيد ميكند كه مذهب بودايي چين حامي دولت و محافظه كار است.
در عين حال، او اشاره ميكند كه "تائوييسم" بسيار از هم گسسته است كه تهديدي براي حزب كمونيست چين باشد و اينكه بيشتر چينيها اسلام را ديني ميدانند كه در اقليتهاي قومي گسترش پيدا كرده است.
با اين حال حزب كمونيست چين نگران مذاهب مسيحيت بويژه پروتستان است چرا كه هواداران بيشتري در چين جذب ميكنند و همچنين به دليل نقشي كه سازمانهاي مسيحي در ترغيب اصلاح دموكراتيك در ديگر بخشهاي آسيا و كشورهاي كمونيستي سابق در اروپا بازي ميكنند. بنا بر اين حزب كمونيست چين مذاهب بودايي و تائويي را به عنوان وزنههاي تعادل "بومي " در مقابل گرايشهاي بالقوه اصلاح طلبانه مسيحيت ترغيب ميكند.
لاليبرتي با اين همه عليه اين امر هشدار ميدهد كه نبايد مسيحيت را يك نيروي لزوماً اصلاحطلب در چين تلقي كرد و تأكيد ميكند كليساهاي مختلفي فراواني وجود دارند كه شناخت انگيزههاي آنها دشوار است.
"دانيل لوين " استاد علوم سياسي دانشگاه ميشيگان درباره مذهب و سياست در آمريكاي لاتين دورنمايي شامل سه رويه كليدي با توجه به رابطه تكاملي بين مذهب و سياست در آمريكاي لاتين ارائه كرد.
به عقيقده لوين، اول از همه چشمانداز مذهبي در منطقه آمريكاي لاتين بيش از پيش متنوع و متكثر شده است. دوم اينكه گروههاي مذهبي به شكل روز افزوني نقش مهمي در جنبشهاي اجتماعي منطقهاي ايفا كردهاند، از تغييرات اجتماعي داخلي و حفاظت از حقوق بشر حمايت ميكنند.
لوين همچنين درباره مشاركت آنها در روندهاي آشتي جويانه، ايجاد كميتههاي حقيقت ياب و كاهش خشونتهاي روز افزون صحبت كرد و مثالهايي از نقشهاي سياسي جديد كه توسط اين سازمانها پذيرفته شده، مطرح كرد.
"رابين رايت " پژوهشگر برجسته مؤسسه صلح ايالات متحده و مركز ويلسون نيز در اين نشست به سخنراني پرداخت و ناآراميهاي خاورميانه را يكي از چهار نقطه عطف مهم سياسي در قرن گذشته در كنار فروپاشي امپراطوري عثماني پس از جنگ جهاني اول، ايجاد اسرائيل پس از جنگ جهاني دوم و انقلاب ايران در سال 1979 توصيف كرد.
رايت تأكيد كرد: ملتهاي عربي و به صورت گستردهتر جهان ا سلام در حال حركت به سوي يك "مرحله بعد از جهادي " جديد هستند كه نافرماني مدني به جاي بمبگذاريهاي انتحاري استفاده ميكند. فعالان به شكل روز افزوني در حال در هم آميختن اهداف دموكراتيك با رسانههاي اجتماعي و فناوريهاي جاري قرن بيست و يكم هستند. اما "انقلاب نرم " در جهان اسلام همچنين در ميان كمدينهاي جديد مسلمان، خوانندگان رپ، فمنيستها و كساني كه از طريق يوتيوب براي رد افراط گرايي تلاش ميكنند نيز مشهود است.
رايت پيش بيني كرد كه جهان از لحاظ جمعيتي مسلمانتر خواهد بود و از لحاظ چهره و ظاهر نيز اسلاميتر ميشود اما به طور واضح نسبت به دهه گذشته كمتر ستيزهجو خواهد بود.
وي همچني تأكيد كرد: در جهان پس از 11 سپتامبر، چالش غرب درك استفاده از نمادهاي اسلامي بدون آميختن آن با نزاع طلبي اسلامي خواهد بود.
"راجر هاردي " پژوهشگر سياست عمومي انديشكده ويلسون و تحليلگر سابق سرويس جهاني بي بي سي در امور خاورميانه و امور اسلامي سخنران بعدي اين سمينار بود و درباره القاعده صحبت كرد و آن را به چهار بخش كلي تقسيم كرد: حقارت، همبستگي، خشونت و تصوير جهاني.
به نظر هاردي، القاعده دو نقطه آسيبپذير بزرگ از خود نشان داده كه ميتواند پايگاه حمايتي خود را تضعيف كند: ابتدا اينكه القاعده شمار كثيري از مسلمانان بيگناه را كشته است و دوم اينكه آن به جايگاه ناظر منفعل در قبال موج جاري ناآراميهاي مردمي در خاورميانه تنزل پيدا كرده است.
"خوزه كازانوا " استاد جامعه شناسي و عضو ارشد مركز بركلي مذهب، صلح و امور جهاني در دانشگاه جرج تاون تأكيد كرد كه هويتهاي مذهبي بايد به عنوان فاكتورهاي ضروري در زمان فرمولبندي نظريههاي روابط بينالملل تلقي شود و گروههاي مذهبي بايد به عنوان جوامع مهمي تقسيمبندي شده كه سهمي در سياستهاي بينالمللي دارند، به رسميت شناخته شوند.
.................
انتهای پیام/161