به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ در پيام آيتالله صافيگلپايگاني به همايش نهجالبلاغه آمده است: با عرض ادب و احترام خدمت بزرگان و علما اعلام و دانشمندان و ارباب بصيرت و فضيلت كه با حضور خود در اين همايش بزرگ علمي و معرفتي افتخار خود را به آشنايي با معارف عاليه انسانساز و هدايتهاي ولايي و ملكوتي نهجالبلاغه شريف ابراز داشتهاند و با تشكر از بنياد مقدس نهجالبلاغه كه حدود نيم قرن است، رساندن معارف اين كتاب عظيم، كتاب حيات، كتاب خداشناسي، كتاب اخلاق و دستورالعمل دين و دنيا و برنامههاي سياست و معاشرت و مديريت و جهاد و دفاع را به جهان معاصر وجهه همّت و كار و تلاش خود قرار دادهاند، عرايضم را با سخنان پر محتوا و ارزشمند دانشمند بزرگ مصري علامه مرصفي كه خود يكي از شارحان نهجالبلاغه است آغاز ميكنم.
ایشان نهجالبلاغه را چنين توصيف ميكنند: أما كتاب نهجالبلاغة فهو الكتاب الذي أقامه الله حجة واضحة علي أن علياً رضي الله عنه قد كان أحسن مثال حي لنور القرآن و حكمته، و علمه و هدايته، و إعجازه و فصاحته.
اجتمع لعلي في هذا الكتاب مالم يجتمع لكبار الحكماء، و أفذاذ الفلاسفة، و نوابغ الربانيين من آيات الحكمة السامية، و قواعد السياسة المستقيمة، و من كل موعظة باهرة، و حجة بالغة تشهد له بالفضل و حسن الأثر.
خاض علي في هذا الكتاب لجة العلم والسياسة والدين، فكان في كل هذه المسائل نابغة مبرزا، و لئن سألت عن مكان كتابه من العلم فليس في وسع الكاتب المسترسل، والخطيب المصقع، والشاعر المفلق أن يبلغ الغاية من وصفه، والنهاية من تقريظه، و حسبنا أن نقول: إنه
«الملتقى الفذ الذي التقى فيه جمال الحضارة و جزالة البداوة، و المنزل الفرد الذي اختارته الحقيقة لنفسها منزلاً تطمئن فيه، و تأوي إليه بعد أن زلت به المنازل في كل لغة.
و هو كتاب يتجلى فيه روح شريفة يكسب القارئ في هذا الكتاب منها العصبية للحق، و الشدة في الدين، و القصد في الحكمة والسياسة، و عندنا أن الذين يسمون إلى الإصلاح في هذا البلاد يجب عليهم أن يتخذوا هذا الكتاب إماماً في إصلاحهم من جهاته اللغوية، والعلمية والدينية، و أن الناشئين لو تأثروا هذا الكتاب في العبارة و صدق النظر لبلغوا من قوتي العقل واللسان تلك المنزلة التي نتمني لهم و نود أن لو يصلون إليها في وقت قريب.»
در ادامه اين پيام آمده است: اين سخنان اگرچه رسا و گوياي عمق درك گوينده او از اين كتاب عزيز است و نشان ميدهد كه اعماق وجودش را خضوع در برابر معاني و مطالب آن فرا گرفته است اما تمام توصيف آن نيست. نهجالبلاغه همواره مورد ستايش و استفاده علماي بزرگ در رشتههاي متعدد علوم اسلامي بوده و آنانكه آن را شناختهاند آن را اصل و پايه معرفت و آگاهي از حقايق دين به ويژه الهيات ميدانند و بسياري در برابر عظمت آن عاجزانه «كلامه فوق كلام المخلوق و دون كلام الخالق» گفتند و «كلامُ علي كلامٌ عَلي? و ما قاله المرتضي مرتضي» سرودند. براي آگاهي از حقايقي كه در اين كتاب است هميشه بايد همايش باشد، چراكه نهجالبلاغه مكتب است، مدرسه است، محور تعريف و بيان اصول دين است، چه كتابي مثل نهجالبلاغه در الهيات سخن آخر و كامل را گفته است كه محدث بزرگ اسلام و استاد علوم اسلامي ثقةالاسلام كليني پس از روايت يكي از خطبههاي اميرالمؤمنين عليهالسلام در الهيات ميفرمايد آنقدر اين خطبه بلند و محكم و عظيم است كه اگر زبان تمام اهل معرفت و نوابغ علم و ادب همه يك زبان در يك دهان باشند نخواهد توانست در معرفت خداشناسي فراتر از آن بياني و سخني بگويند. اين كفر نعمت است كه با وجود اين خطبهها بشر بخواهد معارف الهيات را از جاهاي ديگر بگيرد اين خطبهها را سزاوار است علما، طلاب و مبلغين محفوظ و همواره به آنها رطب اللسان باشند. در ساير رشتههاي معرفتي همكلام نهجالبلاغه تمام است در موضوع نبوت، در بيان اوضاع جهان و امت عرب و جاهليتهاي قبل از اسلام، در معرفي ملائكه و انبيا و معرفي شخص حضرت خاتم الانبياء صلّي الله عليه و آله و سلم، در تعريف قرآن مجيد و در بيان معاد و ثواب و عقاب در هدايتهاي اخلاقي و روابط اجتماعي، در سياست اداره كشور و جامعه، در دعوت به زهد، پارسايي، قناعت و پرهيزكاري و خلاصه در همه جوامع زندگي بشر پس از قرآن مجيد كتابي كاملتر از نهجالبلاغه نيست. مثل عهدنامه حضرت به مالك اشتر و مثل وصيت آن حضرت به امام حسن (ع) در چه كتابي و چه مكتبي يافت ميشود؟ از چه كسي غير از علي (ع) و اهل بيت آن حضرت اين هدايتها شنيده ميشود؟ انصافاً كه قدر اين هدايتها و اين علوم حقيقي مجهول مانده است و به گفته جورج جرداق مؤلف كتاب الامام علي صوت العدالة الانسانية اين اصول عالي كه از زندگي اميرالمؤمنين (ع) و مواقف و مشاهد و خطبه و نامههاي آن حضرت استفاده ميشود تا اين زمان ناشناخته بوده است. او در نامهاي كه به استاد اعظم ما حضرت آيتالله بروجردي«قدس سره» نوشت و براي نخستين بار كتابش را به ايشان اهدا كرد چنين نوشته بود كه كتاب من را كه مطالعه ميفرمائيد تصديق ميكنيد كه (انّي انصفت الامام بعض الانصاف). به هر حال از ناشناخته ماندن اين همه اصول مورد قبول صاحبان عقول كبيره از مسلمانان گله كرده بود. بين عهدنامه حضرت به مالك و منشور سازمان ملل مقايسه كرده و استحكام عهدنامه و فرقهاي اساسي آن را با منشور بيان كرده است از سوي ديگر نهجالبلاغه در چنان افق رفيعي قرار دارد كه شارح معتزلي آن را كم نظير و مثل قطب راوندي را با آن مقام بلند علمي در حد نگارش شرح بر نهجالبلاغه نميداند ولي نميتوان به اين عذر و اظهار عجز اكتفا كرد و از اين درياي بيكران معارف اگرچه قطرهاي باشد نچشيد و جان را به آن معاني جلا نداد، بايد ميزان رشد فكري ديني و تشخيص درجه علم و معرفت اشخاص و آشنايي آنها با نهج البلاغه باشد و اگرچه:
گربريزي بحر را در كوزهاي چند گنجد قسمت يك روزهاي
بايد از اين آب حيات كه دست رسي به آن هدف انبيا و اوليا بوده و هست بشر هرچه بتواند بنوشد و همواره تشنه آن باشد.
و چنان نباشد كه شاعر گفته است
پيش لبت جان سپردم اين به كه گويم برلب آب حيات تشنگيم كشت
در پايان اين پيام تصريح شده است: در خاتمه برگزاري اين همايش در جوار مضجع ملكوتي عالم آل محمد حضرت علي بن موسي الرضا عليه آلاف التحية والثناء باتوجه به اينكه بعض بيانات و خطبههاي حضرت رضا (ع) در الهيات با خطبههاي نهجالبلاغه متحدّالمضمون و متقارب الالفاظ است مناسبتي شريف است، سزاوار است پژوهشگران و محقّقان اين ربط را بررسي و هم كلامي ائمه (ع) را در بيان معارف الهي و تفسير اسماء و صفات و تفسير قرآن مجيد بيان كنند.
...................
پایان پیام/146