به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ این استاد دانشگاه در مراسم اختتامیه همایش "جلوه گاه هنر قدسی" که در حوزه هنری برگزار شد درباره موضوع "صور خیال در ادبیات و هنرهای دوره اسلامی" گفت: در تاریخ تمدن اسلامی نسبت میان نظریه و نظر قطع شده است؛ تا زمانی که مبانی نظری بین حکمت و فلسفه هنر اسلامی را با آثار ادبی مطرح نکنیم و در چارچوب آثار مدون ارائه ندهیم، متهم به ذوقزدگی و سنتگرایی میشویم.
بلخاری مهمترین رسالت اندیشمندان هنر را تدوین چارچوب حکمت نظری هنر عنوان کرد و افزود: قراین حاکی از آن است که نگارگران ما به آثار نظری هنر مراجعه نکردهاند به همین دلیل آثار نظری چندانی در زمینه فلسفه هنر نداریم.
وی ادامه داد: نکته مهم دیگر، بحث "مبانی" است. در قلمرو مبانی، نکات روشنگرانه درباره مبانی هنر و ادب داریم. تاریخ نشان میدهد که ما اصحاب کلمه هستیم تا صورت. به عبارتی دیگر، ظهور ما در ادب، درخشندهتر از تصویر و نور و رنگ است. بنده "هنر" و "ادب" را دراین بحث، از یک جنس میدانم و هر دو را "خیال" معنا میکنم.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه تمدن اسلامی، بهترین آراء را در "خیال" ارائه داده است یادآور شد: فارابی، "تخیل" را حتی به محاکات و سبب اول بالا برد؛ به دلیل اینکه او به دنبال توجه عقلانی پدیده وحی بود، تخیلی نورانی و منور که میتوانست ظهور پیامبر را توجیه کند. ابنسینا نیز اولین ممیز بین "خیال" و "تخیل" (تمثل) است. بعد از او نیز، شیخ اشراق و ابن عربی اینگونه بودند.
وی تاکید کرد: ما در عرصه مبانی ایستادیم ولی اندیشههای خود را در صحرای بیکرانه وحشی رها کردهایم و به "خیال" اجازه پرواز دادیم و فرصت نکردیم آن را قاعدهمند کنیم. شاید نیازی نداشتیم که آن را تدوین کنیم یا شاید آنقدر عاشق بودیم که عقل را نامحرم میدیدیم؛ بنابراین فقدان مکتب به معنای مبانی نیست.
بلخاری در ادامه افزود: در عرصه "نظریه" ما در تمدن اسلامی به نظریه "تمثل" اعتقاد داریم. در تمدن هندو و مسیحیت نیز "نظریه" وجود دارد. هنر مسیحیت و بودا کاملا متکی بر تجسم هستند. ما در هنر اسلامی به جای تجسم، تجلی داریم. بعد از آن تمثل را داریم. شیخ اشراق از همین تمثل میتوانست به عالم مثال برسد و این از جمله ظرایف تمدن اسلامی است ولی متاسفانه این بهرهبرداری از صور خیال، مدون نشده است.
وی فقدان تدوین این حدود را قابل مدح دانست اما این کمبود را در مواجهه با جهان کنونی خطرناک عنوان کرد و گفت: برای مقابله با نفی ماهیت هنر اسلامی در جهان، بهتر است فلسفه هنر را به صورت مکتوب در آوریم. چون برخی در ماهیت آن تشکیک میکنند و آن را مانوی، هندو و غیره میدانند. برخی نیز اصلاً ماهیت وجودی هنر اسلامی را نفی میکنند. از این رو باید مکتب مدونی داشته باشیم تا با جریانات معارض در جهان بتوانیم مقابله کنیم.
.................................................................
انتهای پیام/162