به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ قسمت بیستونهم سریال مختارنامه با وجود آنکه دل مؤمنان و شیعیان را با قصاص قاتلان خاندان پیامبر(ص) شاد کرد، اما با نکاتی چند نیز همراه بود.
در این قسمت مختار بهسان امیری که به امیرالمؤمنین(ع) اقتدا میکند، اشقیا و حاضران در لشکر ابنزیاد را یکایک قصاص میکند. سنان و خولی و ... و نهایتا حرمله! اگرچه ماجرای اصلی قصاص حرمله به قسمت بعد افتاد.
برپایی دادگاه و محکمه در محضر مختار، از مهمترین بخشهای این داستان است که میخواهد به همه "عدالتمحور" بودن حکومتهایی که به علی(ع) اقتدا میکنند را نشان دهد. داگاهی که "دادخواست" و "شاهد" و "دادستان" و بالاخره "دفاع متهم از خود" را همگی یکجا دارد. داستانی که به مخاطب امروزی میفهماند همه قاتلان خاندان پیامبر(ص) و اشقیا و قاتلان کاروان نور در کربلا، در دادگاهی صالحه و بر اساس قوانین شرع به قصاص رسیدند.
"شاهدان" محکمهی "خولی" هر دو قسم خوردند؛ اگرچه قسم یکی "شرعی" نبود! زن نخست خولی به جای قسم به ذات اقدس باری تعالی و یا کتاب مقدس قرآن، گفت: «قرآن به کمرم بزند اگر دروغ بگویم!» احتمالا این نوع قسمخوردن از تخیلات نویسنده سرچشمه گرفته یا غرق شدن در الفاظ و عبارات کوچهبازاری نویسنده، او را به سمت نوشتن چنین دیالوگی برای شخصیت نقش زن نخست خولی برده است!
در تاریخ از همسر نخست خولی به عنوان کسی که با وی به خاطر حضورش در کربلا قهر کرده بود، نام برده شده است. در این قسمت نیز شاهد کار قابل تحسین همسر خولی بودیم که او را لو داد.
جوشش خون اباعبدالله(ع) در خانه خولی و درخشش و تابندگی رأس آن حضرت در تنور خانه، از نماهایی بود که دل مخاطب را لرزاند و اشک را در چشمان مخاطبان جاری ساخت و انصافا میرباقری خوب از پس این صحنهها برآمده بود.
همچنین در نمایی که محکمه مختار، ده تن از اشقیا را به جرم تاختن ستوران بر تن بیجان و بیسر امام(ع) به قصاص محکوم کرد، فلاشبکی که به صحرای کربلا در روز عاشورا خورد و این صحنه را به مخاطب نمایاند، اگرچه در سوزاندن دل بیننده مؤثر بود و گوشه چشمانش را نمناک کرد، اما واقعا آنقدر "گلدرشت" و "تابلو" عروسک به جای پیکر گذاشته بودند که مخاطب عام شاید حتی لبخندی هم به جای یادآوری شقاوتهای دشمنان اسلام در کربلا، بر لب میآورد! نمونه این اشتباه را میرباقری در سکانس قطع شدن سر جادوگری که در مسجد کوفه و در سریال امام علی(ع) درحال نمایش برای مردم بود، انجام داده بود. همه فهمیدند سری که به زمین افتاد، یک عروسک پلاستیکی بوده است! با این تفاوت که در مختارنامه به جای عروسک پلاستیکی، عروسک پارچهای که با کاه پر شده بود را دیدیم!
اما تحریف تاریخ دیگری که میرباقری در این قسمت به کار برده بود، ماجرای کشته شدن "سنانبن انس" بود! سنان که میخواست با ترفند حمل جنازه توسط رعیتش از داخل روستا فرار کند، عاقبت با جوشش خون غیرت زن رعیت و انزجارش از قاتل امام حسین(ع)، لو رفت و به قتل رسید! اینکه سنان از اشقیا و ظالمان به خاندان رسولالله(ص) بود، شکی نیست؛ اما اینکه نویسنده از سریالی که چند سال پیش در ماه مبارک رمضان پخش شد ـ پیامک از دیار باقی ـ برای پیچیدن نسخه سنان وام گرفته بود، حقیقتا به اعتبار سریال مفخمی چون مختارنامه آسیب جدی وارد کرد. هرچند که بعدها نیز مشخص شد همین ترفند "فرار با استفاده از مرگ" را نویسندگان پیامک از دیار باقی از یکی از سریالهای آمریکایی دزدیده بودند!
ضمن اینکه صحنه کشته شدن دختر لال و معصوم به دست سنان، علاوه بر نچسب بودن، بیش از آنکه قساوت قلب سنان را برساند "بی عرضه" و "دست و پا چلفتی" بودن یاران کیان و مختار را می رساند.
.............................
پایان پیام / 101 ـ 144
عناوین مرتبط :
ــ نقد قسمت بیستوهشتم مختارنامه ؛ از اقدام قابل تقدیر تا آموزش اشتباه حکم فقهی!
ــ نقد قسمت بیستونهم مختارنامه ؛ مختارنامه با طعم "پیامک از دیار باقی" !
ــ نقد قسمت سیام مختارنامه ؛ ده "گاف" میرباقری تنها در یک قسمت!