به گزارش خبرگزاری اهل بیت (ع) ـ ابنا ـ همایش علمی "بررسی تحولات اخیر خاورمیانه و بیداری اسلامی" صبح امروز ـ 31 فروردین ماه ـ به همت پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی، با همکاری انجمن مطالعات سیاسی و خبرگزاری ابنا در محل سالن همایشهای دفتر تبلیغات اسلامی قم برگزار شد.
این همایش در بخش میزگرد با عنوان "تحولات خاورمیانه؛ سناریوهای محتمل و مواضع ایران" با حضور "دکترکاظم سجادپور"، "دکتر محمد ستوده"، "حجت الاسلام والمسلمين مصطفی زمانی" و "دکتر عبدالوهاب فراتی" ادامه یافت.
دکتر فراتی در آغار این میزگرد با تأکید بر پیچیده بودن ابعاد تحولات اخیر در خاورمیانه این سؤال را از حاضرین در میزگرد مطرح کرد: آیا با گذشت چهار ماه از آغاز این تحولات همچنان ابعاد آن نامشخص است یا مشخص؟ و اگر مشخص است چه سناریوهائی را میتوان درباره آینده این تحولات پیش بینی کرد؟
حجتالاسلام زمانی در پاسخ به این سؤال ضمن تحلیل این تحولات، نقش بازیگران مختلف در این حوادث را مهم ارزیابی کرد و گفت: یک دسته از بازیگران این تحولات، احزاب معارض موجود در این کشورها بودهاند که از جمله میتوان به وجود 22 حزب معارض در کشور مصر اشاره کرد.
معاونت بین الملل حوزه علمیه قم با اشاره به حضور چندین ساله خود در کشور مصر به عنوان رایزن فرهنگی سفارت ایران در این کشور بر توجه خود به مصر تأکید کرد و گفت: واقعیت این است که احزاب معارض در مصر در بروز این جنبش عقب ماندند؛ اما هنگامیکه این تحولات رخ داد تلاش کردند که رهبری آن را به عهده بگیرند اما در نهایت از عهده چنین کاری برنیامدند.
رایزن فرهنگی سابق ایران در مصر افزود: علاوه بر احزاب معارض رسمی در مصر، احزاب معارض غیر رسمی هم حضور داشتند که مهمترین آنها اخوان المسلمین است؛ این در حالی است که اخوان المسلمین هم در این تحولات عقب ماندند و غافلگیر شدند و با بروز جنبش سعی کردند به عنوان یک بازیگر اصلی خود را مطرح کنند اما به دلیل اختلافات اندیشهای درونی موفق نبودند.
وی افزود: سه جریان اندیشهای را میتوان در درون اخوان المسلمین شناسایی کرد.؛ یک جریان درونی آن، اندیشه انقلاب اسلامی است که به ایران نزدیک است که از جمله طرفداران این اندیشه در درون اخوان میتوان به "مهدی عاکف" ـ مرشد سابق اخوان المسلمین ـ و "کمال الهلباوی" اشاره کرد. جریان دوم عکس جریان اول است و جریانی سلفی، ضد شیعه و نزدیک به وهابیت است. طیف میانه که در میانه دو طیف قبلی قرار دارد دیگر جریان اندیشهای موجود در اخوان المسلمین است.
حجتالاسلام زمانی دانشگاه الازهر و علمای دینی را دیگر بازیگر این تحولات دانست و خاطر نشان کرد: در دهههای اخیر علمای الازهر در ارائه اسلام انقلابی نقش مؤثری داشتند اما آنها هم در جریان تحولات اخیر غافلگیر شدند.
معاونت بین الملل حوزه علمیه قم نقش دانشگاه الازهر را در جهان اسلام مهم ارزیابی کرد و گفت: الازهر، کهنترین دانشگاه در میان اهل سنت، بزرگترین و با نفوذترین دانشگاه در جهان اسلام است؛ به گونهای که متصدی کرسیهای اسلام شناسی در دانشگاههای کشورهای مختلف، فارغ التحصیلان الازهر هستند.
وی ادامه داد: "احمد الطیب" ـ رئیس کنونی الازهر ـ اندیشمند بزرگی است. مفتی اعظم مصر هم حتی به فقه اهل بیت (ع) گرایش دارد. با وجود این ویژگیها اما الازهر و علمای مصر نتوانستند به عنوان بازیگر عمدهای در این تحولات خود را مطرح کنند.
حجتالاسلام زمانی در بیان دلایل عدم موفقیت الازهر و علمای دینی در تحولات مصر تصریح کرد: اولین نقطه ضعف الازهر، وابستگی آنها به حکومت بود و دومین دلیل را میتوان در نبود عنصر شجاعت در میان آنها دانست.
معاونت بینالملل حوزه علمیه با اشاره به نبود عنصر شجاعت در میان الازهر و علمای دینی مصر افزود:حقیقتا تحولات مصر فردی همچون امام خمینی(ره) را کم داشت.
رایزن فرهنگی سابق ایران در مصر جنبش جوانان را مهمترین بازیگر در حوادث مصر دانست و گفت: آنها نشان دادند که چگونه میتوانند با ابزار جدیدی مانند "فیس بوک" نهضتی را ایجاد کنند که بقیه از آنها عقب بمانند.
حجتالاسلام زمانی، ایران و انقلاب اسلامی را از دیگر بازیگران این تحولات ارزیابی کرد و گفت: میزان نقش ایران در این تحولات بحثی است که باید بطور جداگانه مورد بررسی قرار بگیرد.
وی توجه به موارد گفته شده را در پیش بینی آینده مهم دانست و در باره این که این انقلابها اسلامی است یا نیست، گفت: باید واقع بینانه برخورد کرد و تمام عناصر مؤثر در این تحولات را مورد بررسی قرار داد؛بایستی به وزن مطالبات مطرح شده در این تحولات توجه کرد تا بفهمیم مطالبات اسلامی آن چقدر و مطالبات سیاسی و اقتصادی آن چقدر است؟ آیا وجود یک روحیه عدالت طلبی اقتصادی نشانه عدم اسلامی بودن یک نهضت است یا نشانه اسلامی بودن آن؟
معاونت بینالملل حوزه علمیه قم سخنان خود را با طرح این سؤال که بالاخره سرنوشت مصر چه میشود، ادامه داد و گفت: مطمئنا آنچه اتفاق افتاد به سود مردم مصر، ایران و منطقه بوده است؛ به این دلیل که به اسرائیل و آمریکا ضربه خورده است. اما در مورد اینکه آینده مصر چه میشود، بستگی به رقابت بازیگران مختلفی دارد که در عرصه تحولات مصر فعالند و هر یک تلاش میکنند تا نظام آینده مصر را به دست بگیرند.
حجتالاسلام زمانی در پایان سخنان خود پیش بینی اجمالی خود را از وضعیت آینده مصر ارائه کرد و گفت: با وضعیت موجود مصر اگر چه در ماههای آینده بخش دیگری از مطالبات اسلامی مردم مصر بروز خواهد کرد اما به آنچه ما با عنوان حاکمیت مطلقه اسلام انتظار داشتیم چندان نمیتوان امیدوار بود.
دکتر ستوده، عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم به عنوان یکی از صاحبنظران حاضر در این میزگرد ضمن اشاره به وقوع تحولی عمیق در جهان اسلام گفت: با توجه به شتاب این تحولات، ترسیم سناریوهای مختلف درباره این تحولات به سختی ممکن است. از سوی دیگر با توجه به در حال گذر بودن این تحولات، پیامدهای آنها را هم نمیتواتن به طور کامل شناسایی کرد.
این استاد دانشگاه ضمن طرح سؤالاتی پرسید: چرا این تغییرات و تحولات در این کشورها رخ داد؟ کدام عوامل در بروز این تحولات نقش داشت؟ چگونه یک حرکت از تونس به سرعت وارد سایر کشورها شد؟
دکتر ستوده در پاسخ به این سؤالات گفت: از چهار منظر میتوان به بررسی زمینهها، علل و عوامل این تحولات پرداخت.
این تحلیلگر روابط بینالملل اولین علت این تحولات را مدرن شدن کشورهای اسلامی عنوان کرد و افزود: تاریخ مدرن شدن کشورهای اسلامی به دویست سال قبل و به طور خاص به یکصد سال پیش به ویژه پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی باز میگردد.
وی با اشاره به کشورهای اسلامی که نوسازی در آنها اغاز شد گفت: تجربه توسعه و نوسازی در ایران ناکارآمد و به انقلاب اسلامی ختم شد؛ در ترکیه با حکومت سکولار مواجه شدیم در حالی که امروزه با اسلام خواهی در این کشور سر و کار داریم؛ مصر به عنوان کشوری که سرآغاز بیداری اسلامی بود کشور دیگری است که نوسازی در آن مطرح شد؛ هند هم کشور دیگری بود که نوسازی در آن مورد توجه قرار گرفت.
دکتر ستوده ادامه داد: تقریبا در همه جهان اسلام، تجربه توسعه و نوسازی ناکارآمدی خود را نشان داده است و ما در ابعاد فرهنگی و غیر فرهنگی شاهد سقوط جوامع اسلامی بودهایم به گونهای که نه فقط نخبگان این کشورها بلکه مردم هم این سقوط را لمس میکردند؛ چه از جهت هویتی و ارزشهای حیاتی و چه از جهات دیگر؛
وی با اشاره به منظر دوم برای تحلیل این حوادث به ساختار رژیمهای حاکم بر این کشورها اشاره کرد و گفت: در تمام این کشورها رژیمهای استبدادی حاکم بودهاند و مهمترین بحران این کشورها بحران مشروعیت بوده به طوری که رابطه خصمانه میان مردم و دولت در این کشورها همواره وجود داشته است.
استاد دانشگاه باقرالعلوم ادامه داد: منظر سوم تحلیل این تحولات به مقوله "جهانی شدن" و استفاده از فن آوریهای نوین برمیگردد که ظرفیتهای گستردهای را برای بروز، ادامه و شتاب حرکتهای مردمی ایجاد کرده است به گونهای که امروزه دیگر امکان مهار نیروهای مخالف وجود ندارد.
دکتر ستوده منظر چهارم تحلیل حوادث خاورمیانه را "الگوی مقاومت" عنوان کرد و گفت: این الگو با انقلاب اسلامی در منطقه ایجاد شد و بازتاب آن را میتوان در وقایعی مانند جنگ 33 روزه و جنگ 22 روزه ملاحظه کرد.
این کارشناس روابط بین الملل در پاسخ به سؤال دکتر فراتی که با توجه به اینکه شعاری علیه آمریکا در این تحولات داده نشده است، آیا آمریکا در این تحولات نقش داشته است؟ گفت: برخی گفتهاند این تحولات محصول برنامههای آمریکا بوده است و استناد به طرح "خاورمیانه بزرگ" برای کنترل حرکات اسلامی در منطقه میکنند.
دکتر ستوده با رد نظر کسانی که این تحولات را محصول برنامههای آمریکا میدانند تصریح کرد: آنچه از این تحولات فهمیده میشود این است که این حوادث درونزا هستند؛به این دلیل که در این کشورها دولت ضعیف شده و مطالبات مردم در سالیان طولانی انباشت شده بود. اگرچه نمیتوان تلاش قدرتهای غربی را با توجه به منافع گستردهای که در منطقه دارند برای موج سواری و مدیریت این تحولات نادیده گرفت.
دکترسجادپور در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه چه سناریوهایی برای پیش بینی آینده این تحولات میتوان ترسیم کرد، گفت: درباره اینکه چگونه میتوان آینده این تحولات را پیش بینی کرد محتاط هستم؛ به این دلیل که علاوه بر متکثر بودن بازیگران، سیال بودن شرائط و تفاوت ویژگیها و شرایط هر کشور با کشور دیگر کار پیش بینی را دشوار میکند.
استاددانشکده وزارت خارجه با رد این نظر که همه این تحولات با برنامه آمریکا واقع شده است، گفت: در ارتباط با این تحولات دو دسته سناریو را میتوان مطرح کرد؛ یک دسته سناریوهای کلان مبنی بر اینکه کل منطقه و این جریانات به کجا میرود و دسته دوم پیش بینی وضعیت هر یک از کشورها به طور خاص.
این تحلیلگر برجسته روابط بینالملل در توضیح سناریوهای کلان درباره این تحولات گفت: یک سناریو این است که این حرکات مهار و کنترل شود مانند تونس که این روزها چندان خبری از تحولات این کشور به گوش نمیرسد و یا مانند بحرین که به نظر میرسد در کوتاه مدت سرکوب شده است. سناریوی بدبینانه دیگر وقوع هرج و مرج و روی کار آمدن گروههای تندرو است مانند لیبی که اتفاق افتاده و دریمن هم امکان آن وجود دارد. از سوی دیگر سناریوی خوش بینانهای را هم میتوان در این ارتبا