به گزارش خبرگزاری اهل بیت (ع) ـ ابنا ـ آیت الله هادوی تهرانی پیرامون مسائل جاری (انقلاب، ولایت فقیه و روحانیت) در ابتدای دروس خارج فقه و اصول، به مناسبت رحلت حضرت فاطمه معصومه (س) نکاتی را تذکر دادند.
متن بیانات:
بسم الله الرحمن الرحیم
رحلت حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ را خدمت شما عزیزان تسلیت عرض میکنم. این روایت معروف را همه شنیدهاید؛ «سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) عَنْ زِيَارَةِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ـ علیه السلام ـ بِقُمَّ فَقَالَ مَنْ زَارَهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ». از امام رضا ـ علیه السلام ـ نقل شده است که کسی که فاطمة بنت موسی بن جعفر ـ علیهم السلام ـ را در قم زیارت کند، بهشت برای او خواهد بود. قطعاً مقصود از روایت این نیست که تنها زیارت آن بانوی بزرگوار چنین نتیجهای را در پی خواهد داشت، بلکه مقصود آن است که هر کس به قصد زیارت او بیاید در حالی که به این درجه از معرفت رسیده است که ائمه ـ علیهم السلام ـ ، جایگاه آنها، نسبت ایشان با رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را درک کند و فضیلت فاطمه بنت موسی بن جعفر ـ علیهم السلام ـ را بشناسد و در حقیقت فردی باشد که راه [سعادت] را پیدا کردهاست، سزاوار آن است که به بهشت برود. انشاءالله همة ما جزء این افراد باشیم و چنین نباشد که در کنار فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ زندگی کنیم و حق این بانوی بزرگوار که میزبان ما در این شهر است را ادا نکنیم، چه به لحاظ ظاهری؛ مانند حضور در حرم ایشان و زیارت ایشان و چه به لحاظ واقعی؛ یعنی انجام وظایفی که در قبال مثل این شخصیتها داریم و تقویت رابطة معنویای که باید با آنها داشته باشیم. البته در روایات راجع به قم به صورت خاص و اینکه اینجا آشیانة آل محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است و اینکه اهل قم چه فضیلتی دارند، تعابیری وجود دارد. فقط این را عرض کنم که اهل قم مقصود آنهایی نیستند که صرفاً شناسنامهشان قمی است، بلکه اصلاً آنها مقصود نیستند، مقصود از اهل قم کسانی هستند که در قم هستند و اهل قمند؛ یعنی اهلیت قم را دارند؛ اهلیت این آشیانه آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ را دارند که قطعاً یکی از مصادیقش خودِ طلبه ها هستند.
از برکات فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ همین حوزة علمیه قم در دوران معاصر است؛ البته در زمان مرحوم میرزای قمی هم این حوزه دایر بود، اما حوزة جدید به برکت مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری ـ رضوان الله علیه ـ پا گرفت و در واقع منشأ معرفی تشیع در جهان امروز بوده است. بدون شک اگر نبود حوزة قم و شخصیتهایی که در آن تربیت پیدا شدند، یا در آن فرصت بروز پیدا کردند؛ مثل علامه طباطبایی ـ رضوان الله علیه ـ، قطعاً جایگاهی که امروز شیعه در جهان دارد به وجود نمیآمد. اگر نبود شخصیتی؛ مثل حضرت امام خمینی ـ رضوان الله علیه ـ که با معرفی اسلام ناب و مکتب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ در پرتو انقلاب اسلامی این زلزلة بزرگ معرفتی را در جهان ایجاد کرد، قطعاً جایگاهی که امروز تشیع دارد و دائم در حال توسعه است پیدا نمیشد. چند وقتی است به خصوص در روزهای اخیر، مسائلی پیش آمدهاست و هر چه می گذرد بیشتر بنده را نگران میکند و خیلی سعی کردهام آن را به افراد مختلف منتقل کنم. چند سال است که خطر بزرگی روحانیت را تهدید میکند؛ البته از اول انقلاب و حتی قبل از انقلاب هم به یک شکلی بوده است، ولی هر روز پیچیدهتر و از جهاتی شدیدتر میشود و آن خطر، از بین بردن روحانیت است. دستهایی به اشکال مختلف مشغول از بین بردن کل روحانیت است. به این نتیجه رسیدند که تنها چیزی که میتواند روحانیت را از بین ببرد، خودِ روحانیت است. به همین دلیل الان به شدت به دنبال ایجاد درگیری در داخل خانواده روحانیت هستند تا کل روحانیت از بین ببرند. هدف این است که به اشکال مختلف [ریشة] روحانیت زده شود. چه روحانیت حکومتی و چه روحانیت غیر حکومتی ـ به تعبیر مقام معظم رهبری فرمودند این تعبیر اینطوری صحیح نیست، ولی مقصود ما اصطلاحی است که به کار می برند ـ روحانیت حکومتی را به یک شکل دارند از بین می برند و روحانیت غیر حکومتی را هم با یک عناوین دیگری. هدف، از بین بردن کل روحانیت است؛ البته هر جا به یک اسمی این کار صورت میگیرد؛ چون بالاخره یک چیزی را که میخواهند انجام بدهند، سعی میکنند در یک ظاهر مقبولی انجام شود، امروز خیلی باید هوشیار بود و این را باید توجه داشت که بالاخره اختلاف نظر بوده، مراجع دیدگاههایشان همانطور که در مسائل فقهی جزئی با یکدیگر فرق دارد، در مسائل کلان هم احیاناً اختلاف دارد، اما بالاخره درایت، صداقت، اخلاص و ایمان آنها، همیشه این زمینه را فراهم کرده که علی رغم اختلافات مشکلی ایجاد نشود و در حد توانشان کمک کنند. اینکه ما اینها را تبدیل کنیم به درگیریها و نزاع های داخل حوزه و بیرون حوزه، میتواند به صورت جدی به حوزه آسیب بزند؛ یعنی بازخورد آن را در بیرون نگاه کنید. برای مثال وقتی در صحنه سیاسی، این طرف میگوید این یکی دزدیده، آن طرف می گوید این یکی دزدیده، مردم میگویند همة شما دزدید. این نتیجهای است که مردم می گیرند. این نتیجه به ضرر اصل نظام است، این به نفع هیچ کدام از دو طرف دعوا نیست. کل نظام زیر سؤال میرود. مهم ترین رکن انقلاب بعد از ولایت، پشتیبانی مردم بوده، اگر مردم اعتمادشان از بین برود، احساس کنند مسئولین شان آنطوری که آنها فکر میکنند نیستند، اصلیترین پشتوانة انقلاب از بین رفته است؛ البته اختلاف سلیقه های سیاسی طبیعی است، باید هم وجود داشته باشد. اصلاً سیاست اینها را اقتصا میکند. اما باید طوری باشد که قاعدة بازی حفظ بشود، نه اینکه طوری درگیری سیاسی ایجاد بکنیم که اصل و ریشه نظام را بزنیم. متأسفانه الان خیلی از حریم ها دارد شکسته میشود. اگر عقلای قوم این مسئله را حل نکنند، قطعاً دامنهاش توسعه پیدا میکند و قطعاً به ضرر نظام خواهد بود، قطعاً به ضرر تشیع خواهد بود. این انقلاب مجانی به دست نیامده که ما اینقدر مجانی از دست بدهیم. هر روز این آتش شعله ورتر می شود. این فتنهای است که دارد شعله ور میشود. اگر بصیرت نداشته باشیم و عقلا و بزرگترها درست فکر نکنند، خیلی خطرناک خواهد شد. متأسفانه یک عدهای هم با انگیزههای غیر الاهی، به دامن زدن به بعضی از مسائل کمک میکنند. این عده به دنبال شهرتند؛ به دنبال جایگاه اجتماعیاند؛ به دنبال پول اند؛ به دنبال ثروتند؛ عوامل مختلفی وجود دارد. با کسی مشکل شخصی دارند؛ از دستش ناراحتند؛ حسادت میکنند و میخواهند در این میان، تسویه حسابهای شخصی بکنند. این تسویه حسابهای شخصی امروز از حالت شخصی خارج شده است، به اصل نظام، اصل انقلاب و اصل روحانیت ضربه می زند. عدهای هم ممکن است از سر اخلاص و صفا، کاری را انجام دهند. چه آنهایی که مخلصانه این کار را میکنند و چه آنهایی که به دنبال دنیا این کار را میکنند، اتفاقی که خواهد افتاد قطعاً به ضرر روحانیت و نظام خواهد بود. این نظام رکنش ولایت فقیه است و ولایت فقیه، پشتوانهاش حوزههای علمیه است. تضعیف حوزههای علمیه و جایگاه روحانیت، تضعیف ولایت فقیه است، هرچند به اسم حمایت از ولایت فقیه صورت بگیرد و یک سری جاهل هم فکر کنند که این حمایت از ولایت فقیه است. مقام معظم رهبری در سفرشان به قم در خطاب به حوزویها دو تا تذکر مهم داشتند، یکی مسئلة احترام مراجع و دیگری اجتناب از تندروی بود. این سخن ایشان ناظر به بعضی از خطراتی بود که امروز میبینیم. خطراتی که شکل تازهای پیدا کرده و می رود به سمتی که میتواند به صورت جدی حوزه و روحانیت را با بحران مواجه کند؛ البته من اعتقاد دارم که این حوزه، حوزة امام زمان ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ است و آن بزرگوار حامی حوزه است و انشاءالله که تمام این توطئهها نقش بر آب خواهد شد، اما این باور مسقط تکلیف ما نیست، مسئولیت ما به جای خودش باقی است. در شرایط فعلی، بصیرت و توجه ما به توطئههایی که وجود دارد بسیار مهم است. امروز دشمن ما مثل 32 سال قبل نیست، وقتی 32 سال قبل انقلاب شد، آمریکاییها گیج بودند. اصلاً نمیفهمیدند روحانیت یعنی چی؟ نمیدانستند مسئلة ارتباط بین روحانیت و مردم چیست؟ چون نمیدانستند، اصلاً نمیتوانستند کاری بکنند. واقعاً آنها منفعل بودند؛ به گونهای که مثلاً سیا (CIA) در همان زمان برای اینکه بفهمد بالاخره امام ـ رضوان الله علیه ـ چه میگوید و چگونه کار میکند، تحقیق کردند که ببینند از کجا میشود نظراتش را فهمید. گفتند اینها یک چیز دارند به نام توضیح المسائل، در آن همة نظراتشان را گفتهاند. یکی را مأمور کردند رسالة عملیه امام را به انگلیسی ترجمه کند، مثل شاه که به علم گفته بود که اینها [؛یعنی روحانیت] چه میگویند، گفته بود من نمیدانم. گفته بود خب الان از کجا بفهمیم، گفته بود که این آقا [؛یعنی امام خمینی ـ رضوان الله علیه ـ ] کتابی دارد. بعد کتاب ولایت فقیه امام را برای شاه میخواند و او هم نمی فهمید. آن موقع اینطوری بود، اما الان اینطوری نیست، اینها 32 سال است در ابعاد مختلف کار کردند. به شکلهای مختلف به هر حال نفوذ پیدا کردهاند، اطلاعات مختلفی جمع آوری و دائم تحلیل کردهاند. وقتی عراق اشغال میشود، کالین پاول وزیر خارجه وقت آمریکا رسماً در کنگره آمریکا از حضرت آیت الله العظمی سیستانی تجلیل میکند، او میفهمد چهکار میکند، هدف دارد، برنامه دارد، اینطور نیست که نفهمد، نشناسد، آنها دیگر شناختند؛ البته خداوند تبارک و تعالی تا حالا نقشههای شان را نقش بر آب کرده، بیداری و هوشیاری مجموعة روحانیت، مراجع و رهبری، نگذاشته توطئهها اثر کند، ولی این بدان معنا نیست که توطئهها متوقف شده، متأسفانه شکل توطئهها خیلی پیچیده شدهاست، گاهی دشمن مشخص است، اما وقتی دشمن لباس دوست میپوشد در کنار سایر افراد طرفدار انقلاب و ولایت قرار میگیرد تشخیصش سخت میشود. اینجاست که گاهی افراد گول می خورند، توجه ندارند که بعضی از اتفاقاتی که میافتد حمایت از نظام نیست، حمایت از رهبری نیست، حمایت از ولایت نیست. اینها در حقیقت به نظام،